تبیان، دستیار زندگی

تقلب‌هایی ویژه‌ی بانوان

یکی از ویژگی های دوره جدید به هم ریختگی نقشهای مردان و زنان است به طوری که خیلی افراد در تعریف و شناخت زن خوب و موفق دچار ابهام شده اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانم دکتر علاسوند

خانم دکتر علاسوند از آن دسته بانوانی است که تحصیلات عالیه او را از کمالات اخلاقی و طی طریق الهی باز نداشته است بلکه ایمان و علم، ایشان را در نقشهای مختلف اجتماعی و خانوادگی نمونه ی زنان ایرانی کرده است. 

این مصاحبه می تواند راهگشای مسائل خانوادگی و تربیتی بانوان باشد.

 

تبیان: مهمترین ویژگیهای یک زن موفق مسلمان در دنیای مدرن امروزی چیست؟

علی رغم گسترش تکنولوژی و ماشینی شدن زندگی که بخش هایی از زندگی را آسانتر کرده است،زندگی ایده آل که در آن آرامش و آسایش توامان وجود داشته باشد، و دنیا و آخرت را بتوان در آن باهم جمع کرد بدون آنکه جای خداخواهی تنگ شود به مراتب سخت تر شده است.

یکی از ویژگی های دوره جدید به هم ریختگی نقشهای مردان و زنان است به طوری که خیلی افراد در تعریف و شناخت زن خوب و موفق دچار ابهام شده اند.
به نظر می رسد زن موفق مسلمان زنی است که اولا جایگاه فردی خود به عنوان بنده خدا را فراموش نکند. هر انسانی در وهله اول نسبت به خداوند مسئولیت دارد. بندگی کردن برای خداوند تمام افعال یک انسان اعم از زن و مرد را جهت می دهد و او را از تعارض نقشها و موقعیتها می رهاند. بنده خدا اولویت های زندگی اش را می شناسد و تصمیماتش در چهارچوب خواست الهی  صورت بندی می شوند.
ثانیا زن موفق موقعیت خانوادگی خود را می شناسد. طبق متون دینی، ازدواج بهنگام دستمایه دینداری است. یک فرد متاهل بخاطر سامان دهی به غرایز و علایق خود نصف راهها را بر شیطان بسته است. 

پس از آن یک زن دارای اولویت همسری و سپس مادری است. یک فرد متاهل اگر مهارت همسرداری نداشته باشد موفق نیست. اخلاق زوجیت به دسته ای از رفتارها اطلاق می شورد که برخی از ابعاد آن جنسیتی است یعنی یک زن و یک مرد هر کدام باید نوع خاصی از رفتار را درقبال همسر خود اتخاذ کنند. علی رغم رواج دوستی های پیش از ازدواج و گسترش روابط دو جنس، دختران و پسران، توانایی کمتری در حفظ همسر خود دارند یعنی مهارت همسری ندارند. مادری نیز یک مهارت است.
مادر موفق، مادر بسیار دلسوز و شفیق است که از تحولات زمانه غافل نباشد و بداند که در هر سنی فرزند او با چه پیچیدگی هایی روبروست. بداند که در هر مرحله ای چطور فرزندش را به رشد انسانی برساند.
"مادری" در حال حاضر که موانع زیادی بر سر راه آن وجود دارد، بسیار مشکل تر است و مدیریتی لحظه به لحظه به حساب می آید. پس از آگاهی از وظایف فردی و خانوادگی، یک زن نقش اجتماعی نیز دارد. ایفای بعضی وظایف در قبال جامعه بر هر انسانی واجب است و برخی نقشهای اجتماعی مثل اشتغال، امری دل خواهانه به حساب می آید. حساسیت در مقابل صلاح و فساد اجتماعی  یک ضرورت اجتماعی است که مرد و زن باید مراتبی در آن را در خود بیابند. بنابراین یک زن موفق مسلمان کسی است که بتواند نقشهای مختلف را به صورتی متعادل و با توجه به اولویت ها (مثل اولویت مادری و همسری) ایفاء نماید.

