تبیان، دستیار زندگی
كمدی و طنز در سینمای ایران معجزه می‌كند. ژانر كمدی از ابتدا تا كنون پرمخاطب و جذاب بوده، اما شاید این‌طور به نظر برسد كه چون این ژانر همواره با خود عنصر جذابیت را به همراه دارد ، الزامی به نقد و بررسی ندارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مربای ایرانی

نگاهی به سینمای کمدی در ایران


كمدی و طنز در سینمای ایران معجزه می‌كند. ژانر كمدی از ابتدا تا كنون پرمخاطب و جذاب بوده، اما شاید این‌طور به نظر برسد كه چون این ژانر همواره با خود عنصر جذابیت را به همراه دارد و مفرح است، در مقایسه با سایر گونه‌های سینمایی مهجور در سینمای ایران، الزامی به نقد و بررسی ندارد، چرا كه نیاز مخاطب سینما به خنده همیشه وجود داشته و دارد و چنین به ‌نظر نمی‌آید روزی برسد كه سلیقه‌ی این مخاطب با كمدی در سینما و در سایر رسانه‌های نمایشی - تصویری دچار مشكل شود.

کمدی

اگر به این حقیقت تاریخی قایل باشیم كه نخستین فیلم‌های پرمخاطب سینمای دنیا كمدی و مفرح بوده‌اند، در سینمای ایران نیز می‌توان رد پای این دیرپایی را یافت. كمدی هم‌چنین در مقاطع مختلف، مانند دارویی معجزه‌گر و شفابخش، سینما و سینماگر ایرانی را نجات داده است؛ نمونه‌ی واضح آن، گیشه‌ی سینمای ایران در چند سال اخیر است كه به‌شدت وامدار كمدی و طنز بوده است (دایره‌‌زنگی كه ركورددار فروش نوروزی شد). در این میان سینمای كمدی ایران را از چند بُعد می‌توان مورد آسیب‌شناسی قرار داد:

*فقدان تفكری برای كمدین‌پروری

در سینمای ایران، به‌ویژه در چند دهه‌ی اخیر، كم‌تر می‌توان فیلم‌های طنز‌آمیز و مفرحی را یافت كه در آن‌ها كمدین‌ها و یا تیپ‌های شناخته‌شده‌ی كمدی حرف اول و آخر را بزنند و فیلم بر اساس كاراكتر آنان استوار شده باشد. گرچه طبیعی است كه بنا به مقتضیات رسانه و تغییر روابط اجتماعی در دنیای امروز نمی‌توان سراغ بزرگانی چون ماکس لندر، چارلی چاپلین، مک سنت و یا جری لوییس، نورمن ویزدم، استیو مارتین و ... را گرفت با این وجود، این یك واقعیت انكارناپذیر است كه ژانر كمدی برای بقا و ارتقا نیاز به ستاره دارد و سیستم ستاره‌سازی سینمای ما برخلاف سالیان دور، در سال‌های حاضر، در این زمینه چندان موفق نبوده است.

*وامداری سینمای كمدی از تلویزیون

سینمای كمدی همواره وامدار نمایش‌های كمدی، برنامه‌های طنز و مجموعه‌‌های پرمخاطب تلویزیونی بوده است و این اتفاق نوظهوری نیست، اما یكی از مشكلات سینمای ایران این است كه صرفاً یك بازیگر مشهور كمدی را از تلویزیون گرفته و چیزی به كاراكتر شناخته‌شده‌ی آن نمی‌افزاید و به همین خاطر كم‌تر می‌توان به تداوم چهره‌های كمدی تلویزیون در سینمای ایران برخورد؛ البته در سینمای ما استثنائاتی هم در این زمینه وجود داشته ولی كفه‌ی ترازو به سمت این موارد سنگینی نمی‌كند، برای مثال كفه‌ی فیلم‌هایی چون «قلقلك»، «شاخه‌گلی برای عروس»، «كلاهی برای باران»، «زن بدلی» و ... نسبت به «دایره‌زنگی» و «رفیق بد» سنگین‌تر است.

