فیس بوک برای دولت لازم است؟
دیپلماسی عمومی یکی از جدیدترین حوزه های ارتباطات بین الملل و میان فرهنگی است که با توجه به گسترش ارتباطات جهانی و نزدیک شدن هرچه بیشتر ملت ها به هم دیگر از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است.
پایان جنگ سرد و اولویتهای امنیتی کشورها، توجه بیشتر به اقتصاد در سیاستهای جهانی، مطرح شدن بازیگران جدید و اهمیت یافتن افراد و نهادهای غیردولتی در جهان موجب شده است تا کشورها برای تأمین منافع ملی خود علاوه بر روشهای گذشته، ابزارها و راههای جدیدی را به کار بگیرند که مهمترین آن را میتوان بهرهگیری از دیپلماسی عمومی دانست. در این رابطه قدرت نرم یکی از ابزارهای تحقق اهداف دیپلماسی عمومی میباشد.
درعصر اطلاعات، قدرت از جنس نرم بیش از جنس سخت( به معنای توانایی نظامی واقتصادی) متقاعد کننده و جاذبه آفرین است. در چنین شرایطی بهره گیری از جریان های اطلاعاتی به منظور انتقال ارزش ها و فرهنگ هر واحد سیاسی و در نتیجه تأمین منافع ملی آن واحد، ضروری به نظر می رسد. اگر بر این امر تأکید داشته باشید که در دوران موجود ابزارهای رسانه ای نقش مۆثری در گسترش ارتباطات کشورهای مختلف ایجاد می کنند، طبیعی است که درچنین شرایطی امکان بهره گیری از نشانه ها و ابزارهای ارتباط بین فرهنگی در قالب تئوری دیپلماسی عمومی از اهمیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهد شد(1).
دیپلماسی عمومی در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بینالملل که در سال 1985 توسط وزارت خارجه آمریکا منتشر شده، اینچنین تعریف شده است: «دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آن اطلاعرسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است. ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون [و اینترنت] میباشد» (2).
دیپلماسی عمومی، افکار عمومی را هدف قرار می دهد و از لحاظ پیامدها و نتایج، از همان اهمیت ارتباطات دیپلماتیک پنهان و سنتی بین سران کشورها برخوردار است. اطلاعات نقش مهمی در این رابطه ایفا می کند و می توان گفت که اطلاعات، قدرت است. اگر قدرت نرم شامل شکل دادن به تصورات دیگر کشورها نیز باشد، دراین صورت، اطلاعات یک منبع مهم قدرت نرم محسوب می شود.
به نظر میرسد اهمیت شبکههای اجتماعی و قدرت آنها در به وجود آوردن یک تعامل دو طرفه این روزها برای مسوولان کشور محرز شده است
همچنین دیپلماسی عمومی در خدمت منافع ملی یک کشور است و عمدتاً در تلاش است تا فهم از کشور را افزایش دهد و حامیان بیشتری را برای دیدگاههای این کشور فراهم آورد. دیپلماسی عمومی صرفاً یک شیوه تبلیغاتی، نوعی روابط عمومی، روش ارتباطی یا بازاریابی نیست، بلکه شاید بتوان دیپلماسی عمومی را مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکهای جدید دیپلماتیک دانست که در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار میگیرد و مسئله اصلی این است که از چه طریق و با چه روشی میتوان وجهه و تصویر یک کشور را در جهان بهبود بخشید و باورها و سیاستهای خود را به منظور افزایش نفوذ میان جوامع کشورها گسترش داد(3).
نشانههای قدرت نرم را میتوان در چندجانبه گرایی، بهرهگیری از ابزارهای غیرنظامی و اقدامات غیرمستقیم در برخورد با تهدیدات دانست. نئولیبرالها بر این اعتقادند که تهدیدات ماهیت دائمی دارد. بنابراین نمیتوان برای مقابله با هر تهدیدی از ابزار نظامی استفاده کرد. باید به جای چگونه جنگیدن و پیروز شدن از گزینههای دیگری از جمله چرا جنگیدن استفاده کرد. خاورمیانه یکی از حوزههای اصلی کاربرد جنگ نرم در سیاست امنیتی جهان غرب محسوب میشود.در واقع خاورمیانه به عنوان یکی از حوزههای جغرافیایی محسوب میشود که اهمیت ویژهای در دیپلماسی عمومی خصوصا برای امریکا دارد. شهروندان خاورمیانه نگرش مطلوبی نسبت به سیاست امنیتی امریکا ندارند. به همین دلیل است که بخش عمدهای از جامعه خاورمیانه دارای نگرش بدبینانه نسبت به سیاست امنیتی امریکا میباشد. دیپلماسی عمومی محور اصلی تاثیرگذاری بر نگرش و ادراک گروههای اجتماعی و سیاسی محسوب میشود(4).
دیپلماسی عمومی باید بتواند واقعیتها را تغییر دهد. به همان گونهای که جورج اورول در کتاب 1984 آن را در کارویژههای دولت گسترش گرا تبیین میکند. مطلوبیت کاربرد واژههای دیپلماسی عمومی، زمینهساز تحقق فرایندی است که امریکاییها آن را در قالب متقاعدسازی گروههای اجتماعی از طریق ابزارهای رسانهای، مفهوم سازی و فرایندهای ارتباطی به کار میگیرند)5).
