دلیل بیرونقی داستانهای مذهبی
امیریان در نشست هفتگی عصر تجربه بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان حضور یافت تا تجربیات خود در زمینهی داستاننویسی را به علاقهمندان نویسندگی انتقال دهد.
این نویسنده با بیان اینکه از ریاکاری خوشش نمیآید، گفت: باید یادمان باشد اگر خود ما در زمان نوشتن داستان از آن لذت ببریم، مخاطب هم آن را دوست خواهد داشت، اما اگر در داستانمان دروغ بگوییم، مخاطب زود متوجه میشود. مثلا امروز چرا داستان مذهبی مخاطب و رونق ندارد؟ چون نویسنده به آن چیزی که مینویسد، باور ندارد و فقط برای اسم و رسم و یا پول مینویسد و این ریاکاری است. به همین دلیل هم آثاری که اینگونه نوشته میشوند، مخاطب ندارند.
او همچنین دربارهی فعالیتش در عرصهی فیلمنامهنویسی گفت: دلبستگی زیادی به سینما ندارم و کارهایی هم که تا به حال در این حوزه انجام دادهام، بیشتر به خاطر مسائل مالی بوده؛ وگرنه دلبستگی اصلیام به داستاننویسی است.
او سپس دربارهی کارکرد نماد در داستاننویسی و چگونگی استفاده از آن گفت: در کارهایم کمتر از نماد استفاده میکنم، چون قائل به انتقال پیام صریح نیستم و فکر میکنم اگر قرار است در داستان از نماد استفاده شود، باید پنهان باشد.
امیریان همچنین دربارهی نیازسنجی نویسنده قبل از نوشتن و درنظر گرفتن نیاز مخاطب به پرداختن به سوژهی خاصی اظهار کرد: باید قبل از نوشتن هر اثری به مخاطب فکر کرد، زیرا بدون دلیل نمیتوان سراغ کاری رفت. به طور مثال آنچه امروز درباره جنگ به ما گفته میشود، متأسفانه از تریبونهای رسمی و از طریق تلویزیون و رسانههاست که رزمندگان را به دو شیوه تصویر میکنند؛ یا از آنها ماشین کشتار جمعی میسازند یا عارفانی که فقط در حال نماز خواندن هستند که دراین حالت رزمندگان شبیه باباطاهر عریان نشان داده میشوند که لباس بسجیی پوشیدهاند، اما من هم رزمنده بودهام و امروز ناراحت میشوم وقتی این چیزها را میبینم، چون دوست ندارم مسائل تحریف شوند. برای همین تصمیم گرفتم براین اساس، جنگ را به شیوه دیگری نشان دهم که حاصل آن کتاب «گردان قاطرچیها» بود.
او در ادامه در پاسخ به سۆالی درباره کتاب «جام جهانی در جوادیه» گفت: فوتبال چند دهه است در کشور ما ریشه دوانده است. در محلات در گذشتههای دور مسابقاتی را شاهد بودیم که امروز کمتر دیده میشوند. این فوتبال محلات ماجرا های زیادی مثل دعوا، کرکری، باندبازی و درگیری را در پی داشت که من ابتدا تصمیم گرفتم آنها را بنویسم، اما در ادامه کار بسط پیدا کرد.
او سپس اظهار کرد: هنگام شروع یک اثر نیاز مخاطب را در نظر میگیرم، چون معتقدم بدون رعایت این موضوع نویسنده شکست خواهد خورد.
امیریان همچنین هدف از کتاب خواندن را داشتن اوقات فراغت خوب عنوان و اظهار کرد: باید وقتی مخاطب کتابی را برای خواندن برمیدارد، از خواندن آن لذت ببرد، بنابراین باید مخاطب را درنظر گرفت و برای او نوشت، زیرا قائلم کتاب باید پس از تألیف خوانده شود. البته دوستان نویسندهای را سراغ دارم که شاید کتابشان را فقط خودشان میخوانند یا نویسندگانی هستند که کتابشان جایزهی کتاب سال را نیز برده است، اما مطمئنام حتا داورانی که به آن جایزه دادهاند، کتاب او را نفهمیدهاند.
