تبیان، دستیار زندگی
خدا در چند ین آیه افرادی را بیان می دارد که از رحمت الهی بدور هستند. در این آیات دوری از رحمت الهی را با لفظ لعن بیان می دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه خالکی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسانی که از رحمت الهی به دور هستند

عذاب


خداوند در چندین آیه افرادی را بیان می دارد که از رحمت الهی بدور هستند. در این آیات دوری از رحمت الهی را با لفظ لعن بیان می دارد.


لعن در لغت به معنى" طرد و دور ساختن" است و هنگامى كه به خدا نسبت داده شود به معنى محروم ساختن از رحمتش مى‏باشد. در قرآن افراد و گروه های زیادی مورد لعن قرار گرفته اند. از جمله:

کتمان کنندگان آیات الهی (بقره 159)، مۆمنین به جبت و طاغوت (نساء 51 و 52)، قاتل مۆمن (نساء 93)، آزار دهندگان خدا و رسول (احزاب 57)، ابلیس (ص 78)، دروغگویان (آل عمران 61) و...

یکی از گروه هایی که در قرآن مورد لعن قرار گرفته اند، بنی اسرائیلیان پیمان شکن هستند:"فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ"(اما بخاطر پیمان شكنى، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهاى آنها را سخت و سنگین نمودیم (تا آنجا كه) سخنان (خدا) را از مورد خود تحریف مى‏كنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود فراموش كردند و هر زمان به خیانتى (تازه) از آنها آگاه مى‏شوى، مگر عده كمى از آنها، ولى از آنها در گذر و صرف نظر كن كه خداوند نیكوكاران را دوست مى‏دارد.)(مائده 13)

خداوند سزاى كفر و قدر ناشناسى نسبت به میثاق گرفته شده از ایشان را لعنت و تقسیه قلوب بیان می کند که این دو را به خودش نسبت داده، چون این دو نقمت در واقع كار خود او است و بعضى دیگر را به خود بنى اسرائیل نسبت داده، همه اینها كیفر همه كفران هاى آنان است، كه در رأس آنها كفر به میثاق است، و یا كیفر تنها كفر به میثاق است، براى اینكه سایر كفرهاشان درون این یك كفر خوابیده ، هم چنان كه سایر كیفرهاشان درون كیفر آن نهفته است.

لعن به معنای دور كردن كسى از رحمت خدا است و كلمه " قاسیة" اسم فاعل از" ماده قسى" است و این ماده به معناى سفتى و سختى است، و قساوت قلب از قسوت سنگ كه صلابت و سختى آن است گرفته شده، و قلب قسى (با قساوت) آن قلبى است كه در برابر حق خشوع ندارد، و تاثیرى بنام رحمت و رقت به آن دست نمى‏دهد.

در قرآن افراد و گروه های زیادی مورد لعن قرار گرفته اند. از جمله: کتمان کنندگان آیات الهی (بقره 159)، مۆمنین به جبت و طاغوت (نساء 51 و 52)، قاتل مۆمن (نساء 93)، آزار دهندگان خدا و رسول (احزاب 57)، ابلیس (ص 78)، دروغگویان (آل عمران 61) و...

اما این پیمانی که به سبب شکستن آن دچار این کیفرها شدند چه بوده است؟

در آیه قبل آمده است" وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ"(خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند (به آنها) گفت من با شما هستم، اگر نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یارى كنید و بخدا قرض الحسن بدهید (در راه او به نیازمندان كمك كنید) گناهان شما را مى‏پوشانم (مى‏بخشم) و شما را در باغهاى بهشت كه نهرها از زیر درختان آن جارى است وارد مى‏كنم، اما هر كس بعد از این كافر شود از راه راست منحرف گردیده است.)(مائده 12)

یکی دیگر از آیاتی که در آن لعن مطرح شده در سوره آل عمران است:

" كَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. أُولئِكَ جَزاۆُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ. خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ.إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ "(چگونه خداوند جمعیتى را هدایت مى‏كند كه بعد از ایمان و گواهى به حقانیت رسول و آمدن نشانه‏هاى روشن براى آنها، كافر شدند؟! و خدا، جمعیت ستمكاران را هدایت نخواهد كرد!. كیفر آنها، این است كه لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. همواره در این لعن (و طرد و نفرین) مى‏مانند، مجازاتشان تخفیف نمى‏یابد، و به آنها مهلت داده نمى‏شود.. مگر كسانى كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمایند، (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، كه توبه آنها پذیرفته خواهد شد)، زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است.)(آل عمران 86 الی 89)

درباره شأن نزول آن گفته شده یكى از انصار به نام" حارث بن سوید" دستش به خون بى گناهى به نام" محذر بن زیاد " آلوده گشت و از ترس مجازات از اسلام برگشت و به مكه فرار كرد . سپس از كار خود سخت پشیمان گشت و در اندیشه فرو رفت كه در برابر این جریان چه كند.

بالاخره فكرش به اینجا رسید كه یك نفر را به سوى خویشان خود به مدینه بفرستد تا از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سۆال كنند آیا براى او راه بازگشتى وجود دارد یا نه؟

آیات فوق نازل شد و قبولى توبه او را با شرایط خاصى اعلام داشت.

" حارث بن سوید" خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید و مجددا اسلام آورد.

خداوند سزاى كفر و قدر ناشناسى نسبت به میثاق گرفته شده از ایشان را لعنت و تقسیه قلوب بیان می کند که این دو را به خودش نسبت داده، چون این دو نقمت در واقع كار خود او است و بعضى دیگر را به خود بنى اسرائیل نسبت داده، همه اینها كیفر همه كفرانهاى آنان است، كه در رأس آنها كفر به میثاق است، و یا كیفر تنها كفر به میثاق است، براى اینكه سایر كفرهاشان درون این یك كفر خوابیده هم چنان كه سایر كیفرهاشان درون كیفر آن نهفته است

" مرتد" یعنى كسى كه اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته، بر دو قسم است :" مرتد فطرى " و " مرتد ملى "

مرتد فطرى به كسى گفته مى‏شود كه از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضى در حالى كه نطفه او منعقد شده پدر و یا مادرش مسلمان بوده‏اند و سپس او اسلام را پذیرفته و بعداً از آن برگشته است . ولى مرتد ملى به كسى گفته مى‏شود كه از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته ، بلكه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است.

توبه مرتد ملى پذیرفته مى‏شود و در حقیقت مجازات او خفیف است زیرا او مسلمان زاده نیست ولى در مورد " مرتد فطرى" حكم از این شدیدتر و سخت‏تر است؛ گرچه توبه او در واقع و در پیشگاه خداوند پذیرفته مى‏شود ولى اگر وضع او در دادگاه اسلام ثابت شود محكوم به اعدام خواهد شد و اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان او مى‏رسد و همسر او از او جدا خواهد شد و حتى توبه كردن او نمى‏تواند جلو این احكام شدید را بگیرد! ولى همانطور كه گفتیم این سختگیرى تنها در مورد مرتد فطرى آن هم در صورتى است كه مرد باشد.

در حقیقت سختگیری این حكم یك فلسفه اساسى دارد و آن حفظ جبهه داخلى كشور اسلامى و جلوگیرى از متلاشى شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است ؛ زیرا ارتداد در واقع یك نوع قیام بر ضد رژیم كشور اسلامى است كه در بسیارى از قوانین دنیاى امروز نیز مجازات آن اعدام است اگر به افراد اجازه داده شود هر روز مایل بودند خود را مسلمان معرفى كنند و هر روز مایل نبودند استعفا دهند ، به زودى جبهه داخلى اسلام از هم متلاشى خواهد شد و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد شد و هرج و مرج شدیدى در سراسر جامعه اسلامى پدید خواهد آمد.

بنابر این حكم مزبور در واقع یك حكم سیاسى است كه براى حفظ حكومت و جامعه اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه ضرورى است.

فاطمه خالکی  

بخش قرآن تبیان