شبکه های اجتماعی را می توان نمونه ای از کاربرد دیپلماسی عمومی دانست. شبکههای اجتماعی این روزها نقش بسیار بالایی در تعامل افراد با یکدیگر و حتی حوزههای تجاری مختلف با مشتریانشان و نیز سیاستمداران و هنرمندان و ورزشکاران با طرفداران خود دارند. شبکه اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گرههایی(که عموما فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شده است که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصلند. برخی از این شبکه های اجتماعی عبارتند از فیس بوک، گوگل و توئیتر. فیس بوک با در اختیار داشتن 700 میلیون کاربر فعال و گوگل پلاس با 343 میلیون کاربر فعال رده های اول و دوم را به خود اختصاص داده اند.
ایجاد صفحههایی با نام سیاستمداران در فیس بوک و شبکههای اجتماعی دیگر اتفاق تازه ای نیست و حتی گاه پیام های سیاسی غیر رسمی از طریق این شبکه ها به کشورهای دیگر فرستاده می شود نظیر حذف اسم باراک اوباما از لیست دوستان ولادیمیر پوتین در جریان تهدید نظامی آمریکا علیه سوریه.
در میان سیاستمداران ایران نیزهم اکنون صفحهای منسوب به محمدجواد ظریف ، وزیر امور خارجه نیزدر فیس بوک فعالیت دارد. البته همان طور که گفته شد ایجاد صفحاتی با نام فعالان سیاسی از گذشته هم وجود داشته اما این بار این که این صفحه به طور مستقیم توسط شخص وزیر مدیریت می شود و وی روزنوشتهایی را در صفحه شخصی خود منتشر میکند، بازتاب گستردهای در مطبوعات داخل و حتی خارج از کشور داشته است. این دیپلمات کارآزموده 53 ساله، طرفداران زیادی را برای صفحه فیس بوک خود جذب کرده است. اکنون ایشان حدود 64 هزار طرفدار فیس بوکی دارد.
به نظر می رسد هدف اصلی وزیر امور خارجه بهره گیری از شبکه فیس بوک به عنوان ابزاری موثر در دیپلماسی عمومی است و همچنین می تواند منجر به آغاز تلاش برای وجهه قانونی بخشیدن و رفع فیلترینگ این شبکه اجتماعی باشد حتی اگر شخص وزیر به دنبال این هدف آخر نباشد
درواقع به نظر میرسد اهمیت شبکههای اجتماعی و قدرت آنها در به وجود آوردن یک تعامل دو طرفه این روزها برای مسوولان کشور محرز شده است. به عنوان مثال آنگونه که از گفتههای وزیر امور خارجه در صفحه فیسبوک او برمیآید او در رفتاری هوشمندانه قصد دارد از این ظرفیت برای دیپلماسی عمومی استفاده کند. رییسجمهور نیز در کنار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شبکههای اجتماعی را پدیدهای مبارک میدانند. چنین به نظر می رسد که وزیر خارجه با اشراف بر سرعت انتقال اخبار و اطلاعات در فضای مجازی، تلاش می کند علاوه بر استفاده از قدرت سخنوری و مهارت های معمول، از فرصت موجود در فضای مجازی نیز برای تعامل بهره ببرد. چرا که صحنه دیپلماسی مسابقه جدی در به دست آوردن منابعی است که قدرت ایجاد می کند. منابعی که در جهان امروز با توجه به تحولات عظیم در حوزه ارتباطات ایجاد شده و نحوه ارائه دیدگاه ها می تواند در سطح بین المللی، نفوذ و آسیب پذیری ایجاد کند. حالا باید دید این رویکرد به شبکههای اجتماعی تا چه حد روی فعالیت رسمی و قانونی آنها در ایران تاثیر میگذارد.
به هر حال فراموش نشود که شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار اصلی سیاست خارجی کشورهای قدرتمند خصوصا امریکا محسوب میشود. سازماندهی شبکههای اجتماعی از طریق تحول در ابزار ارتباطی انجام گرفته است. شبکههای اجتماعی در فضای مجازی ماهیت دموکراتیک دارند این امر در رهیافتهای امنیتی نئولیبرال مورد تایید قرار گرفته است. شبکههای اجتماعی مجازی از این جهت دارای قابلیت لازم برای دگرگونی در ساختار سیاسی کشورهای هدف تلقی میشوند که میتواند زمینههای کنش دموکراتیک نیروهای اجتماعی را فراهم آورد. به همین دلیل است که انقلابهای رنگی امریکا در قالب جنبش اجتماعی دموکراتیک توسط رسانهها و ابزارهای ارتباط جمعی معرفی میشوند.
به نظر می رسد هدف اصلی وزیر امور خارجه بهره گیری از شبکه فیس بوک به عنوان ابزاری موثر در دیپلماسی عمومی است و همچنین می تواند منجر به آغاز تلاش برای وجهه قانونی بخشیدن و رفع فیلترینگ این شبکه اجتماعی باشد حتی اگر شخص وزیر به دنبال این هدف آخر نباشد.
پی نوشت:
1- متقی، ابراهیم، مقاله اى درباره دگرگونی های مفهومی درامنیت بین الملل، دیپلماسی ایرانی، 1387.
2- آشنا، حسامالدین، دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی: پیوندها و اهداف، مجله دانش سیاسی، ش 5، بهار 1386.
3-احدی، افسانه، دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی: معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات مبانی سیاست خارجی ج.ا.ا، ش 24،1389.
4- راباسا، آنجلا و چریل بنارد، (1389)، تهران موسسه مطالعات اندیشهسازان نور.
5- Milton, C (2003), "Cultural Diplomacy and the United States Government: A Survey", Washington DC: Center for Arts and Culture.
محبوبه شهرابی بخش سیاست تبیان