تبیان، دستیار زندگی
«رسولان»، آنهائى بودند كه دست به تبلیغات وسیع و دامنه دارى مى زدند، مردم را بشارت مى دادند و انذار مى كردند، سكوت و خاموشى اجتماعات را در هم مى شكستند، و صداى خود را به گوش همگان مى رساندند، ولى اوصیاى آنها همگى چنین مأموریتى را نداشتند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوران فترت در تاریخ بشر

انبیا

خداى متعال در آیه 19 سوره «مائده» به مسأله فترت رسل اشاره نموده مى فرماید: «اى اهل كتاب و اى یهود و نصارى پیامبر ما به سوى شما آمد تا در عصرى كه میان پیامبران الهى فترت و فاصله اى واقع شده، حقایق را براى شما بیان مى كند، مبادا بگوئید از طرف خدا بشارت دهنده و بیم دهنده به سوى ما نیامد».

(یا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشیر وَ لا نَذیر).

«فترت» در اصل، به معنى سكون و آرامش است و به فاصله میان دو جنبش و حركت یا دو كوشش و نهضت و انقلاب، نیز گفته مى شود.

و از آنجا كه در فاصله میان «موسى»(علیه السلام) و «مسیح»(علیه السلام) پیامبران و رسولانى وجود داشتند، اما در میان حضرت مسیح و پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به این شكل نبود، قرآن این دوران را دوران «فترت رسل» نامیده است، و مى دانیم كه میان دوران مسیح و بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) حدود ششصد سال فاصله بود. به همین دلیل در قرآن از آن به عنوان دوران «فترت» یاد شده است.

در اینجا ممكن است گفته شود: طبق عقیده ما، جامعه انسانیت لحظه اى از نماینده خدا و فرستادگان او خالى نخواهد شد، چگونه ممكن است چنین فترتى وجود داشته باشد؟

در پاسخ باید توجه داشت قرآن مى گوید: «عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ» یعنى رسولانى در این دوران نبودند اما هیچ مانعى ندارد كه اوصیاى آنها وجود داشته باشند.

به تعبیر بهتر، «رسولان»، آنهائى بودند كه دست به تبلیغات وسیع و دامنه دارى مى زدند، مردم را بشارت مى دادند و انذار مى كردند، سكوت و خاموشى اجتماعات را در هم مى شكستند، و صداى خود را به گوش همگان مى رساندند، ولى اوصیاى آنها همگى چنین مأموریتى را نداشتند و حتى گاهى ممكن است آنها به خاطر یك سلسله عوامل اجتماعى در میان مردم به طور پنهان زندگى مى نموده اند.

دوران مسیح و بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) حدود ششصد سال فاصله بود. به همین دلیل در قرآن از آن به عنوان دوران «فترت» یاد شده است

على(علیه السلام) در یكى از بیاناتش در «نهج البلاغه» مى فرماید:

اَللّهُمَّ بَلى لا تَخْلُو الأَرْضُ مِنْ قائِم لِلّهِ بِحُجَّة اِمّا ظاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمّا خائِفاً مَغْمُوراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَیِّناتُهُ... یَحْفَظُ اللّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّناتِهِ حَتّى یُودِعُوها نُظَرائَهُمْ وَ یَزْرَعُوها فِى قُلُوبِ أَشْباهِهِمْ:

«آرى، روى زمین هرگز از كسى كه قیام به حجت الهى كند، خالى نخواهد ماند، خواه آشكار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناخته، براى این كه احكام، دستورات، دلائل و نشانه هاى خداوند از میان نرود (و آنها را از تحریف و دستبرد مصون دارند)... خداوند به وسیله آنها دلائل و نشانه هاى خود را حفظ مى كند تا به افرادى همانند خود بسپارند و بذر آن را در دل هاى كسانى شبیه خود بیفشانند...».

روشن است هنگامى كه رسولان انقلابى و مبلّغان موج شكن در میان جامعه نباشند، تدریجاً خرافات، وسوسه هاى شیطانى و تحریف ها و بى خبرى از تعلیمات الهى گسترش مى یابد، اینجا است كه ممكن است جمعى وضع موجود را عذر و بهانه اى براى فرار از زیر بار مسئولیت ها بپندارند، در این موقع، خداوند به وسیله مردانِ آسمانى این عذر و بهانه ها را قطع مى نماید.(1)

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: آیت اله مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه، جلد 4، صفحه 422.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.