تبیان، دستیار زندگی
مواردی وجود دارد که در آنجا تقیّه کردن حرام است و آن در جایی است که تقیّه به جای آنکه سبب حفظ نیروها شود مایه نابودی یا به خطر افتادن مکتب شود، و یا فساد عظیمی به بار آورد. در این گونه موارد باید سدّ تقیّه را شکست و پیامدهای آن را هر چه بود پذیرا شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تقیه حرام و ممنوع !

تقیه

در تاریخ مبارزات مذهبی، اجتماعی و سیاسی، زمانهایی پیش می آید که انسانهای حق طلب اگر به مبارزه آشکار دست بزنند، هم خودشان و هم مکتبشان را به دست نابودی می سپارند. در چنین شرایطی، عاقلانه آن است که شکل مبارزه را تغییر دهند و به مبارزه غیر مستقیم با دشمنان بپردازند، و تقیّه در حقیقت مبارزه ای مخفیانه و غیر مستقیم است.

«معمولاً ضربات غافلگیرانه بر پیکره دشمن جز از طریق تقیه و کتمان نقشه ها صورت نمی گیرد. مۆمن آل فرعون نیز تقیه اش برای خدمت به آیین موسی علیه السلام و دفاع از حیات او در لحظه های سخت و بحرانی بود. آیا اگر مۆمن آل فرعون از روش تقیه و مبارزه غیر مستقیم استفاده نمی کرد، هرگز توانایی انجام این خدمات را داشت.

حتی شخص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در آغاز قیامش به مدت چند سال، به صورت پنهانی، دعوت و از همین روش استفاده می کرد. آن حضرت پس از مدتی، آن گاه که یارانش فزونی گرفت و پایه های اصلی اسلام استوار شد، دعوت خویش را آشکارا آغاز کرد."

تقیه، سبب پاداش مضاعف

چنان که از احادیث اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود، تقیّه، تنها نوعی تاکتیک و مبارزه ای پنهانی و شیوه ای احتیاط آمیز در زندگی شیعیان به شمار نمی آید؛ بلکه عملی عبادت گونه است و پاداشهای پروردگار را در پی دارد. این عمل، مقام انسان را نزد خداوند ارتقا می بخشد و به شخص، تعالی روحی عطا می کند.

در این باره به این احادیث توجّه کنیم:

«سَأَلْتُ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «اُولئِکَ یُۆتُونَ اَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا» قالَ: بِما صَبَرُوا عَلَی التَّقِیَّةِ وَ سُئِلَ عَنْهُ علیه السلام فِی قَولِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «وَیَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» قالَ: الْحَسَنَةُ: التَّقِیَّةُ، وَالسَّیِّئَةُ: الاِْذاعَةُ؛

از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند پرسیدم که می فرماید: «آنان به پاس آنکه صبر کردند، دو برابر پاداش خواهند یافت.» فرمود: «یعنی برای صبری که بر تقیّه کردند» و نیز از آن حضرت درباره این سخن خدا پرسیده شد که می فرماید: «بدی را با نیکی دفع می کنند.» فرمود: «نیکی، همان تقیّه و بدی همان فاش کردن است

مواردی وجود دارد که در آنجا تقیّه کردن حرام است و آن در جایی است که تقیّه به جای آنکه سبب حفظ نیروها شود مایه نابودی یا به خطر افتادن مکتب شود، و یا فساد عظیمی به بار آورد. در این گونه موارد باید سدّ تقیّه را شکست و پیامدهای آن را هر چه بود پذیرا شد

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

«مَنْ کانَتْ لَهُ تَقِیَّةٌ رَفَعَهُ اللّهُ وَمَنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ تَقِیَّةٌ وَضَعَهُ اللّهِ؛هر که اهل تقیه باشد، خداوند مقامش را بالا می برد و آنکه تقیّه نکند، خدا او را پست می کند

همچنین آن حضرت می فرماید:

تقیّه احدی به تقیّه اصحاب کهف نرسد. همانا آنان در جشن عید (بت پرستها) شرکت می کردند و زنّار به کمر می بستند و خدا دو پاداش به آنها داد.»

تقیه

تقیّه حرام و ممنوع

جاده تقّیه، لغزنده و ناهموار است و انسان، همواره در مسیر تقیّه با لغزشگاههایی نیز روبه رو است. چه بسا آدمی، ضعف، زبونی و عدم شجاعت خویش در بازگو کردن حق را با شعار تقیّه توجیه کند و این کاستیهای خود را به حساب تقیّه بگذارد. ای بسا نیز دورویی و نفاق، تقیّه نامیده شود که در این گونه موارد، بهترین معیار برای تشخیص تقیّه راستین از تقیّه دروغین، وجدان خود انسان است و چگونگی انگیزه او.

همچنین در امور اعتقادی و دینی، اینکه کجا جای تقیّه است و کجا نیست، به دانش و آگاهی نیاز دارد تا راه تقیّه ممنوع و حرام از تقیّه مباح، باز شناخته شود و آدمی به تقیّه حرام مبتلا نشود.

آیت اللّه جوادی آملی (دام ظله) در این باره می فرماید:

«در دَوَرانِ امر بین حفظ نفس و حفظ دین، هیچ جای تقیّه نیست؛ چه رسد که واجب باشد. به فرموده حضرت امیر مۆمنان علیه السلام ، باید با مال، جان را حفظ کرد و جان را سپر دین قرار داد.

حضرت امام خمینی رحمه الله آنجا که اصل دین در خطر بود، فرمود: «اصول اسلام در معرض خطر است؛ قرآن و مذهب در مخاطره است؛ با این اوضاع، تقیه حرام است و اظهار حقایق، واجب وَ لَوْ بَلَغ ما بَلَغ.»

تقیّه، تنها نوعی تاکتیک و مبارزه ای پنهانی و شیوه ای احتیاط آمیز در زندگی شیعیان به شمار نمی آید؛ بلکه عملی عبادت گونه است و پاداشهای پروردگار را در پی دارد

بدون شک، مواردی وجود دارد که در آنجا تقیّه کردن حرام است و آن در جایی است که تقیّه به جای آنکه سبب حفظ نیروها شود مایه نابودی یا به خطر افتادن مکتب شود، و یا فساد عظیمی به بار آورد. در این گونه موارد باید سدّ تقیّه را شکست و پیامدهای آن را هر چه بود پذیرا شد.

شیخ مفید نیز در این باره می نویسد:

«تقیه، وقتی است که بداند یقینا و یا به گمانی قوی، ضرری در پی دارد؛ اما هر گاه نداند که در اظهار حق، ضرری وجود دارد و یا گمان قوی بر عدم ضرر داشته باشد، تقیه جایی ندارد.

به تحقیق که حضرات ائمه علیهم السلام جماعتی از شیعیان خود را به باز داشتن و نگاه داشتن خود از اظهار حق، امر می کردند و این برای آنان، اصلح بود و از آن سوی نیز حضرات ائمّه علیهم السلام جماعتی دیگر از اصحاب خود را به سخن گفتن و رویارو شدن با دشمنان و آشکار کردن امر حق با آنان دستور می دادند، به جهت دانستن ایشان علیهم السلام که ضرری نیست بر آن جماعت در آن (اظهار حق).»

بر این اساس است که از امام صادق علیه السلام روایت است که می فرماید:

«التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ ضَرُورَةٍ وَصاحِبُها اَعْلَمُ بِها حِینَ تَنْزِلُ بِهِ؛ تقیّه در هر بیچارگی است، و خود گرفتار بدان داناتر است در آن هنگامی که برای او رخ دهد

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.