تبیان، دستیار زندگی
سینمای ایران در چهارسال گذشته تجربیات عجیبی پشت سر گذاشت. در یادداشت قبل به بهانه روز سینما از حال روز هنر هفتم گفتیم. اشاره کردیم که یکی از دلایل مهم اوضاع ناخوش سینمای امروز ما سوء مدیریت است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزگار سپری شده سینما


سینمای ایران در چهارسال گذشته تجربیات عجیبی پشت سر گذاشت. در یادداشت قبل به بهانه روز سینما از حال روز هنر هفتم گفتیم. اشاره کردیم که یکی از دلایل مهم اوضاع ناخوش سینمای امروز ما سوء مدیریت است.

جواد شمقدری

مرد اول مدیریت سینمای چهار سال گذشته کشور،جواد شمقدری بود. مروری کوتاه بر کارنامه او در روزهای آغازین فعالیت تیم جدید مدیران سینمایی می تواند عبرت خوبی برای آن ها باشد.

جواد شمقدری در دوره مدیریتش دو بار از سید محمد حسینی،وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حکم گرفت. یک بار در تاریخ 7 مهر 1388 به عنوان معاون امور سینمایی؛ یک بار در تاریخ 18 اسفندماه 1390 به عنوان رییس سازمان سینمایی.

حکم اول کوتاه بود. وزیر در آن نامه بر«رتق و فتق ملایمت آمیز و شورانگیز امور» تاکید داشت.

حکم دوم اما بلندتر بود و چند دورنما برای سینما در آن ترسیم شده بود . در بازخوانی این حکم «ایجاد وفاق و همگرایی هرچه بیشتر» بیش از مابقی جلب توجه می کند. حسینی البته از واژه کلید هم استفاده کرده : «عرصه ای که رهبر عزیز مان کلید پیشرفتش خوانده اند، به کلیددارانی  نیازمند است  که با گرایش به عدالت و روحیه گره‌گشایی به خدمت هرچه بیشتر شائقند و بر مشکلات و چالش‌ها فائق!»

با نگاهی به وضعیت امروز سینما به راحتی می توان دریافت که جناب شمقدری حداقل در عمل به این توصیه آقای وزیر موفق عمل نکرده. نتیجه عملکرد او نه تنها وفاق و همگرایی به همراه نداشته که تفرقه و اختلاف در سینما به اوج رسیده!شاید یکی از دلایل دلخوری وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی از جواد شمقدری همین باشد. حسینی اخیرا گفته با انتصاب او موافق نبوده.

راه اندازی شورای عالی سینما اقدام دیگر او بود که رییس جمهور را ملزم به شرکت در آن می کرد. این تصمیم اگر چه نقطه درخشان کارنامه شمقدری است اما به خاطر نداشتن خروجی قابل توجه عملا نمی توان آن را نقطه عطف کارنامه او دانست شمقدری خوب شروع کرد

اول از هم رفت سراغ فیلم هایی که مهر توقیف خورده بودند. جسورترین تصمیمش رفع توقیف «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا بود. پشت «درباره الی ... » ایستاد و مانع از توقیف آن شد. به «سنتوری» داریوش مهرجویی مجوز ورود به شبکه نمایش خانگی داد تا این گونه علاوه بر قدرت نمایی،اعتراض عملی اش به سیاست های مدیران قبلی و در راس شان محمد حسین صفارهرندی را آشکار کند.

خانه سینما

دست و دلبازی اش در رفع توقیف ها و اظهارنظر جنجالی اش درباره این که گلشیفته فراهانی منعی برای بازگشت ندارد، و نیز حاشیه های بوجود آمده پس از اکران چند فیلم توفیقی در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر، خیلی زود صدای جبهه خودی را درآورد. جدی ترین واکنش به سیاست های فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد، اعتراض جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) بود.

شمقدری که با انگیزه بالا وارد گود شده بود، بی توجه به این حواشی،خیلی زود از دفترچه معروفش رونمایی کرد. این دفترچه سینمایی آغاز «ریل گذاری» جدید سینمای ایران بود اما جز چندتایی مابقی مفاد آن در حد همان نوشته باقی مانده اند.

راه اندازی شورای عالی سینما اقدام دیگر او بود که رییس جمهور را ملزم به شرکت در آن می کرد. این تصمیم اگر چه نقطه درخشان کارنامه شمقدری است اما به خاطر نداشتن خروجی قابل توجه عملا نمی توان آن را نقطه عطف کارنامه او دانست.

اختلاف با خانه سینما تنها درگیری سازمان سینمایی نبود.سال 91 حوزه هنری در اعتراض به سیاست های این سازمان دو فیلم گشت ارشاد و خصوصی را از گردونه اکران سینماهایش خارج کرد.این اتفاق رسمی ترین انتقاد به سیاست های تیم سینمایی ارشاد پس از اکران چند فیلم با تم خیانت در جشنواره فیلم فجر محسوب می شد

سازمان سینمایی، تلاش دیگر شمقدری برای ارتقای جایگاه فعلی سینما به شرایط مطلوب است. تلاشی که البته در دوره مدیریتش تنها یک تغییر اسم و تبدیل معاونت به سازمان بود. شاید این عنوان در آینده به کار سینمای ایران بیاید. شاید.