مشکل اکثر نوجوانان و جوانان ما این است که نمی‌توانند در هر جمعی هویت مذهبی خود را اظهار نمایند. مثلا راحت نماز بخوانند، موسیقی گوش ندهند، از چادر استفاده کنند... همه اینها به خاطر این است که بر محیط مسلط نیستند، اثر گذار نیستند و شخصیت عامل ندارند. حالا هر والدی باید بداند که چگونه فرزند خود را عامل و اثر گذار بار بیاورد. دقت کند ببیند چه کرده که فرزندش روحیه مدیریت و رهبری را بدست نیاورده یا اگر داشته این روحیه در او از بین رفته است

 

تبیان: برخی از بانوان به علت اشتغال (بیرون از منزل) کمتر به امور خانواده می پردازند این امر چه آسیبهایی می تواند در بر داشته باشد؟

اشتغال فی حد نفسه مانع از توجه به امور خانواده نیست. بسیارند مادران خانه داری که فرزندان با اخلاق و متدینی تربیت نکرده اند و یا سایر مسئولیتهای خانگی را به درستی انجام نمی دهند.

مادران شاغلی هم هستند که علی رغم این مسئولیت، مادران و همسران موفقی هستند زیرا هم دانش کافی در اینباره دارند و هم با فداکاری میان همه مسئولیتها جمع می کنند. بنابراین همه مادران نیازمند آن هستند که دانش خود را افزایش داده و مهارت‌های بیشتری برای تربیت فرزند در عصر پیچیده جدید پیدا نمایند. البته اشتغال، بخصوص در کلان شهرها که ساعات کار طولانی تر است، فرساینده است و می تواند توان زنان را برای مادری کاهش دهد. واضح است که زنان شاغل از نظر کمّی، زمان کمتری را با فرزندان خود می گذرانند. بنابراین لازم است که از مقدار زمان کمتر، استفاده بیشتری ببرند. فقدان مادر در خانه خطرخیز است، همانطور که اگر مادری در خانه باشد و از فرزندان خود غفلت کند. متاسفانه والدین زیادی هستند که نمی دانند فرزندان آنها در خانه در چه موقعیتی به سر می برند و در خلوت خود در چه شرایطی هستند. مادران بخصوص مادران شاغل باید ذکاوت بیشتری به خرج دهند و با تیز بینی همه رفتارها را زیر نظر داشته باشند. گاهی ماران شاغل بخاطر جبران فقدان خود پول بیشتری صرف فرزندان می کنند که این امر گاهی روحیه تعیش و رفاه زدگی در فرزندان ایجاد می کند که خود مخرب است. در واقع اگر یک مادر دلیل منطقی برای اشتغال خود دارد لازم نیست به فرزندان باج بدهد بلکه باید با دلسوزی آنان را از عواطف مادرانه و تربیت لحظه به لحظه برخوردار سازد.

ممکن است یک مادر شاغل فشار عصبی بیشتری به فرزند خود وارد سازد بدیهی است اگر همسر و فرزندان همراهی روانی و کمک و همیاری در منزل نداشته باشند زن شاغل فشار بیشتری تحمل می کند که به قول "کاستلز" در کتاب عصر اطلاعات، مانند راه رفتن بر لبه تیغ است.
بنابراین اگر مرد پذیرفت که با زن شاغلی زندگی کند، مشارکت در منزل را فراموش نکند این امر در شیوه معصومانه حضرت علی علیه السلام وجود داشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد خانه آن بزرگوار شدند دیدند که حضرت عدس پاک می کند.. در یک بیان مفصلی حضرت از ثواب فراوانی خبر دادند که خداوند به مردی می دهد که ساعتی در خدمت خانه و خانواده خود باشد.

 زن شاغل

 

بنابراین هم مادران شاغل باید با تدبیر فراوان  و فداکاری از آسیب های احتمالی بکاهند و هم سایر اعضای خانواده به آنها کمک نمایند.

گاهی زنان شاغل به دلیل مسئولیت اجتماعی یا خستگی ناشی از کار به امور همسرداری به درستی توجه نمی کنند که این خود خطر بزرگی است. شریعت اسلامی وظیفه معینی در همسرداری را برعهده زن نهاده و زنان فروتن، مهربان و شادی بخش را که با هنرمندی خانه را اداره می کنند، می ستاید. خانه برای همه اعضا مایه نشاط و آسایش و آرامش است و محور همه این فضیلته ها بانوی خانه است. بنابراین یک زن شاغل نباید اجازه دهد که همسرش آن انس و خنکایی که در خانه تجربه می کند را از دست بدهد، مرد هم می تواند با کاستن توقعات بیجا و کمک روانی به همسر خود او را در ایفای این نقش یاری رسانند.