او در ادامه دربارهی ادبیات کودک و نوجوان نیز گفت: اگر برای کودکان مینویسیم، باید آن اثر به زبان کودکانه باشد، اما امروزه شاهدیم برخی خاطرات 50 سال پیش خود را به اسم داستان کودک و نوجوان عرضه میکنند، ولی خاطرات فردی که 50 سال پیش میزیسته، با امروز متفاوت است.
امیریان با بیان اینکه میتوان با امروزی کردن افسانههای قدیمی ایرانی از آنها در ژانر وحشت استفاده کرد، عنوان کرد: در حال حاضر مشغول نگارش ورژن دراکولای ایرانی با استفاده از افسانههای ایرانی هستم. معتقدم باید افسانههای خود را به شکل امروزی به مخاطب ارائه دهیم.
او سپس خطاب به جوانان حاضر در این نشست عنوان کرد: از شما خواهش میکنم طنزنویس شوید، چون ما طنزنویس نداریم. این خیلی فاجعه است که تنها کتاب ما در حوزهی طنز هنوز کتاب «دایی جان ناپلئون» است.
او همچنین تأکید کرد: استقبال مخاطبان از فیلمهای سخیف به خاطر نیاز جامعه به طنز است.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش دربارهی طنزنویسی، گفت: زمانی در هنگام برگزاری مراسم تشییع، رییسجمهور پاکستان در میان جمعیت گم میشود که موقعیت طنز بسیار خوبی را ایجاد میکند.
او در عین حال گفت: شوخی و طنز مذهبی هم میتوان نوشت و من در حال نوشتن چنین اثری هستم.
امیریان با بیان اینکه طنز از ظرافت میآید و نباید حرمتها را شکست، دربارهی رعایت انصاف در طنز نیز گفت: طنز به نحوی انتقاد هم هست، اما نباید حرمتها را از بین برد. من در کارهایم حتا با روحانیون هم شوخی کردهام؛ شوخیهایی با موضوع نماز. اما باید ظرافت به خرج داد که در این حالت به کسی توهین نشود.
او سپس توصیه کرد: سعی کنید در نوشتن، لحن و نثر کلام خوبی داشته باشید. به طور مثال، نثر جلال آل احمد عالی بود، اما ایرادی که بر او میگیرند، این است که نثر داستان و مقالههایش به یک شیوه بود.
این نویسنده در ادامهی توصیههایش عنوان کرد: کتاب «پابرهنهها» ترجمه احمد شاملو را بخوانید؛ این اثر نثر و ریتم مناسبی دارد، حتا توصیه میکنم از روی آن مشق بنویسید.
او افزود: باید گنجینه کلمات نویسنده زیاد باشد. داوود غفارزادگان یکی از نویسندگانی است که گنجینهای از واژگان دارد، اما همیشه مثل یک طلبه در پی کلمات تازه است.
امیریان سپس گفت: هر نویسنده باید برای خود امضا و اثر انگشت داشته باشد. مثلاً اگر نام جلال آل احمد را از کنار اثرش حذف کنیم، مخاطب باز هم متوجه میشود که اثر را جلال نوشته است.
او همچنین گفت: نویسنده باید فرق خاطره و داستان را بداند. در داستان موقعیت و شخصیتپردازی لازم است، اما در خاطره اتفاق بدون کم و زیاد مطرح میشود.
این نویسنده همچنین اظهار کرد: باید یادمان باشد مدیران نمیتوانند برای ما تصمیمگیری کنند. آنها تنها بیلان کاری میدهند و میروند. ما خود باعث و بانی هر کاری هستیم، بنابراین اگر کار ضعیف بنویسم، از یاد میرود. ضمن اینکه در نوشتن نباید از انتقاد ترسید؛ انتقادهای خوب را قبول کنید و باقی را دور بریزید.
امیریان دربارهی الگوهای خود در نوشتن عنوان کرد: زمان ما برای کودکان و نوجوانان الگوی مناسبی نبود. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» از کتابهایی بود که دوست داشتم. از نویسندههای مورد علاقهام هم مارک تواین است؛ طنزنویس فوقالعادهای است و او را به شدت میپسندم. همچنین عاشق امیل زولا هستم.
بخش ادبیات تبیان
منبع: ایسنا