تبیان، دستیار زندگی
ادبیات داستانی انواع مختلفی دارد که تمام آنها متکی است به امری به نام روایت داستانی. روایت داستانی به‌نوعی ظرفیت و اساس انواع رمان و داستان است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر داستانی «رمان» نیست


ادبیات داستانی انواع مختلفی دارد که تمام آنها متکی است به امری به نام روایت داستانی. روایت داستانی به‌نوعی ظرفیت و اساس انواع رمان و داستان است.

هر داستانی «رمان» نیست

باید به این نکته توجه داشت هر متنی که ماجرایی را تعریف می‎کند، داستان یا رمان نیست، زیرا با متون منظوم هم می‎توان سلسله‎ای از اتفاقات را روایت کرد (بارزترین نمونه‎اش شاهنامه فردوسی). در شکل منثور نیز قصه و حکایت می‎تواند چنین کارکردی داشته باشد. اما هیچ کدام از این اشکال ادبی باسابقه، رمان و داستان نیست. ادبیات داستانی به عنوان یک پدیده خاص، شکل روایتی متفاوتی با حکایت های قدیمی دارد. لذا پیش از شناخت تفاوت های داستان کوتاه، بلند و همچنین رمان باید با اساس مشترک آنها که روایت داستانی است، آشنا شویم.

روایت داستانی بنیادی‎ترین عامل برای شناسایی رمان و داستان، اعم از کوتاه یا بلند است. داستان روایتی ا‎ست منثور از سلسله حوادثی که زنجیروار یا در اشکال جدیدتر و پست مدرن گسسته، اما با ربط(از زوایای مختلف) با یکدیگر پیوند دارند و ماجراهایی را روایت می‎کنند که از حرکت بیرونی یا درونی برخوردارند، یعنی یا از حرکت کنش های عینی و کشمکش های مادی برخوردارند، یا به لحاظ درونی و روا ن شناسی شخصیت متحول می شوند. همه داستان ها دارای نقطه آغاز و پایان هستند، همچنین از شخصیت‎هایی برخوردارند که هر یک نقش و تاثیری در آن دارند. البته شخصیتی مرکزی محور و اساسی است که داستان را تحت تاثیر قرار می دهد و آدم های دیگر متصل با او در روایت معنی می شوند. مهم تر از همه این که روایت این سلسله حوادث (که گفتیم پیوندی زنجیروار یا گسسته دارند) مبتنی ا‎ست بر زمان و مکان؛ یعنی این که در ظرف مکانی و زمانی جریان داشته و به عبارتی بر منطقی مکانی و زمانی استوار است (البته تقدم و تاخر این رخدادها می‎تواند به دلخواه نویسنده و به ضرورت ساختمان اثر شکسته شود).

کوتاه یا بلندی سلسله رخدادهای مورد اشاره در روایت داستانی، یکی از مهم‎ترین پارامترهای تفکیک کردن شکل‎های مرسوم و آشنا در داستان است: یعنی رمان، داستان بلند و داستان کوتاه و همچنین داستانک، که در دو مورد آخر(داستان و داستانک) این سلسله حوادث می‎تواند در حد یک یا چند رخداد کوچک در زمانی کوتاه و در یک مکان محدود باشند و به همین تناسب تعداد شخصیت‎ها نیز کمتر از رمان یا داستان بلند باشد. با این وصف باید کوتاه یا بلندی داستان را مهم ترین ویژگی تفکیک داستان کوتاه یا داستانک از یکدیگر دانست.

ادگار آلن پو، نویسنده و منتقد آمریکایی، گفته است داستان کوتاه داستانی است که در یک نشست خوانده شود. عده‎ای نیز آن را داستانی می‎دانند که حجمی در حدود ده هزار کلمه یا کمتر از آن داشته باشد. داستانک هم تکلیفش روشن است؛ داستانی‎ است که حداکثر حدود هزار کلمه باشد یا کمتر.

