قرآن عین رحمت است
خداوند، «ربّ العالمین» و رسولش «رحمة للعالمین» است، یعنى تربیت واقعى در سایه هدایت انبیا امكان پذیر است. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله براى همهى انسانها، در همهى اعصار و تمامى مكانها رحمت است و نیازى به پیامبر دیگرى نیست. حتّى ایشان براى ملائكه مقرب الهى نیز رحمت است.
در مقاله قبل با بهره گیری از تفسیر بعضی آیات قرآن برخی از مصداق های رحمت خدا در قرآن را بررسی کردیم، در این مقاله و در ادامه بحث گذشته به چند مورد دیگر اشاره می کنیم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ (انبیا ـ 107)
و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.
حكومت بندگان صالح بر زمین تبلور لطف و رحمتى است كه در سایه رسالت بدست مىآید و هر آنچه از رحمت نبوى صلى اللَّه علیه و آله كه در دنیا و آخرت نصیب افراد مىشود، پرتوى از رحمت الهى است.
با یک نگاه کلی می توان نتیجه گرفت که همهى احكام و دستوراتى كه پیامبر اسلام آورده حتّى جهاد، حدود و قصاص و سایر كیفرها و قوانین جزایى، براى جامعهى بشرى رحمت است.
خداوند، «ربّ العالمین» و رسولش «رحمة للعالمین» است، یعنى تربیت واقعى در سایه هدایت انبیاء امكان پذیر است. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله براى همهى انسانها، در همهى اعصار و تمامى مكانها رحمت است و نیازى به پیامبر دیگرى نیست. حتّى ایشان براى ملائكه مقرب الهى نیز رحمت است.
در حدیثى مىخوانیم كه جبرئیل به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله اظهار داشت كه رحمت تو مرا نیز شامل شد.
در واقع عموم مردم دنیا اعم از مۆمن و كافر همه مرهون رحمت او هستند، چرا كه نشر آئینى را به عهده گرفت كه سبب نجات همگان است، حال اگر گروهى از آن استفاده كردند و گروهى نكردند ، این مربوط به خودشان است و تأثیرى بر عمومى بودن رحمت نمىگذارد.
به هر حال در دنیاى امروز كه فساد و تباهى و ظلم و بیدادگرى از در و دیوار آن مىبارد، آتش جنگ ها در هر سو شعلهور است، و چنگال زورمندان بیدادگر حلقوم مستضعفان مظلوم را مىفشارد، در دنیایى كه جهل و فساد اخلاق و خیانت و ظلم و استبداد و تبعیض هزار گونه نابسامانى آفریده، آرى در چنین جهانى مفهوم" رحمة للعالمین" بودن پیامبر از هر زمانى آشكارتر است.
چه رحمتى از این بالاتر كه برنامهاى آورده كه عمل به آن نقطه پایانى است بر همه این ناكامی ها و بدبختی ها و سیهروزی ها، آرى او و دستوراتش، برنامه و اخلاقش همه رحمت است رحمتى براى همگان و تداوم این رحمت سرانجامش حكومت صالحان با ایمان بر تمام معموره زمین خواهد بود.
قرآن
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (جاثیه ـ 20)
این (كتاب) براى مردم، وسیلهى بصیرت و هدایت و براى اهل یقین، مایهى رحمت است.
در اینجا سه موضوع در آیه مطرح شده:" بصائر"،" هدایت" و" رحمت" كه به ترتیب علت و معلول یكدیگرند، آیات روشنگر و شریعت بینا كننده انسان را به سوى هدایت مىبرد، و هدایت نیز مایه رحمت پروردگار است.
جالب اینكه" بصائر" را براى عموم مردم ذكر مىكند، اما هدایت و رحمت را مخصوص كسانى كه اهل یقینند، و باید چنین باشد زیرا آیات قرآن مخصوص قوم و گروهى نیست، بلكه تمام انسانها كه در مفهوم" الناس" جمعند در آن شریكند، بىهیچ گونه محدودیتى از نظر زمان و مكان، ولى طبیعى است هدایت فرع بر یقین، و رحمت الهى نیز مولود آن است، و شامل حال همه نمىشود.
