تبیان، دستیار زندگی
احترام به این خلوت مستلزم فاصله است و این چیزی که تحملش برای پدر و مادر دشوار است که به جای آن نزدیکی و دوستی و یکی بودن را ترجیح می دهند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلوت‌هایی با رنگ و بوی نوجوانی

حقایقی از دوران نوجوانی (3)


احترام به این خلوت مستلزم فاصله است و این چیزی که تحملش برای پدر و مادر دشوار است که به جای آن نزدیکی و دوستی و یکی بودن را ترجیح می دهند.

نوجوان

برای خواندن مقاله ی قبل کلیک کنید.

والدین گرامی ! قصد داریم تا در طی سه مقاله ، حقایقی از دوران نوجوانی را برایتان بازگو نمائیم که متاسفانه ، شما مجبورید آنها را بپذیرید - چه بخواهید و چه نخواهید -  مثلا اینکه : " ناسازگاری و رفتار غیر قابل پیش بینی نوجوان شما ، کاملا طبیعی است . " در دو مقاله ی قبل ، به نکاتی اشاره نمودیم که بی شک میتواند در رفتار با نوجوانان موثر باشد . سفارشاتی مثل : "تظاهر به دانایی بیش از اندازه مکنید  ، عیب جویی نکنید  ، از نوجوان تقلید نکنید ، مسخره نکنید  و استقلال بدهید .

حال ادامه ی بحث:

از کلیشه سازی اجتناب کنید

دختری پانزده ساله می گوید :

« نمی توانم با مادرم صحبت کنم . بیش از اندازه حساس است . به جای اینکه به من کمک کند ناراحت می شود ، چشمانش پر از اشک می شود ، صورتش انگار که می گوید : کوچولوی بیچاره من ، باور کن مشکل تو مرا بیش از خودت آزار می دهد. »

برای مفید واقع شدن ، باید بی آنکه تحت تأثیر روحیه فرزندانمان قرار گیریم ، کاری در حقشان انجام دهیم . باید بی آنکه عصبانی ، هراسناک و گیج شویم ، به فرزندانمان راه برخورد با عصبانیت ، هراس و گیجی را بیاموزیم . البته این متضمن آن است که ما خودمان بر روی کنترل خشم و هیجانات خود کار کرده باشیم.

عبارتی مثل « وقتی من سن تو بودم » بلافاصله گوش شنوای نوجوان را به روی حقایق می بندد . موضع تدافعی می گیرد و اخلاق گرایی و نصیحت هایمان را باگوش نکردن پاسخ می دهد . علاقه ای به شنیدن اینکه در دوران کودکی ، ما ، چه بچه های مودب و خوبی بوده ایم و لاجرم آنها چه بچه های بدی هستند ، ندارند . حتی اگر به صحبتهایمان گوش کنند ، هرگز قبول نمی کنند که ما در دوران کودکی اینهمه سخت کوش ، باشعور ، باهوش ، زرنگ و درس خوان و مودب بوده ایم . برای آنها حتی تصور اینکه ما هم روزگاری جوان بوده ایم دشوار است .

آب و تاب ندهید

پسری هفده ساله می گوید :

« مادرم دکترای روان شناسی دارد . وقتی ازش سوال می کنم به جای جواب ، نطق می کند . ساده ترین مطالب را به یک تحقیق تمام عیار مبدل می سازد . برای هر سئوال کوتاه ، پاسخی مفصل دارد . سعی می کنم تا حد امکان از او فاصله بگیرم ، سخنرانی هایش وقتم را می گیرد . ای کاش می توانست منظورش را با چند جمله و پاراگراف شرح دهد ، اما صحبتش با چند فصل  هم تمام نمی شود . »

دختری شانزده ساله می گوید :

« برای پدرم همه چیز مهم است غیر از روحیه و حال آدم . اصلا نمی داند که احساس و روحیه یعنی چه . در لفافه صحبت کردن هم هیچ فایده ای ندارد . حتما باید موضوع را رک و پوست کنده تحویلش بدهی و گرنه غیرممکن است که منظورت را بفهمد . تا دلت بخواهد حرف می زند و سخنرانی می کند ، انگار نه انگار که کسی به حرف او گوش نمی دهد . بی توجه به خستگی دیگران کارش را می کند و حرفش را می زند . آنقدر صحبت می کند که اصل موضوع را فراموش می کند . اشکال اینجاست که خیال می کند نتوانسته منظور خود را آنطور که می خواهد توضیح دهد . صحبت می کند اما صحبتش بی ارتباط است ، مرتب حرف می زند و نصیحت می کند و درس می دهد .»

