انتظار فرج، برترین اعمال
احادیثی در باب انتظار
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودهاند: برترین اعمال امت من، انتظار فرج از ناحیه خداوند عزوجل است.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
لَو لَم یَبقَ مِنَ الدَّهرِ إلاّ یومٌ لَبَعَثَ الله تعالی رَجُلاً مِن أهلِ بیتی یَملَۆُها عدلاً کما مُلِئَت جَوراً... ؛
اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از خاندان مرا بر میانگیزاند که دنیا را پر از عدل میکند، همچنان که پر از ستم شده باشد. (میزان الحکمه، حدیث 1172)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ محمّدٍ شهیداً ... و مَن ماتَ علی بُغضِ آل محمّدٍ لَم یَشَمَّ رائحَةَ الجَنَّهِ ؛
کسی که با محبت آل محمد (صلّی الله علیه و آله) از دنیا برود، پاداش شهید خواهد داشت و کسی که با دشمنی آل محمد بمیرد، بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید. (بحارالانوار، ج 23، ص 233)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
یخرج ناسٌ مِنَ المشرق فَیُوطِّئونَ لِلمهدی یعنی سُلطانَه ؛
در دوران غیبت، مردمی از مشرق زمین، خروج میکنند و زمینهساز حکومت امام مهدی (عج) میشوند. (کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج 2، ص 477)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
أفضَلُ أعمالِ أمَّتی انتظارُ فَرَجِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ؛
برترین اعمال امت من، انتظار فرج از ناحیه خداوند عزوجل است. (بحارالانوار، ج 52، ص 122)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
یا علی! وَ اعلَم أنَّ أعظَمَ النّاس یَقیناً قَومٌ یَکُونُونَ فی آخِرِ الزّمان لَم یَلحَقُوا النَّبِیَّ و حُجِبَ عَنهَمُ الحجَّةُ فَآمنوا به سوادٍ فی بَیاضٍ ؛
یا علی؛ بدان که والاترین یقین را بین مردمان، گروهی از مردم آخرالزمان دارند که پیامبرشان را درک نکردهاند و حجت خدا امام زمان از ایشان مخفی شده و با این حال، به سیاهی نوشتهای بر سپیدی کاغذی ایمان میآورند؛ و همین که سخنی از امام به ایشان میرسد، بدان یقین پیدا میکند. (بحارالانوار، ج 52، ص 125)
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
إنتَظِروا الفَرَجَ و لا تَیأسُوا مِن رَوحِ اللهِ فَإنَّ أحَبَّ الاعمالِ ألَی الله عَزَّوَجَلَّ أنتظارُ الفَرَجِ ؛
در انتظار فرج و گشایش باشید و از رحمت خدا نومید مشوید، زیرا محبوبترین کارها نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است. (بحارالانوار، ج 52، ص 123)
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
أفَضلُ عبادهِ المُۆمنِ انتظارُ فَرَج اللّهِ ؛
بهترین عبادت مۆمن، انتظار کشیدن برای گشایش امر دین خداوند است. (بحارالانوار، ج 52، ص 131)
امام مهدی (عج) فرمودند:
و أما الحوادثُ الواقِعه فَارجِعُوا فیها ألی روُاه حدیثنا فَإنَّهم حُجَّتی علیکم و أنَا حُجَّه اللّه علیهم.... ؛
در پیشامدهایی که رخ میدهد، به راویان احادیث ما مراجعه کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان. (بحارالانوار، ج 53، ص 180)
امام رضا (علیهالسلام) فرمودند:
أنَّ اللهَ جَلَّ ذِکرُهُ أخَذَ میثاقَ أولیائِنا عَلَی الصَّبر فی دَولَهِ الباطل فالصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ ؛
خداوند از شیعیان ما پیمان گرفته است که بر دولتهای باطل صبر کنند، پس تو نیز نسبت به فرمان پروردگارت شکیبا باش. (بحارالانوار، ج 53، ص 89)
امام حسین (علیهالسلام) فرمودند:
لَهُ غیبَهٌ یرتَدُ فیها قومٌ و... أمَا إنَّ الصَّابِرَ فی غیبِته عَلَی الأذی و التَّکذیبِ بِمنزلَهِ المُجاهِدِ بِالسَّیفِ بینَ یَدَی رسول الله (صلّی الله علیه و آله) ؛
برای او (حضرت مهدی - عج) غیبتی هست که گروهی در آن مرتد میشوند و... آنها که در زمان غیبت او به آزار و تکذیب صبر میکنند، مانند کسانی هستند که در رکاب رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) شمشیر زدهاند. (بحارالانوار، ص 51، ص 133)
امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
مَن تَکَفَّلَ بِأیتامِ آل محمد المُنقطعین عَن أمامِهِم المَتّحَیرین فی جَهلهم، الاسراء فی أیدی شیاطینهم و فی أیدی النَّواصب منِ أعدائِنا فَاستَنقَذَهم منهم و أخرَجَهُم من حیرَتِهِمَ وَ قَهَرَ الشَّیاطین بِردِّ وَساوِسِهِم و قَهَرَ النّاصِبینَ به حجج ربَّهم و دلیل أئمَّتِهِم لَیُفَضِّلون عندالله تعالی عَلَی العِبادِ... ؛
همانا کسی که متکفل ایتام آل محمد شود، آنان که از امامشان جدا شده و در جهل خود سرگردان مانده و در دست شیاطین و ناصبیان از دشمنانمان اسیر گشتهاند، پس آنان را از چنگال شیاطین و دشمنان ما نجات داده و از حیرتشان بیرون برد و شیاطین و دشمنان ما را با دلایل واضح مقهور سازد، چنین کسانی نزد خداوند برترین بندگان خواهند بود... (بحارالانوار، ج 2، ص 6)
امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمودند:
لا تَزالُ شیعتَنا فی حزنٍ حَتّی یَظهَرَ وَلَدِیَ الّذی بَشَّرَ به النبی صلی الله علیه و آله ؛
شیعیان ما در اندوهی دائم به سر میبرند تا فرزندم که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) نوید ظهورش را داده، ظاهر شود. (بحارالانوار، ج 50، ص 31)