به هر حال اینكه مىگوید: قرآن عین بصیرت و عین هدایت و رحمت است تعبیر زیبایى است كه از عظمت و تأثیر و عمق این كتاب آسمانى حكایت مىكند براى آنها كه رهرو راهند و جستجوگر حقند.
تورات
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ یُۆْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یُۆْمِنُونَ (هود ـ 17)
آیا آن كس كه (همچون پیامبر اسلام) دلیل روشنى (مثل قرآن) از طرف پروردگارش دارد و بدنبال او شاهدى از اوست، و پیش از او (نیز) كتاب موسى (كه) رهبر و رحمت بوده است (بر آمدن او بشارت داده، مانند كسى است كه این خصوصیات را نداشته باشد؟)، آنان (كسانى كه حقجو هستند) به او ایمان مىآورند، و هر كس از احزاب (و گروههاى مختلف) كه به او كافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن در تردید مباش (كه) قطعاً آن (وحى، كلامِ) حقّى است (كه) از پروردگارت (نازل شده)، اگر چه اكثر مردم ایمان نیاورند.
از تدبر در آیه می توان نتیجه گرفت که كتب آسمانى و قوانین الهى، راه هدایت و وسیلهى رحمت براى مردم هستند. و البته امامت و رحمت باید در كنار هم باشند. اما نکته مورد توجه این است که چرا تنها اشاره به تورات شده؟
همانگونه كه گفتیم یكى از دلائل حقانیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آیه فوق كتب پیشین ذكر شده، ولى تنها از كتاب موسى ذكرى به میان آمده، در حالى كه مىدانیم بشارات ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در انجیل نیز هست.
این موضوع ممكن است به خاطر آن باشد كه در محیط نزول قرآن و ظهور اسلام یعنى مكه و مدینه بیشتر افكار یهود- از میان اهل كتاب- منتشر بوده است و مسیحیان در نقاط نسبتاً دورترى زندگى داشتند، مانند" یمن"،" شامات"، و نجران كه در كوهستان هاى شمالى یمن در فاصله ده منزلى صنعاء واقع شده است.
و یا به خاطر اینكه ذكر اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تورات به طور جامع تر و وسیع ترى آمده است.
به هر حال تعبیر به" امام" در مورد تورات ممكن است به خاطر این باشد كه احكام شریعت موسى (علیه السلام) به طور كامل در آن بوده و حتى مسیحیان بسیارى از تعلیمات خود را از تورات مىگیرند.
شب و روز
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (قصص ـ 73)
و از رحمت اوست كه براى شما شب و روز را قرار داد تا در آن آرامش یابید و از فضل او (روزى خود را) بجویید، و باشد كه شكر گزارید.
این آیه سخن از بخش عظیمى از مواهب الهى مىگوید كه هم دلیلى است بر مساله توحید و نفى شرك، و هم نمونهاى است از نعمت هاى خداوند كه به خاطر آن شایسته حمد و ستایش است، ستایشى كه گواهى است بر مختار بودن او در نظام آفرینش و تدبیر این جهان.
از رحمت الهى است كه براى ما شب و روز قرار داد، تا از یك سو در آن آرامش پیدا كنیم، و از سوى دیگر براى تامین زندگى و بهرهگیرى از فضل خداوند تلاش كنیم، و شاید شكر نعمت او را بجا آوریم.
آرى گستردگى دامنه رحمت خدا ایجاب مىكند كه تمام وسائل حیات ما را تامین كند، ما از یك سو نیاز به كار و كوشش و حركت داریم كه بدون روشنایى روز ممكن نیست، و از سوى دیگر نیاز به استراحت و آرامش كه بدون تاریكى شب كامل نمىشود.
امروز از نظر علمى ثابت شده است كه در برابر نور تمام دستگاه هاى بدن انسان فعال و سرزنده مىشوند: گردش خون، دستگاه تنفس، حركت قلب، و سایر دستگاهها، و اگر نور بیش از اندازه بتابد، سلولها خسته مىشوند و نشاط جاى خود را به فرسودگى مىدهد. و بر عكس، دستگاه هاى بدن در تاریكى شب در آرامش و آسایش عمیقى فرو مىروند و در سایه آن تجدید قوا و نشاط مىكنند.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور
تفسیر نمونه