از سوی دیگر داستان کوتاه نسبت به رمان و داستان بلند، شخصیت‎ها و البته پیچیدگی های داستانی کمتری دارد. به همین ترتیب بدیهی ا‎ست رمان یا داستان بلند (که حجمی بین داستان کوتاه و رمان دارد)، از شخصیت‎های بیشتر و پیرنگی پیچیده‎تر برخوردار باشد.

جمال میرصادقی، نویسنده و از مهم ترین پژوهشگران ادبیات داستانی، از داستان بلند و رمان تعاریف روشنی ارائه داده است که در ادامه برای وضوح بیشتر تفاوت داستان کوتاه و بلند و رمان از آنها استفاده شده است.

داستان بلند: داستان بلند، داستانی است که از نظر کمی از داستان کوتاه بلندتر و از رمان کوتاه تر است و از نظر کیفی نیز با داستان کوتاه و رمان تفاوت دارد. داستان بلند تقریبا از نظر کیفی خصوصیت هایش با ناولت و رمان کوتاه مشابه است، یعنی این نوع داستان ها بعضی از مختصات و کیفیات داستان کوتاه و رمان را توام دارد. خصلت داستان کوتاه در فشردگی و ایجاز محتوای آن است، زیرا در داستان کوتاه اغلب فرصتی برای پرداخت و پرورش شخصیت ها و گسترش درونمایه وجود ندارد، اما در داستان بلند و ناولت و رمان کوتاه امکان گسترش شخصیت ها و درونمایه به طور محدود وجود دارد، اما از نظر کمیت برای این سه نوع اختلاف هایی قائل شده اند؛ به داستانی که از 15 هزار کلمه تا 30 هزار کلمه داشته باشد، داستان بلند می گویند و داستانی که از 30 هزار تا 50 هزار کلمه داشته باشد، رمان کوتاه نامیده می شود و برای ناولت در بعضی از فرهنگ های ادبی 15 تا 30 هزار کلمه و بعضی دیگر 30 تا 50 هزار کلمه قائل شده اند.

کوتاه یا بلندی سلسله رخدادهای مورد اشاره در روایت داستانی، یکی از مهم‎ترین پارامترهای تفکیک کردن شکل‎های مرسوم و آشنا در داستان است: یعنی رمان، داستان بلند و داستان کوتاه و همچنین داستانک، که در دو مورد آخر(داستان و داستانک) این سلسله حوادث می‎تواند در حد یک یا چند رخداد کوچک در زمانی کوتاه و در یک مکان محدود باشند و به همین تناسب تعداد شخصیت‎ها نیز کمتر از رمان یا داستان بلند باشد

رمان: رمان مهم ترین و معروف ترین شکل تبلوریافته ادبی روزگار ماست. معمولا گفته می شود رمان با «دن کیشوت» اثر سروانتس، نویسنده اسپانیایی در خلال سال های 1615ـ1605 تولد یافته است و با رمان «شاهزاده خانم کلو» نوشته مادام دولافایت، نویسنده فرانسوی تقریبا بنیان رمان نویسی امروزی گذاشته شد. تعریف هایی که برای رمان داده شده، متنوع است و هرکدام بر نوعی از رمان قابل تطبیق است. در اینجا دو تعریف از رمان آورده می شود؛ 1ـ رمان، داستانی طولانی است که براساس تقلیدی نزدیک به واقعیت، از آدمی و عادات و حالات بشری نوشته شده باشد و به نحوی از انحا تصویر جامعه را در خود منعکس کند.

2ـ روایت منثور داستانی طولانی که شخصیت ها و حضورشان را در سازمان بندی مرتبی از وقایع و صحنه ها تصویر کند. اثری داستانی که کمتر از 3ظ  تا 4ظ  هزار کلمه داشته باشد، غالبا به عنوان داستان کوتاه، داستان بلند یا ناولت یا قصه محسوب می شود، اما رمان حداکثری برای طول و اندازه واقعی خود ندارد. هر رمان، شرح و نقلی است از زندگی. هر رمان متضمن کشمکش، شخصیت، عمل، صحنه ها، پیرنگ و درونمایه است.

بخش ادبیات تبیان


منبع: جام جم