كتابهایی برای شنیدن
گزارشی از تولید و استقبالِ كتابهای گویا در گفتوگو با نویسندگان و شاعران
كتاب گویا تنها كتابی است كه میتوان آن را با چشم بسته خواند. در دنیای امروز و با مشغلههای فراوان دیگر وقتی برای خواندن كتاب نیست به نظر میرسد كتاب گویا میتواند در همین مشغلهها به داد افراد كتابخوان برسد. هنگام رانندگی، در حال استراحت در منزل یا در حال انجام كارهای خانه میتوانیم به جای تورق یك كتاب، آن را گوش دهیم. حتی به گفته كارشناسان فرهنگی برای جبران كمبودهای ناشی از مطالعه نكردن، كتاب گویا تكنولوژیای است كه فراهم شده تا در كمبود زمان، از این امكانات برای مطالعه بهرهمند شویم. با این حال همه منتقدان و كارشناسان ادبی،نویسندگان و حتی ناشران نظرهای متفاوتی درباره این كتابهای گویا (صوتی) دارند و همه به صورت صددرصد موافق آن نیستند. چنانچه كتابهای گویا نیز همچون كتابهای الكترونیك موافقان ومخالفانی دارد.
كتابی كه تنها برای نابینایان نبود
كتاب گویا برای اولین بار و در پاسخ به نیاز نابینایان در ایران و در سال 1929 توسط دكتر جواد شوكولاتخور كه خود نابینا بود ارائه شد ولی به سرعت و به دلیل جذابیت مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. البته تاریخچه تولید این كتابها به سال 1931 میلادی میرسد زمانی كه در ایالات متحده آمریكا اولین بار این نوع كتابها برای نابینایان تحت پروژهای به نام «پروژه كتاب برای افراد نابینا» مطرح شد و اولین كتاب گویا حدود 81 سال پیش در سال 1932 میلادی تولید شد. در حال حاضر كتاب گویا پدیدهای شناخته شده در كشورهای توسعه یافته است.
كتاب گویا راهكاری برای ترویج كتابخوانی
در كتاب گویا دیگر به صفحات كاغذی كتاب نیازی نیست و لزومی ندارد كه كتاب را در دست گرفته و ورق بزنیم، میتوانیم در هر جاییكه هستیم مطالعه كنیم؛ به زعم برخی از مسئولان توجه به تولید كتابهای گویا میتواند با جذب علاقهمندانی كه به هر دلیل به سوی نسخههای چاپی نمیروند، سرانه مطالعه را افزایش دهد و بر ارتقای سطح فرهنگ عمومی بیفزاید. گفته میشود كتاب گویا شاید یكی از بهترین راهكارهای ترویج مطالعه و كتابخوانی در عصر كنونی باشد. اما وقتی سری به كتابفروشیهای میدان انقلاب میزنیم ناشران و كتابفروشانی هستند كه زیاد هم به تولید كتابهای گویا روی خوشی نشان نمیدهند، «عباس قدیمی» مدیر یكی از كتابفروشیها در این زمینه میگوید: «تجهیزات موردنیاز برای تولید این كتابها، دعوت از گویندگان حرفهای و... همگی باعث میشود تا این كار هزینههای زیادی داشته باشد. البته این كار نسبت به كتابهای چاپی باز هم از هزینه كمتری برخوردار است. اما از یكسو هنوز احساس نیاز در ناشران برای تبدیل كتابهایشان به كتاب گویا ایجاد نشده و از سوی دیگر این نوع كتابها كمتر شناخته شده است و مخاطب كمتری سراغ آن را میگیرد».
البته برخی روانشناسان نیز كتابهای گویا را زیاد مفید نمیخوانند، آنان معتقدند: در كتابهای چاپی، رمز دیداری كه همان حروف الفباست و رمز شنیداری به معنایی تبدیل میشود و دو نیمكره مغز را درگیر میكند، اما در كتاب صوتی ما محرك دیداری را محدود كرده و تنها به محرك شنیداری توجه میكنیم كه این ویژگی منفی عامل فراموشی است. به همین دلیل فردی كه كتابی را میشنود، تمایل دارد آن را بخواند تا مدت زمان یادگیری را افزایش دهند.
حجازی: كتابهای صوتی در جامعه امروز كه به ناچار در ترافیكهای طولانی میمانیم و انواع تكنولوژیهای روز همراهمان است، ضروری است. نمیتوانیم از داشتن كتاب گویا اجتناب كنیم اما بزرگترین احتیاج ما زمانی مرتفع میشود كه آنچه میشنویم ساز ناكوكی نباشد و خواننده با شنیدن كتاب به سمت خود كتاب هم برود
كتابهای گویا با ویژگیهای منحصربهفرد
برخی نیز ادعا دارند كه كتابهای گویا در زمینه شعر و ادبیات میتواند تاثیرگذارتر باشد و میتوان با ضبط صدای شاعر و تولید یك كتاب گویا از آثار آن، گنجینهای صوتی ایجاد كرد و این میراثی ماندگار برای آیندگان خواهد شد. با وجود موافقت برخی از نویسندگان و شعرا از تولید كتابهای گویا در زمینه شعر و ادبیات، بسیاری نیز میگویند تولید كتابهای گویا در زمینه شعر و ادبیات یك میزان و استانداردی از جمله نوع خوانش، لحن و صدا و... نیازمند است. در این زمینه «یاسین حجازی» یكی از نویسندگانی است كه كتابش را به صورت كتاب صوتی درآورده ، به سابقه ایجاد كتاب گویا در كشور اشاره كرده و میگوید: «در گذشته كتابهای گویا از یك ویژگی خاص و منحصربهفردی برخوردار بودند، كتابهایی كه با شنیدن آنها با صدای خود شاعر و نویسنده میتوانستیم هم لذت خواندن كتاب را به نوعی ببریم و هم حظ وافری از شنیدن كتاب داشتیم. كتابهایی كه توسط شاملو، اخوان ثالث و فروغ خوانده میشد، یا كتابهای گویایی كه توسط برخی ناشران عرضه میشد، كتابهایی خاص كه در زمان كودكی چیزی فراتر از یك داستان و شعر را به خواننده یاد میداد». وی ادامه میدهد: «نسل كتابهای گویای قدیمی هنوز كه هنوز است كاری تكرار ناشدنی است. كتابهای صوتی كه كسی آن را میخواند آوای شعر را میداند و نوع خوانش داستان را میداند. انتشار این كتابهای گویا را در آن سالها نمیتوان فراموش كرد».