بدون محبت و علاقه و مهربانی ، کاری از پیش نمی رود . بعضی از والدین می خواهند به هر ترتیب که شده ، درستی نظر خود را ثابت کنند . روش حساب نشده ای است که به رنجش و دلخوری می انجامد . با برخورد خصومت آمیز ، حقایق ، مجاب کنندگی خود را از دست می دهند

ضد و نقیض حرف نزنید

صحبتهای ضد و نقیض پدر و مادر، نوجوان را گیچ می کند . مادری در جواب درخواست پسر هجده ساله اش می گوید :

« بله ، حتما می توانی با دوستانت به مسافرت یکروزه بروی . حتما خوش خواهد گذشت . البته مرا که می شناسی ؛ وقتی بیرون هستی خوابم نمی برد.»

در اصل گفته دو پهلوی مادر ، پسر را گیج می کند . برای احتراز از این موقعیت ، پیام پدر و مادر باید تنها یک مفهوم را انتقال دهد .

بهتر بود مادر اینگونه جواب می داد :

« باید درباره اش فکر کنم . فردا صبح جواب قطعی ام را به تو می دهم . ساعت نه از من بپرس .»

مادر به درخواست پسرش فکر می کند. درباره افرادی که همسفر فرزندش هستند اطلاعاتی به دست می آورد و بالاخره یا با طیب خاطراجازه می دهد و یا با اطمینان او را از عواقب کار مطلع می سازد ، نارضایتی خود را علنا ابراز می کند و سرانجام  تصمیم را به عهده ی خودش می گذارد .

در اصلاح حقایق عجله نکنید !

نوجوان اغلب ، نسبت به اصلاح گفته هایش واکنشی نامناسب نشان می دهد . با این کار امکان آموزش و جلب دوستی او را از بین می برید . کاری می کنید که نه به حرف کسی گوش کند و نه قدمی در راه اصلاح خویش بردارد .

نوجوانی می گفت :« می دانم که پدرم درست می گوید ، حق با اوست ، اما ای کاش گاهی هم اشتباه می کرد .»

نوجوان دیگری می گفت :« پدرم ذاتا مصلح آفریده شده ، اگر کاری را به سلیقه خودم بکنم ناراحت می شود . در هر کاری پیشنهاد بهتری دارد – پیشنهاد خودش . از این کار او متنفرم . از پیشنهاد هایش جانم به لب رسیده ، ترجیح می دهم اشتباه کنم و کار درست او را انجام ندهم .

از تلخ زبانی کاری ساخته نیست

در مناسبات خانوادگی ، "حقیقت " ، به خودی خود سلاح تعیین کننده ای نیست . بدون محبت و علاقه و مهربانی ، کاری از پیش نمی رود . بعضی از والدین می خواهند به هر ترتیب که شده ، درستی نظر خود را ثابت کنند . روش حساب نشده ای است که به رنجش و دلخوری می انجامد . با برخورد خصومت آمیز ، حقایق ، مجاب کنندگی خود را از دست می دهند .

خلوت‌هایی با رنگ و بوی نوجوانی

به خلوت نوجوان احترام بگذارید

نوجوان محتاج خلوت است تا زندگی را از آن خود بسازد . احترام به این خلوت ، نشانه ارجی است که برای آنها قایل می شویم تا مستقل از ما رشد کنند . بعضی از پدرها و مادرها بیش از حد کنجکاوی می کنند ، ایمیل های نوجوان خود را چک می کنند و به صحبتهای تلفنی او گوش می دهند . این کارها ، دخالت های بیجایی است که گاه به دلخوری ابدی منجر می شود . نوجوان احساس بی صداقتی و دخالت بی مورد می کند . در نظر او این دخالت و این تجاوز توهین و بی احترامی است . بگفته یک دختر خانم :« می خواهم از دست مادرم به خاطر عدم رعایت شئونات مادری ، به دادگاه شکایت کنم . قفل کشو میز مرا باز کرده و یادداشتهای روزانه ام را خوانده است .»

