تبیان، دستیار زندگی
هنر بدنی از گردهمایی جریانهای هنری که بین سالهای 1960 و 1970م. از بدن آدمی به عنوان ماده بیانگر استفاده می کردند، پدید آمد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر بدنی


هنر بدنی از گردهمایی جریانهای هنری که بین سالهای 1960 و 1970م.  از بدن آدمی به عنوان "ماده بیانگر" استفاده می کردند، پدید آمد.

بدین ترتیب دیگر بدن به واسطه ی مواد هنری تفسیر و ارائه نمی شد، بلکه خود به عنوان ماده، موضوع و ابزار زبان انگاشته می شد. شرکت کنندگان در هنر بدنی با گذر از مفهوم بازنمایی، شخصی، مستقیم و صادقانه، یک بار در رویداد زیبایی شناختی زندگی کردند.

هنر بدنی

آنها در اجراهای خود، به کمک بدن هایشان انگیزش های متفاوتی را بیان می کردند که اساس زندگی هر کدام بود تا به چنان درجه ای از حقیقت که تنها در زندگی می تون به آن رسید ، دست یابند.

هنر بدنی یا Body Art پدیده ای بین المللی بود که در میان سالهای 1960 و 1970 م. گسترش یافت و با خشونت خاصی در حرکات و اجراگری های چشمگیر و معترضانه به منصه ی ظهور رسید.

نمایندگان آن نمی خواستند با استفاده از بدن خود، شخصیتی را تفسیر یا داستانی را بازنمایی کنند . کنش های آنها در فضاهایی مانند موزه و گالری که مکان سنتی ارائه ی آثار هنری بود، به شکل مستقیم یعنی در همان زمان، و یا در نوار ویدئویی که فیلمبرداری یا عکاسی شده بود، ارائه می شدند.

هدف آنها درگیر کردن بیننده با  رویدادی کاملا عاطفی و خصوصی بود که احتیاج به "دیگری" داشت تا درک و تضمین شود، بنابراین بیننده در تولید محصول هنری همکاری داشت و با احساس زیادی در آن شرکت می جست.

هنرمندان ظاهر خود را تغییر می دادند ، جنسیت خود را به ظاهر در استحاله ای فتوگرافیک عوض می کردند، از صدای طبیعی یا ضبط شده و یا حالت های خاص خود استفاده می کرنددو در پژوهش های غیر ارادای خود، در پی یک اتفاق نظر و بروز تحرکاتی عاطفی بودند و قصد داشتند حقیقتی را به بیننده نشان دهند

این هنرمندان انگیزش ها و هیجانات ناخودآگاه را دنبال کرده و شخصا در انواع رویدادها زندگی می کردند که بیش از پیش در درون هر یک از ما پنهان است.

"هنرمند –سوژه" با زیستن در متنوع ترین تجربیات روزمره یا استثنایی تلاش می کرد به آن درجه از حقیقت برسد که گویی قطعا از ست رفته بود.

فانتاسم ها، رویدادهای قدیمی، و تمایلات ناگفته و ارضا نشده که از ناخودآگاه سرچشمه می گرفت، در کنش ها ، اجراگری ها و یا تصاویر عکاسی هنرمندان بدنی شکل می گرفت و حتی رازآمیزترین و خصوصی ترین تمایلات آنها، می توانستند با بهره گیری از همه ی ترکیبات لذت و درد، رها شده و نشان داده شوند.

هنر بدنی

هنرمندان ظاهر خود را تغییر می دادند ، جنسیت خود را به ظاهر در استحاله ای فتوگرافیک عوض می کردند، از صدای طبیعی یا ضبط شده و یا حالت های خاص خود استفاده می کرنددو در پژوهش های غیر ارادای خود، در پی یک اتفاق نظر و بروز تحرکاتی عاطفی بودند و قصد داشتند حقیقتی را به بیننده نشان دهند.

"لئا ورجینه" در کتاب خود "بدن به مثابه زبان" که در 1974 منتشر شد، می نویسد:

" دو وسوسه همیشه در انسان وجود دارد: ضرورت اثرگذاری بر عملکرد "دیگری" و نیز ضرورت نشان دادن خویش برای ابراز وجود"

انسان در این جستجوی مداوم " دیگری" ، از همه ی ابزارهایی که در اختیار دارد بهره می گیرد: برای شروع بدن خود را به کار می گیرد، مانند بچه ای که برای جلب توجه پدر و مادر خود گریه می کند یا می خندد.

نمایندگان هنر بدنی با پوشیدن لباس یا تغییر ظاهر با درآوردن آن لباس، با لذت بردن یا رنج کشیدن، هر زاویه ی پنهان و هر بخش از هستی خود را به عنوان ماده ای بازمی یافتند تا با استفاده از این اعمال ، از خلال حقیقت زندگی ، با مواد هنر و زبان هنری خویش مواجه شوند.

اجراهای آنها معمولا خشن بود برای نمونه می توان از "اکسپرسیونیت های وینی"  "هرمان نیش"،" اتو موهل"، "گونتر بروس"،" رودولف شوارتزکوگلر"، و "آرنولف راینر" نام برد.

راینر آثار عکاسی ارائه کرد که در آنها چهره و بدن او تغییر شکل یافته به نظر می رسید، سپس این تصاویر را با خط خوردگی ها و نشانه های سیاه " محو " می کرد.

هنر بدنی

درباره ی این آثار راینر می گوید:

"من آنها را تنها به عنوان بیانی میمیک در نظر نمی گیرم، بلکه همانند تمایلی به گذار می دانم که در پی آن هر موجود انسانی ای می تواند آزاد شود."

کارهای هنرمندان دیگر، بیشتر دارای زیبایی شناسی تجسمی بودند درست مانند آثار "گیلبرت" و "جورج انگلیسی".

هنر بدنی

آنها اعلام کردند :

"مجسمه ی زنده بودن ، نیاز حیاتی ما، سرنوشت ما، سرگذشت ما، تراژدی ما، آگاهی ما و زندگی ماست."

هم چنین می توان از کارهای "لوئیجی اونتانی"، "سالووف اورس لوتی" و "کاترینا سیوردینگ" نام برد.

در کارهای هنری "تریسا بورن "، "ربکا هورن"، "خوان خوناس" و "جوزپه کیاری" اجراها می توانسستند با تجربیات تئاتری مانند حرکات آهنگین و انواع رقص و نیز موسیقی تلفیق شوند. آنها می توانستند با فضایی بسیار درونی و عاطفی اما معمولا خشن ، مرتبط باشند، همانند کارهای "جینا پین"، "مارینا آبراموویچ"، "کریس بردن"، د"نیس اوپهایم "و "بروس نومن"؛ یا به فضایی جامعه شناختی و تا حدودی سیاسی نزدیک باشند ،مانند کارهای "ویتو آکوانچی".

بنابراین می توان اینگونه بیان کرد که در کل، کنش ، اجراگری ، ویدئو و تصاویر تولیدی پدید آورندگان هنر بدنی به مدد تمامی ابزارهایی که پذیرای آن هستند از خلال حقیقت زبان هنری ، در پی حقیقتی بسیار عمیق تر یعنی حقیقت وجود هستند.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

شورشیان هنر قرن بیستم، لوردانا پارمزانی، ترجمه مریم چهرگان و میرعابدی

تاریخ هنر مدرن آرناسون

در جستجوی زبان نو، رویین پاکباز