تبیان، دستیار زندگی
قاسم صنعوی از ترجمه‌ داستان‌هایی دیگر از نویسنده‌ی رمان مطرح «دن کیشوت» به فارسی خبر داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غول ادبیات اسپانیا

مروری بر زندگی سروانتس به بهانه ترجمه‌ داستان‌های دیگری از او


قاسم صنعوی از ترجمه‌ داستان‌هایی دیگر از نویسنده‌ی رمان مطرح «دن کیشوت» به فارسی خبر داد.


دن کیشوت، میگل د سروانتس

این مترجم گفت: این اواخر دو داستان میگل د سروانتس را در دست ترجمه دارم؛ این داستان‌ها به نوعی مانند رمان مطرح و تأثیر‌گذار «دن کیشوت» هستند. این نویسنده همان‌گونه که داستان‌های فرعی رمان «دن کیشوت» را پیش می‌برد، این دو داستان را هم روایت می‌کند. این داستان‌ها نیز جدابیت‌های خاص خود را دارند؛ اما به دلیل اعتبار و آوازه‌ی «دن کیشوت» دیگر آثار سروانتس از جمله این دو داستان تحت تأثیر آن رمان قرار گرفتند و آن‌طور که باید، در فضای ادبیات ایران دیده نشدند. من هنوز برای نام آن‌ها به انتخابی نرسیده‌ام احتمالا نام یکی را «کولی مادرید» یا «کولی کوچک» بگذارم.

سایه روشن زندگی «میگل د سروانتس»

انتشارات ققنوس سال گذشته کتاب «میگل د سروانتس» نوشته «دان ناردو» و ترجمه«شیوا مقانلو»، از مجموعه کتاب‌های «شخصیت‌های تأثیرگذار» را روانه بازار نشر کرد. این اثر برای آشنایی با خالق رمان «دن کیشوت» کتاب مفیدی است.

میگل د سروانتس، رمان نویس، نمایشنامه نویس و شاعر اسپانیایی و خالق رمان «دن کیشوت»، مشهورترین چهره در ادبیات اسپانیا به شمار می‌رود. رمان دن کیشوت او از پایه‌های ادبیات کلاسیک اروپا به‌شمار می‌آید و بسیاری از منتقدان از آن به عنوان اولین رمان مدرن و یکی از بهترین آثار ادبی جهان یاد می‌کنند. تا به امروز بیش از هفتصد چاپ از دون کیشوت منتشر و به تمام زبان‌ها ترجمه شده است.این رمان علاوه بر محبوبیت فراوان به منزله داستانی خیالی و سرگرم کننده، صدها تن از رمان‌نویسان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. علاوه بر نقاشانی چون پابلو پیکاسو و سالوادور دالی تصاویری از ماجراهای این شوالیه مجنون و نوچه‌اش رسم کرده‌اند.

ریشارد اشتراوس، آهنگساز آلمانی نیز قطعه‌ای طولانی و تک ضربی با نام «دن کیشوت: واریاسیون‌های خیالی» در باب شخصیتی شوالیه‌ای تصنیف کرده است. تأثیر عظیم دون کیشوت و هزاران اثر خلاقانه مبتنی بر آن این کتاب را به یکی از بخش‌های جاودانه فرهنگ جهان تبدیل کرده است. اما نباید این اثر شگرف را جدا از خالق آن در نظر گرفت. دن کیشوت تخیلی از خیلی جهات بسیار شبیه میگل د سروانتس واقعی است. سروانتس از هم چون شوالیه مجنونش فردی آرمانگرا بود. او با نوشته‌هایش، در جهانی سرشار از زشتی، زیبایی خودش را آفرید.

سروانتس از جمله سربازان اتحادیه مقدس کشورهای مسیحی نشین بود که در سال 1571 و در نبرد دریایی لپانتو در یونان با ترک‌های عثمانی جنگیدند. سروانتس وظیفه شناس با وجود بیماری از ناخدای کشتی اجازه نبرد می‌گیرد و ترجیح می‌دهد در خدمت خدا و اعلیحضرت بمیرد تا اینکه زیر عرشه کشتی به استراحت بپردازد. او در بحبوحه آشوب و هیاهو جنگ مجروح می‌شود: دو گلوله سربی وارد سینه‌اش شده بود و سومی به دستش اصابت کرده بود، اما دست از جنگ نکشید و در نهایت همراه همقطاران‌اش فاتح جنگ شدند. فصل اول کتاب با توصیف شرایط سخت سروانتس در جنگ، شناختی از خوی و باور حق طلبی او ارائه می‌دهد. باوری که الهام‌بخش اعمال سروانتس،‌ نخست در مقام سرباز و سپس در مقام نویسنده بود. «تجربیات واقعی‌اش به داستان‌های تخیلی‌اش نیز راه یافتند. شخصیت اصلی بزرگترین رمانش، شوالیه‌ای که دون کیشوت نام دارد، انعکاسی از تجربیات و باورهای خود سروانتس است. دن کیشوت دوست داشت زند‌گی‌اش را در راه افتخار و عدالت فدا کند، یعنی درست همان کاری که خالقش در آب‌های خونین لپانتو کرده بود.»

دن کیشوت، میگل د سروانتس

فصل دوم به تولد و زادگاه سروانتس و نیز زندگی خانوادگی و مهاجرت‌های آن‌ها و تحصیلات او اختصاص دارد که شرح حال نویسان از اسناد و مدارک دولتی که از او و بستگانش، از جمله مدرک غسل تعمید سروانتس ذکری به میان آورده‌اند. همچنین در فصل سوم ابتدا دلایل رفتن سروانتس به ایتالیا و تأثیر هنر ایتالیا بر وی بیان شده و سپس عضویت او در ارتش و زندگی سروانتس در مقام سرباز شرح داده می شود.

اسارت سروانتس توسط عثمانی‌ها در 26 سپتامبر 1575 در الجزیره که 25 هزار زندانی مسیحی داشت و نیز ناکامی‌های متعدد او در فرار از زندان، در فصل پنجم ذکر شده‌اند. اسارت سروانتس به مدت 5 سال به طول انجامید و روزهای رنج‌آلود و ترسناکی را بر او تحمیل کرد.

فصل پنجم کتاب به سال‌های پس از اسارت پنج ساله سروانتس می‌پردازد. او در دوره جند ماهه‌ای که به دنبال کار می‌گشت تصمیم می‌گیرد وقت اضافه خود را به نویسندگی بگذراند تا از این راه امرار معاش کند. او به جای تلاش برای نوآوری شیوه‌ای را برگزید که بسیار مردم پسند بود: رمان شبانی (یا رمان عاشقانه شبانی) که عمدتا به زندگی روستایی می‌پرداختند. او رمان خود، گالاتئا را به بهای بیست دوکا به یک کتاب فروش فروخت و بلافاصله دست به کار نوشتن نمایشنامه شد. « شواهد حاکی از آن است که او طی چهار سال بعدی بین بیست تا سی نمایشنامه نوشت که امروزه فقط دو تا از آن‌ها باقی مانده‌اند.» از جمله نمایشنامه‌هایی که مفقود شده‌اند می‌توان به نمایشنامه «جنگ دریایی» که داستان نبرد لپانتو را تعریف می‌کرد که خود مۆلف در آن جنگیده بود و دیگری نمایشنامه «بانوی سر در گم» نام داشت و محبوب خود سروانتس بود. دو نمایشنامه باقی‌مانده او نیز «زندگی در الجزیره»، تحت تأثیر دوران اسارت خودش و «نومانتیا» نام دارد که درباره حمله ارتش روم به شهر باستانی نومانتیای اسپانیا است.