پسر شانزده ساله ای شکایت می کرد که :«مادرم برای من کمترین احترامی قایل نیست . در کارهای خصوصی ام دخالت می کند و حق و حقوقی برایم قایل نیست به اتاقم می رود ، به کشوهای میزم سرکشی می کند و به این بهانه که نمی تواند بی نظمی را تحمل کند ، همه اشیای اتاق را به سلیقه خودش مرتب می کند . ای کاش اتاق خودش را مرتب می کرد و دست از سر اتاق من برمی داشت . هر وقت میزم را مرتب می کند به عمد آنرا به هم می ریزم ، اما مادرم دست بردار نیست .

احترام به این خلوت مستلزم فاصله است و این چیزی که تحملش برای پدر و مادر دشوار است که به جای آن نزدیکی و دوستی و یکی بودن را ترجیح می دهند و در نتیجه کارشان به خلوت شکنی و دخالت می کشد . اما راهی که این دسته از والدین پیش می گیرند لزوما به احترام متقابل نمی انجامد . برای ایجاد حس احترام متقابل ، پدر و مادر و نوجوان ، به کمی فاصله نیازدارند . می توانند بی آنکه بیش از حد به هم نزدیک شوند ، با هم زندگی سعادتمندی داشته باشند . توجه داشته باشید که نه نوجوانها از آنِ پدر و مادر هستند و نه پدر ومادر از آنِ نوجوان ، هر کدام به خود تعلق دارند .

پیش بینی نکنید

بسیاری از والدین از آن می ترسند که فرزند نوجوانشان بالغ و عاقل نشود و دانسته و ندانسته بر سر هر بهانه موضوع را با او در میان می گذارند :

« تا صبح سر وقت از خواب بیدار نشوی شغلی پیدا نمی کنی .»

«اگر کلمات را درست ننویسی کسی استخدامت نمی کند . عملا نشان می دهی که بیسواد هستی .»

« با این خط بد حتی نمی توانی چک دریافت حقوق ایام بیکاری ات را امضا کنی .»

اما با کمال تاسف پدر و مادر با این پیش بینی ها به جایی نمی رسند . با این سیاست نمی توانیم نوجوانهایمان را برای آینده آماده کنیم . به جای پیش بینی های حساب نشده ، چه بهتر که آنها را برای برخورد با مشکلات موجود مسلح کنیم . نظر به اینکه نوجوان ما در سالهای آینده با انواع و اقسام مشکلات روبرو می شود ، بسیج او برای مقابله با این مشکلات ( بی مهری همسر ، بی معرفتی دوست ، خیانت ، بدرفتاری معلم ، مرگ اقوام یا دوستان و غیره و غیره ) کار دشواری است .

برنامه ریزی برای برخورد با این قبیل مشکلات کار بی مفهومی است . از صحبتهایی مثل :« ببین پسرم ، مواظب باش ، گاهی اوقات ممکن است در عشق شکست بخوری ، ممکن است مورد بی مهری قرار بگیری ، بهتر است از همین حالا خودت را آماده کنی . » و یا « تنها به یک دوست اکتفا کردن کار درستی نیست . ممکن است تنهایت بگذارد و دوست دیگری انتخاب کند . باید دوستان متعددی داشته باشی تا هرگز تنها نمانی .» یا « تو که اینهمه این قناری را دوست داری می دانی اگر بمیرد چه می کنی ؟حتما می دانی که قناری هاهم عمر جاودانه ندارند . بالاخره قناری تو هم می میرد . باید از حالا خودت را برای این واقعه آماده کنی » در نهایت کاری ساخته نیست .

هر نوجوان باید در برخورد با بحرانهای زندگی راهی از آنِ خود بیابد . سکوت محبت آمیز ما بهترین حمایتی است که از او می کنیم . از پند و نصیحت در این جا کاری ساخته نیست . منطق و استدلال هم خریداری ندارد . گاه گوشزد های ملایم را به حساب توهین شخصی می گذارند .

و در انتها ، قاعده ای که اشاره به آن مفید خواهد بود :

"کاری کنید که نوجوان تان در سایه محبت و احترام شما والدین گرامی ،  راهش را خودش به تنهایی پیدا کند . "

سرور حاجی سعید

بخش خانواده ایرانی تبیان


مطالب مرتبط:

دختران از بلوغ چه می دانند؟

وقتی بلوغ خواب می ماند

آزادی تا مرز بی‌قیدی

وقتی با نوجوانم درگیر می شوم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.