كتاب گویا ضرورتی كه نمیتوان انكار كرد
نویسنده كتاب «آه» همچنین یادآور میشود: «در زمینه تولید كتابهای گویا، اتفاقی در سالهای اخیر افتاده و كتابهایی در این زمینه منتشر شده است اما باید یك معیار و خطكش برای تولید این نوع كتابها در نظر گرفت تا كتابهای گویا پیشنهادی باشد در كنار خود كتاب به خوانندگان». وی به متون قدیمی و كلاسیك و مجموعه شعرهای كهن نیز اشاره كرده و كتابهای صوتی در این زمینه را بسیار تاثیرگذار میداند به شرطی كه خوانش آن دقیق و اصولی باشد. وی تصریح میكند: «در تولید كتابهای صوتی نباید شهرت كاذب خواننده را در نظر گرفت، ممكن است طرف صدای خوبی داشته باشد یا موسیقی و خوانندگی نوینی را عرضه كرده باشد اما كتابهای گویا موفق نباشد.
دیگر افرادی چون مرحوم خسرو شكیبایی كم هستند كه كتابی را بخوانند، شعرهایی چون سهراب را به مخاطب عرضه كنند. این افراد كه اغلب مرحوم شدهاند و از میان ما رفتهاند.» حجازی همچنین بر لزوم كتاب گویا در جامعه تاكید داشته و در این باره نیز میافزاید: «كتابهای صوتی در جامعه امروز كه به ناچار در ترافیكهای طولانی میمانیم و انواع تكنولوژیهای روز همراهمان است، ضروری است. نمیتوانیم از داشتن كتاب گویا اجتناب كنیم اما بزرگترین احتیاج ما زمانی مرتفع میشود كه آنچه میشنویم ساز ناكوكی نباشد و خواننده با شنیدن كتاب به سمت خود كتاب هم برود».
عدم استقبال كتاب گویا از سوی ناشران
با این حال ناشرانی نیز هستند كه فعالیت در این حوزه را سخت میدانند، «معصومه زارعی»، یكی از فعالان حوزه تولید كتاب گویاست، وی درباره تولید این كتابها میگوید: «انجام این كار هزینه بسیار زیادی دارد، تهیه استودیوهای استاندارد ضبط، انتخاب گویندهها و هزینههای جانبی موجب بالا رفتن هزینهها میشود.» وی تصریح میكند: «برخی از ناشران نیز وارد این كار نمیشوند و نگران بازار فروش هستند. با وجود اینكه همه هزینه را خود ما پرداخت میكنیم ولی ناشران باز هم از انجام این كار شانه خالی میكنند و حتی حاضر نیستند كتابهای انتشاراتشان در قالبی نو و جدید منتشر شود.»
كتاب گویا حامی ندارد
«فاطمه محمدیان» از دیگر فعالان این حوزه نیز اعتقاد دارد: «در اغلب كشورهای دنیا همزمان با انتشار كتاب كاغذی، كتابهای گویا نیز منتشر میشود ولی در ایران ناشران به عنوان یك كار عجیب به آن نگاه میكنند، علاوه بر آن مردم نیز این كتابها را نمیشناسند و استقبال كمی از این كتابها میكنند.»
كتاب گویا، فرهنگ شفاهی را تشدید میكند
با همه این اوصاف كارشناسان و منتقدان ادبی نیز كتاب گویا را حد فاصلی میان متن و روایت میدانند، «محمدعلی علومی» یكی از نویسندگان درباره كتابهای گویا میگوید: «این نوع كتابها با این كه نوآوریهایی به دنبال دارد اما برای حوزه كتاب و كتابخوانی عواقبی را به دنبال دارند، به نظرم اگر قرار است كتاب صوتی از نوع داستان باشد، خواندن خود كتاب داستان و ورق زدنش بسیار لذتبخشتر است. كتابهای گویا لذت كتاب خواندن را از خواننده میگیرد». وی به سنت و پیشینه قصهگویی در ایران نیز اشاره كرده و یادآور میشود: «از سالهای گذشته تا به امروز شاهنامهخوانی و حافظخوانی و... را داشتیم و معتقدم ا اصطلاح كتاب گویا حد فاصلی است میان متن و روایتی است كه از سوی خواننده كتاب یا راوی ارائه میشود.»
وی تاكید میكند:«ما همیشه فرهنگ شفاهی را در طول تاریخ به همراه داشتیم، كتابهای گویا باعث میشود آن فرهنگ شفاهی ادامه یابد و آن را تشدید كند». علومی از جمله نویسندگانی است كه لذت ورق زدن كاغذ را به شنیدن آن ترجیح میدهد، این طنزپرداز در این زمینه میگوید: «با این حال كتاب گویا حسنش این است كه خواننده را با لذت اصل داستان خواندن آشنا میكند اما برای من خواندن كتاب لذتبخشتر از شنیدن كتاب است».
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: تهرانامروز/ فهیمه پناهآذر