 

برخی معتقدند آموزه های اسلامی در حوزه تربیت پاسخگوی زمان ما نیست و ما با مشکلاتی در بین نسل جوان مواجه هستیم این حرف را چطور می توان پاسخ داد؟

مگر کسی هست که ادعا کند همه آموزه های اسلامی را به کار گرفته ولی نتیجه نگرفته است؟! این همه نوجوان و جوان سالم و وارسته که در جامعه اسلامی زندگی می کنند نتیجه چگونه تربیتی هستند؟

بنده حتی در کشورهای غیر اسلامی نوجوانان و جوانانی را دیده ام که با وجود آن بستر اجتماعی، افراد متعهد و متخلقی بار آمده اند. این امر هیچ دلیلی ندارد مگر اراده قاطع خانواده‌ها براین نوع از زندگی و تربیت. امروزه فضای اجتماعی،دنیای مجازی، رسانه های داخلی برای همه مشترکند ولی تفاوت رفتارهای افراد فقط مستند به نوع تربیت مربیان بخصوص والدین است. هر خانواده یک شناسنامه ژنتیکی، اخلاقی، فرهنگی  و.... حاصل خود دارد که به اتکائ آن می تواند علی رغم همه عوامل محیطی طور دیگری باشد. مقاومت حداکثر به خرج دهد. با وجود آنکه سلطه فرهنگ بیگانه هر روز گسترده تر می شود و خانواده اقتدار خود را از دست می دهد اما هنوز این خانواده است که می تواند شخصیتهای موثر و عناصر عامل و متنفذ را به بار آورد. بنده در کتاب مهارت‌های زندگی با رویکرد دینی نوشته ام که خانواده اولین جایگاه برای آموزش اولین مفهوم هاست. ما چه سنگ نوشته هایی در دل فرزندان خود ایجاد می کنیم. خدا دوستی، آخرت هراسی و عشق به اهل بیت، اولین اموری هستند که فرزند ما باید بیاموزد. اصول انسانی و اخلاقی مثل صداقت و درستکاری، عدالت خواهی و انصاف، نظم و تربیت، احترام به دیگران و... را باید در همین سنین در خانواده تمرین کند. بدیهی است که یک کودک را نباید با استدلال، که با عمل و تکرار باید به رفتارهای صحیح شرطی نمود. باید با توجه دائم به خداوند و آخرت این معانی را به حقایقی در قلب او تبدیل نمود که در این باره البته حرف زیاد است. مشکل این است که ما به اصول اخلاقی نگاه مهارتی نداریم. در روایات آمده :« من تقنّع قنع، و من تصبّر صبر » یعنی قناعت، صبر و... را باید تمرین نمود. ما در حوزه تربیت اسلامی بسیار ظاهر گرا هستیم در حالیکه روایات اسلامی ما را به سمت دین باطنی فرا می خوانند قطعا شریعت تنها راه رسیدن به باطن است ولی ما در کنار آموزش نماز، حجاب و... باید اخلاص،یقین،قناعت، عفت و سایر عوامل درونی دین را در روح فرزند بکاریم. در روایات ماده دین را ملاحظه کنید خواهید دید که روایات بی شماری به دین باطنی اشاره کرده و می گویند تمام دین در خلوص و یقین است یعنی باید در کنار آموزش ظاهر، گوهر باطنی دین را به فرزندان خود بدهیم. عشق به خداوند دو ایجاد احساس مذهبی وظیفه اصلی ماست. خدایی که محبوب باشد امرش هم مطاع است.

مشکل اکثر نوجوانان و جوانان ما این است که نمی توانند در هر جمعی هویت مذهبی خود را اظهار نمایند. مثلا راحت نماز بخوانند، موسیقی گوش ندهند، از چادر استفاده کنند... همه اینها به خاطر این است که بر محیط مسلط نیستند، اثرگذار نیستند و شخصیت عامل ندارند. حالا هر والدی باید بداند که چگونه فرزند خود را عامل و اثرگذار بار بیاورد. دقت کند ببیند چه کرده که فرزندش روحیه مدیریت و رهبری را بدست نیاورده یا اگر داشته این روحیه در او از بین رفته است

جوانی که به عدالت، انصاف، راستگویی اهمیت دهد خلافکار نمی شود. بعضی اخلاقیات سر سلسله خوبی‌ها و بدی‌هایند. وعاظ و روحانیون باید در آموزش دین فراست بیشتری به خرج دهند. مردم را به این سر سلسله ها آشنا نمایند در سوره مومنون چند خصلت را خصلت کسانی می‌دانند که بالاخره وارث بهشت هستند. یعنی از میان همه فروع دین چند خصلت اساسی تر است یکی سلامت زبان است دیگری سلامت مال است سومی عفت است مهمتر از اینها نماز و حفاظت بر نماز است.