13 واقعا عدد نحسی است! در سیزدهم دی ماه 90 جواد شمقدری بالاخره نیت چند ساله اش را عملیاتی کرد. او از سال ها پیش یعنی از زمان حضور در هیات هنرمندان اسلامی و بعد در سمت مشاور هنری رییس جمهور، همواره منتقد سیاست های خانه سینما بود.

خانه سینما

وقتی که مدیر شد ابتدا زمینه خروج نماینده این خانه از شورای صدور پروانه ساخت را فراهم آورد و پس از جشن چهاردهم ضربه ای کاری بر پیکره آن فرود آورد. در آن جشن حرف هایی مبنی بر بازگشت سینماگران ِ رفته از ایران عنوان شد. شمقدری این گفته ها را هم صدایی با دشمن عنوان و در نامه ای تند و تیز مدیران خانه سینما را به شدت محکوم کرد. دعوای طرفین ادامه داشت تا این که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سیزدهمین روز از دی ماه نود رسما حکم انحلال خانه سینما را صادر کرد. از آن روز تا الان این مساله هر روز وارد فاز تازه ای می شود و نتیجه ای جز فرسایش برای اهالی سینما عایدی دیگر نداشته. سرنوشت خانه سینما  تا این لحظه با وجود بازگشایی چندان روشن نیست.

اختلاف با خانه سینما تنها درگیری سازمان سینمایی نبود.سال 91 حوزه هنری در اعتراض به سیاست های این سازمان دو فیلم گشت ارشاد و خصوصی را از گردونه اکران سینماهایش خارج کرد.این اتفاق رسمی ترین انتقاد به سیاست های تیم سینمایی ارشاد پس از اکران چند فیلم با تم خیانت در جشنواره فیلم فجر محسوب می شد.

این سازمان در مقابل،حواله اکران به سینماهای حوزه هنری نداد تا چراغ سینماها بیش از پیش کم سو شود. کار تا جایی پیش رفت که سینما آزادی به عنوان پرمخاطب ترین سینمای کشور می رفت ، بی رونق ترین روزهای خود را تجربه کرد.

اعتراض انصار حزب الله به اکران «من مادر هستم» فریدون جیرانی و تجمع شان جلوی وزارت ارشاد اوج اعتراض به سیاست های سینمایی دولت دهم به حساب می آید.

خانه سینما

سازمان سینمایی با مجلس شورای اسلامی هم چالش داشت. «لاله» مدت ها وقت مجلس و رسانه ها را گرفت اما فیلم به ضرس قاطع مورد حمایت جواد شمقدری قرار داشت تا با همه اعتراض مجلس و طیف گسترده ای از اصول گرایان به موضوع فیلم،پیشینه اسی نیک نژاد(کارگردان) و بودجه اختصاص یافته به آن، فیلم به سرانجام برسد.

سازمان سینمایی با شهرداری و نیروی انتظامی هم میانه خوبی نداشت تا جایی که محمد رضا عباسیان (مدیرعامل مستعفی موسسه رسانه های تصویری) پس از پلمب چند سینما توسط نیروی انتظامی با ادبیاتی عجیب و بی سابقه این رفتار را محکوم کرد.

درگیری مدیران سینمایی دولت دهم  با هرصنفی را می توان توجیه کرد،اما درگیری درون صنفی را نه. صنوف سینمایی ایران همواره با یکدیگر اصطحکاک داشته اند. در این دوره اما پس از انحلال خانه سینما و تشکیل صنف واحد تهیه کنندگان و دولتی تر شدن صنوف، اختلافات به اوج خود رسید.

اختلافات به حدی بالا کشید که هر روز می شد رد اتهام و بدگویی اهالی سینما به یکدیگر را در رسانه ها پیدا کرد. در رسانه ملی (برنامه هفت) علاقه مندان سینما با ادبیات تازه ای مواجه شدند که حکایت از سرریز شدن اختلافات درون صنفی ، میان مردم داشت. باورش برای خیلی ها سخت بود ببینند  سینماگران که به  فرهیختگی و فرهنگی شهره اند این چنین به جان هم بیافتند.

درباره کارنامه شمقدری و تیم همراهش می توان بیشتر نوشت.از سابقه مدیرانی که برای پست های مختلف سینما انتخاب کرده بود؛ خروجی کار آن ها؛ توقیف فیلم ها؛ تصمیمات واظهار نظرهای بیشمار و البته جنجالی و ... .

شاید بهترین قضاوت درباره کارنامه این 4 ساله سینما، گفته های خود اهالی سینما باشد.

هرچه بود دوران مدیریت شمقدری در سینما هم تمام شد. مدیران جدید آمده اند. اتفاقا آن ها هم خوب شروع کرده اند. بر حل مشکل خانه سینما تاکید دارند. میزان وابستگی سینما به چاه نفت را می خواهند کاهش دهند. اما باید یک نکته را مد نظر قرار دهند. تکیه بر شعار اعتدال، سپردن امور سینما به صنوف و پرهیز از تک گویی و خود رایی.... تا چه پیش آید.

احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان