تبیان، دستیار زندگی
فیلم‌های زیادی هستند که نام آنها برگرفته از مکان است و اهمیت آن مکان در فیلم و تم اصلی فیلمنامه این موضوع را می طلبد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعارهایی سطحی

نگاهی به فیلم "پل چوبی"


فیلم‌های زیادی هستند که نام آنها برگرفته از مکان است و اهمیت آن مکان در فیلم و تم اصلی فیلمنامه این موضوع را می طلبد. برای مثال کازابلانکا که از نمایشنامه ای با عنوان همه به کافه ریک می روند اقتباس شده، از این دست فیلم هاست که حتی در متن اولیه هم از اسم مکان یعنی کافه ریک بهره مند بوده است. پل رودخانه کوای دیوید لین هم همین طور یا سایلنت هیل و امثالهم. پل چوبی نیز در اولین برخورد با حافظه بیننده تداعی کننده راسته چوب برهای قدیم تهران در خیابان انقلاب  است که انتخاب آن برای فیلم منطبق بر تم نیست و مشکل فیلم از همین جا شروع می شود.

پل چوبی

داستان فیلم درباره زوجی جوان است که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند اما در همین اوایل راه دچار مشکل مالی می شوند. زن مجبور می شود با استاد دانشگاه خود که استاد شوهرش هم بوده و وی نظر مساعدی به او ندارد راهی خارج از کشور شود تا با کار در یک پروژه درآمدزایی کند. مرد نسبت به زنش مشکوک است که مبادا با استاد ارتباط عاطفی از زیر خاکستر درآمده‌ای داشته باشد و زن هم مرد را متهم به توجه از بین نرفته به عشقی قدیمی می کند که با گذشت داستان فیلم متوجه می شویم ذهنیت مرد اشتباه و ذهنیت زن درست است.

در پایان مرد که در غیاب همسرش با دختری که در زمان دانشجویی دوست بوده ارتباط عاطفی پیدا می کند توسط همسرش مچگیری می شود و با بازگشت زن به ایران و رفتن دختر به خارج از کشور زندگی مشترک ادامه پیدا می کند!

داستان فیلم حرف تازه ای ندارد . خیلی بهتر از این نوع داستان ها را دهه 60 و 70 در اروپا و امریکا ساخته اند و برخی از آنها هم با وجود تفاوت فرهنگی کشور سازنده با مخاطب ایرانی بسیار سازنده تر و دارای پیام اخلاقی خوبی هستند که به صورتی هنرمندانه ارتباط عشقی یک فرد متاهل با هر کس غیر از همسرش را تقبیح می کنند.

می بینیم که پل چوبی حرفی برای گفتن ندارد فقط دیالوگهای متلک‌واری در اوایل فیلم وجود دارد که مثلا اعتراض نسل جوان به ناملایمات اقتصادی و اجتماعی و دلایل مهاجرت و امثال اینهاست که به شدت رو و شعاری است. کارگردانم سعی کرده تا با گنجاندن یک ترانه قدیمی قبل از انقلاب که توسط بازیگران خوانده می شود فضای جوان پسند و مخاطب پذیری ایجاد کند اما همه اینها با پایان فیلم از ذهن بیرون می رود و بیننده در روزهای آینده ای که در پیش است با شنیدن نام فیلم پل چوبی شاید فقط همین ترانه آن یادش بیاید چرا که فیلم در سطح حرکت می کند و نتوانسته شخصیت های عمیق و قابل تحلیلی را ارائه دهد.

داستان فیلم حرف تازه ای ندارد . خیلی بهتر از این نوع داستان ها را دهه 60 و 70 در اروپا و امریکا ساخته اند و برخی از آنها هم با وجود تفاوت فرهنگی کشور سازنده با مخاطب ایرانی بسیار سازنده تر و دارای پیام اخلاقی خوبی هستند که به صورتی هنرمندانه ارتباط عشقی یک فرد متاهل با هر کس غیر از همسرش را تقبیح می کنند

این که در سالهای اخیر و به ویژه دو سال گذشته مشکلات اقتصادی و معیشتی به دلیل مدیریت نادرست دولت (اگر درست بود وضعیت چنین نمیشد) از یکسو و موارد منبعث از تحریم از سویی دیگر باعث ایجاد استرس در قشر ضعیف و متوسط جامعه شده اند و فاصله طبقاتی بیشتر شده است حقیقتی است غیر قابل انکار اما فیلم فقط به صورت سطحی و غیر منطقی با آن برخورد می کند و جمع الکی خوشی که به اشتباه نماینده دانشجویان و قشر تحصیل کرده مملکت عنوان می شوند نمی توانند مسئله را برای بیننده باز کنند.

همه موارد فوق باعث می شود پل چوبی یک فیلم تفریحی باشد تا تحلیلی چرا که پیرنگ فیلمنامه آن از شخصیت پردازی سنگین تر است و در سنجش این معیار فیلمی جدی شمرده نخواهد شد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : خبرگزاری سینمای ایران / عباس کریمی عباسی