دو فصل ششم و هفتم کتاب به زیاد شدن مسئولیت‌های خانوادگی‌اش که با مرگ پدرش دو چندان هم شده بودند اشاره می‌شود. اقدامات سروانتس برای یافتن شغلی مناسب، کار او برای تأمین مایحتاج ارتش و درگیر با کشاورزان و نیز مسئولیت جمع آوری مالیات از شهرها همگی اقداماتی بودند که برای او دو بار تکفیر کلیسا، اتهام فروش غیر قانونی گندم و زندانی شدن مجدد را در بر داشتند.

فصل هشتم کتاب به ساله‌های پس از آزادی او پرداخته و ایده نوشتن رمان بزرگ‌ سروانتس یعنی دن کیشوت و نیز شرح ماجرای آن و انتشار آن را باز‌گو می کند. فصل نهم نیز تحت عنوان «واپسین سال‌ها و میراث» به سایر داستان‌ها و زندگی و مرگ او در بهار سال 1616 اختصاص دارد.

میگل د سروانتس، رمان نویس، نمایشنامه نویس و شاعر اسپانیایی و خالق رمان «دن کیشوت»، مشهورترین چهره در ادبیات اسپانیا به شمار می‌رود. رمان دن کیشوت او از پایه‌های ادبیات کلاسیک اروپا به‌شمار می‌آید و بسیاری از منتقدان از آن به عنوان اولین رمان مدرن و یکی از بهترین آثار ادبی جهان یاد می‌کنند

دن کیشوت اسپانیایی نیست؟!

چندی پیش خبری جالب منتشر شد که دن کیشوت اسپانیایی نیست.

خوردی بیلبنی استاد دانشگاه کاتالان در یک نشست ادبی ادعا کرد که سروانتس اهل کاتالونیا بود و اسپانیایی محسوب نمی‌شود. این خبر با توجه به همه شک و تردیدها و مناقشه‌هایی که درباره هویت شکسپیر وجود دارد، ملیت دو چهره‌ برجسته جهان ادبیات را که درگذشتشان در یک روز موجب نامیده شدن روز 23 آوریل به عنوان روز جهانی کتاب شده، در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد.

دن کیشوت، میگل د سروانتس

طبق این ادعا که یکی از اساسی ترین مباحث مطرح شده در این دوره ادبی بود، مطرح شد که نام سروانتس در واقع خوآن میگل سرونت بوده که یک نام کاتالان است و از این امر می‌توان نتیجه گرفت که کتاب دن کیشوت هم باید به زبان کاتالان نوشته شده باشد.

این استاد در پاسخ به پرسشهای فراوانی که در مورد مدارک و شواهد اثبات این ادعا از او  شد، گفت: اشتباههای زبانی زیادی که در این اثر دیده می‌شود به دلیل اشتباه ترجمه از کاتالان به اسپانیایی است.

وی تاکید کرد که سروانتس پسر مردی به نام میگل سروانت بود که به جرم ارتداد در آتش سوزانده شد. همین اتفاق باعث شد که سروانتس همانند کریستف کلمب هیچوقت کاتالان بودنش را آشکار نکند.

برپایه این نظریه قسمت دوم رمان دن کیشوت و ظاهر شدن دو راهزن کاتالان و حس همدردی که سروانتس با آنها دارد و اینکه آنها را انسانهای شرافتمندی تصویر می‌کند، یک نشانه بارز برای اثبات کاتالان بودن سروانتس است.

با توجه به تردیدهایی که درباره هویت شکسپیر برای انگلیسی زبانها وجود دارد، چنین ادعایی می‌تواند به یک مناقشه تمام عیار در حوزه زبان اسپانیایی بدل شود. این ادعا، در موقعیتی مطرح می‌شود که کاتالان‌ها در تلاشند ازاسپانیا جدا شوند.

فرآوری: احمد رنجبر

بخش ادبیات تبیان


منابع: ایسنا/هنر نیوز/ایبنا