تبیان، دستیار زندگی
وی که پس از دستگیری به زندان دژبان مرکز در پادگان جمشیدیه تهران منتقل شده بود شامگاه ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ هنگامی که مردم پادگان فوق را تسخیر کردند با استفاده از تاریکی شب موفق به فرار شد و پس از حدود پانزده ماه زندگی مخفی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ از کشور گریخت و تا ز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تورقی در پرونده داریوش همایون

مجری چاپ مقاله بر علیه امام خمینی


وی که پس از دستگیری به زندان دژبان مرکز در پادگان جمشیدیه تهران منتقل شده بود شامگاه 21 بهمن 1357 هنگامی که مردم پادگان فوق را تسخیر کردند با استفاده از تاریکی شب موفق به فرار شد و پس از حدود پانزده ماه زندگی مخفی در اردیبهشت سال 1359 از کشور گریخت و تا زمان مرگ خود (8 بهمن 1389 ) مشغول فعالیتهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران بود.

داریوش همایون

داریوش همایون فرزند نورالله در سال 1307 در تهران چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را در دبستانهای فیروز بهرام و ابن سینا و دوره متوسطه را در دبیرستانهای البرز و دارایی به پایان رساند. پس از اخذ دیپلم در وزارت دارایی استخدام شد و بعدها دروره لیسانس و دکترای حقوق را در دانشگاه تهران به اتمام رسانید.(1) آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران در سال 1320 مصادف با شروع فعالیتهای سیاسی وی بود و به گفته خودش در سال 1321 وارد دسته های کوچکی که متشکل از جوانان تندرو ناسیونالیست بودند گردید. چهار سال بعد به جمع گروهی به نام «انجمن» که یکی از اهداف مهم آن فعالیتهای شبه نظامی بود پیوست و در یکی از عملیات نظامی که گروه تصمیم به سرقت نارنجک و مین از کمپ آمریکاییها گرفت، مجروح شد و بر اثر انفجار مین پایش آسیب دید.

در سال 1328 با تأسیس انجمن هنری جام جم به عضویت آن در آمد و کار روزنامه نویسی را با انتشار مقالاتی در مجله جام جم ارگان انجمن فوق آغاز نمود. نامبرده عضویت در مکتب پان ایرانیسم، حزب ملت ایران، حزب پان ایرانیسم و حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) را نیز در کارنامه خویش دارد. سال 1331 در بدو ورود به حزب سومکا به عضویت سازمان گروه جاویدان که گارد ویژه رهبر حزب بود در آمد(2) و به اتهام حمله به مکانهای وابسته به حزب توده، بر هم زدن نظم عمومی و ایجاد اغتشاش سه ماه و نیم بازداشت شد و در همین سال به دنبال ناآرامیها و تظاهرات هواداران شاه علیه دکتر محمد مصدق، همایون دستگیر و اردیبهشت سال بعد از زندان آزاد گردید.

سال 1334 در حالی که کارمند وزارت دارایی بود، ضمن تصدی سمت بازرسی عالی وزارت اقتصاد، کار خود را در روزنامه اطلاعات نیز به عنوان مصحح و سپس مترجم سرویس خارجی (بین الملل) آغاز کرد. آخرین سمت وی در روزنامه یاد شده سردبیری سرویس خارجی بود.(3 )

در همین سالها آشنایی وی با ژوزف گودین رئیس سازمان جاسوسی سیا سرآغاز همکاری نامبرده با آمریکاییان شد و ورودش به مۆسسه فرانکلین اولین گام این همکاری سیاسی و فرهنگی بود که تا سال 1346 ادامه داشت. گام بعدی همکاری وی با سازمان سیا و نفوذ در تشکیلات جبهه ملی بود که با هدف در اختیار گرفتن آن حزب توسط سازمان مذکور صورت گرفت.

در همین سالها آشنایی وی با ژوزف گودین رئیس سازمان جاسوسی سیا سرآغاز همکاری نامبرده با آمریکاییان شد و ورودش به مۆسسه فرانکلین اولین گام این همکاری سیاسی و فرهنگی بود که تا سال 1346 ادامه داشت. گام بعدی همکاری وی با سازمان سیا و نفوذ در تشکیلات جبهه ملی بود که با هدف در اختیار گرفتن آن حزب توسط سازمان مذکور صورت گرفت

حضور همایون در سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات موجب اخراج وی از روزنامه اطلاعات گردید. در سال 1343 با دریافت بورس یک ساله «نیمن» دانشگاه هاروارد راهی آمریکا شد و پس از پایان دوره و بازگشت به ایران از سوی سازمان سیا بارها به کشورهای خاورمیانه، خاور دور و آمریکا مسافرت نمود. سال 1346 با حمایت پنهان سازمان سیا روزنامه آیندگان را که مدافع سیاستهای خارجی آمریکا و محافل صهیونیستی بود منتشر ساخت. ازدواج او در سال 1350 با هما زاهدی نماینده مجلس و دختر سپهبد زاهدی موجب نفوذ همایون در دربار شد. سال 1353 به دنبال تشکیل حزب رستاخیز ایران، به آن پیوست و با انتشار مقالاتی در روزنامه آیندگان به حمایت از حزب پرداخت. 16 مرداد 1356 در کابینه جمشید آموزگار به سمت وزیر اطلاعات و جهانگردی منصوب شد و با اتخاذ سیاست سانسور مطبوعات عرصه فعالیت را بر روزنامه نگاران و نویسندگان تنگ نمود.(4 )

داریوش همایون

یکی از اقدامات داریوش همایون در زمان تصدی وزارت اطلاعات چاپ مقاله ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در 17 دی ماه 1356 بود که در آن به ساحت مقدس امام خمینی (ره) بی حرمتی شده بود. گرچه این مقاله با نام مستعار و جعلی شخصی مجهول الهویه موسوم به احمد رشیدی منتشر گردید ولی نگارش آن را به همایون نسبت دادند و این در حالی بود که به گفته همایون وی هیچ نقشی در تهیه و نگارش مقاله فوق نداشته و مقاله مذکور به دستور شاه در دفتر مطبوعاتی هویدا تهیه و تنظیم شده و وی صرفاً واسطه انتقال آن به روزنامه اطلاعات بوده است.

در شهریور 1357 پس از سقوط دولت آموزگار سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات علیه همایون به دلیل اقدام خائنانه اش در چاپ مقاله مورد بحث، برقراری سانسور و ممنوع القلم ساختن عده ای از نویسندگان اعلام جرم نمودند. آبان 1357 با اوج گیری انقلاب اسلامی و روی کار آمدن حکومت نظامی رژیم پهلوی برای منحرف ساختن اذهان عمومی دستور بازداشت عده ای از کارگزاران رژیم منجمله داریوش همایون را صادر نمود.

وی که پس از دستگیری به زندان دژبان مرکز در پادگان جمشیدیه تهران منتقل شده بود شامگاه 21 بهمن 1357 هنگامی که مردم پادگان فوق را تسخیر کردند با استفاده از تاریکی شب موفق به فرار شد و پس از حدود پانزده ماه زندگی مخفی در اردیبهشت سال 1359 از کشور گریخت و تا زمان مرگ خود (8 بهمن 1389 ) مشغول فعالیتهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران بود.

پی نوشت :

1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران: نشر گفتار: نشر علم، 1380، ص 1756.

2. صفاءالدین تبرائیان، وزیر خاکستری: بازشناسی نقش داریوش همایون در حاکمیت پهلوی دوم، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383، ص 169.

3. داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، ج1، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 18.

4. نیمه پنهان: سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، ج1، تهران

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع: آفتاب