یک خانواده اگر دروغ را از رفتارهای خود حذف کند مطمئن باشد فرزندان او کمترین خلافی نمی کنند زیرا هر خلافی ریشه دروغ دارد یا به گونه ای با دروغ مرتبط می شود. پس ما نیازمند دستگاه تربیتی جدیدی (غیر از دین) نیستیم بلکه ما نیازمند آن هستیم که دین را دوباره دوره کرده و اولویت های مختلف آن را در تربیت انسان بشناسیم و مهمترین رکن و مسئول در این باره خانواده است. متاسفانه امروزه همه مراکز تربیتی به همراه خانواده‌ها مشغول فرافکنی بوده و از شناسایی مسئولیت و توانایی خود در تکمیل حلقه های تربیت خودداری می کنند.

 

مهمترین اصول در تربیت اسلامی به نظر شما کدام است؟

خیلی وقتها برای آنکه فرزند یا هر متربی دیگری را به سمت اسلام کشانده یا او را تربیت مذهبی نماییم باید اساس اخلاق او را بسازیم. یعنی اموری وجود دارد که مستقیما کد مذهبی ندارند ولی تربیت مذهبی به شدت به آنها وابسته است. حواسمان باشد که فرد مذهبی مداوم باید به معاصر "نه" بگوید. یعنی نیازمند بازدارنده های قوی درونی است. شیطان بیشتر به سراغ این فرد می رود چنانچه نیاز به یک انرژی و توانایی مضاعفی دارد که هر روزه او را به سمت حسنات ببرد یعنی بتواند علاوه بر خودداری ها و خویشتنداریها عمل صالح هم انجام دهد فضایل زندگی انسان معاصر هم هر روز در معرض جاذبیتهای جدیدی قرار می گیرد که سرعت و شتاب آنها قدرت تفکر و تمرکز بر اصول مذهبی را از او می ستاند. در فکر اسلامی فرد آنقدر اهمیت دارد که حتی اگر سرمایه معنوی اجتماعی هم نداشته باشد که از بیرون او را یاری کند خود باید بتواند خود را حفظ کرده و بر جمع هم اثر بگذارند و بنابراین حدس بزنید که فرد مسلمان تا چه میزان باید مقتدر باشد.

بر همین اساس اولین اساس در تربیت مذهبی ایجاد روحیه اقتدار یا همان احساس شخصیت است. پرورش و تربیت در خانه و خانواده مسلمان باید به صورتی باشد که فرد به "عنصر عامل" و اثر گذار تبدیل شود روحیه رهبری و مدیریت داشته باشد نه آنکه منفعل، منزوی و اثر پذیر باشد.

نوجوانان، جوانان،

مشکل اکثر نوجوانان و جوانان ما این است که نمی توانند در هر جمعی هویت مذهبی خود را اظهار نمایند. مثلا راحت نماز بخوانند، موسیقی گوش ندهند، از چادر استفاده کنند... همه اینها به خاطر این است که بر محیط مسلط نیستند، اثر گذار نیستند و شخصیت عامل ندارند. حالا هر والدی باید بداند که چگونه فرزند خود را عامل و اثر گذار بار بیاورد. دقت کند ببیند چه کرده که فرزندش روحیه مدیریت و رهبری را بدست نیاورده یا اگر داشته این روحیه در او از بین رفته است.
باید بداند چطور فرزند خود را بدون آنکه مغرور کند، مقتدر بار بیاورد. اصل بعدی احساس مسئولیت است.شما می‌خوانید که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها آنقدر جلوی فرزندان برای دیگران دعا می کرد که فرزندان متحیر می شدند. آنگاه می فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار» یا می دیدند که مادر از نگرانی جهنمی شدن مردم مثل مادر بچه مرده می‌گرید. چنین فرزندانی قطعا با احساس مسئولیت نسبت به خوب بودن یا بد بودن جامعه، نسبت به مشکلات مردم،... بار می آید نوجوانی که با حساسیت نسبت به جامعه رشد کند و نسبت به صلاح و فساد مردم یا نسبت به مشکلات مردم بی خیال نباشد قطعا همواره دغدغه حل مشکل دارد نه آنکه مشکلات خود را هم نتواند حل کند.


روایات اسلامی می گویند بچه در یک سنی ممیز می شود در یک سنی مراهق و در یک سنی بالغ. یعنی در هر مقطعی والدین باید روش تربیتی و مواجهه خود را تغییر دهند تا آنکه او بالغ شود یعنی بزرگسال شده و مسئول اعمال خود شود. آیا روشهای تربیتی خانواده‌ها این چنین است؟


 مطالب مرتبط:

آسمان آبی در کنار زندگی با یک روحانی

از تصاحب همسر تا همدلی

جایی برای تامین تمام نیاز ها

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.