کمدی

*اشباع شدن مخاطب از كمدی؛ تهدید یا فرصت؟

در فضای فعلی رسانه‌یی، تلویزیون به دلیل فراگیرتر بودنش گوی سبقت را از سایر رسانه‌ها ربوده و مخاطب نیز انتخاب‌هایش در زمینه‌ی كمدی را بیش‌تر در جعبه‌ی جادویی جست‌وجو می‌كند. این موضوع می‌تواند از سویی نوعی اشباع‌شدگی را در مخاطب به وجود آورَد كه شاید در صورت تولید انبوه كمدی منجر به دلزدگی از كمدی تلویزیونی و حتی كمدی صحنه‌یی شود و از سوی دیگر، البته با هوشمندی، به فرصتی برای فرار از تكرار و ظهور استعدادهای نو تبدیل گردد. قطعاً در این بین هنرمندی چون «مهران مدیری» كه هم در تلویزیون جریان‌ساز و خلاق بوده و هم كارهای سینمایی موفقی داشته است، می‌تواند الگو قرار گیرد.

*بی‌توجهی به ادبیات نمایشی و متون كهن

سینمای ایران به خاطر وجود منابع ادبی غنی در حیطه‌ی طنز و طنزپردازان نامی در پیشینه‌ی این سرزمین، صاحب گنج است به طوری كه شاید هیچ كشور دیگری تا این اندازه نتواند به گنجینه‌ی ادبی خود ببالد، اما متأسفانه گامی در این زمینه برداشته نشده و حتی توجه مقطعی و ذوقی به این سرمایه‌ی عظیم و كهن در حد میان‌پرده‌ها و جُنگ‌های تلویزیونی نیز در حال حاضر كمر‌نگ و یا متوقف شده است. در سینما هم كه هیچ‌كس نیامد و نپرسید كه چرا «كفش‌های میرزانوروز» دیگر تكرار نشد!

سینمای كمدی همواره وامدار نمایش‌های كمدی، برنامه‌های طنز و مجموعه‌‌های پرمخاطب تلویزیونی بوده است و این اتفاق نوظهوری نیست، اما یكی از مشكلات سینمای ایران این است كه صرفاً یك بازیگر مشهور كمدی را از تلویزیون گرفته و چیزی به كاراكتر شناخته‌شده‌ی آن نمی‌افزاید ....

*اوضاع و احوال سینماگران كمدی

یكی از معضلات سینمای كمدی ما عدم وجود سینماگر متخصص فیلم‌های كمدی است، یعنی فیلمسازی كه در این زمینه تجربیات مداومی داشته و به نوعی سبك كمدی دست یافته باشد؛ این مشكل اساسی مربوط به قابلیت بالای سینمای كمدی و مفرح از جهت دستیابی به مخاطب انبوه است كه موجب می‌شود سینماگر حادثه‌یی‌ساز، سینماگر ملودرام‌ساز و یا سینماگری كه اصلاً ذوق و قریحه‌ی طنز ندارد، برای ساختن یك فیلم گیشه‌یی و ماندن در این سینما پشت دوربین یك فیلم طنز برود و ... در این میان شاید سینماگری مثل «ابراهیم وحیدزاده» را بتوان یك استثنا دانست كه همواره به این ژانر وفادار بوده و در حال تلاش برای دستیابی به سبك و سیاق كمدی خاصی است.

کمدی

*بی‌توجهی به سبك‌های روایی كمدی

بدیهی است كه در عصر حاضر نمی‌توان به دنبال انواع کمدی به آن شكل سابق بود و قالب فیلم طنز ایرانی را بر اساس اسلپ‌استیک، اسکروبال، فارس، هجو و ... بنا كرد، اما بی‌توجهی به انواع و اقسام كمدی (دستِ كم در لابه‌لای بیان یك قصه‌ی طنزآمیز) و استفاده‌ی صرف از كمدی كلامی و كمدی موقعیت بیش‌تر نشان از ناآگاهی دارد تا چیز دیگری!

*ساده‌پسندی، كلیشه‌گرایی و درجا زدن

در ژانر كمدی هم مثل همه‌ی گونه‌های سینمایی ساده‌پسندی، كلیشه‌گرایی و درجا زدن، سمی مهلك برای رشد و ارتقای فنی و محتوایی سینما بوده و نابود‌كننده است. در سال‌های اخیر جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌یی نقش عمده‌یی در ایجاد جذابیت برای كمدی‌های روز دنیا داشته، اما در سینمای ما جز یكی - دو تلاش نصفه و نیمه كار خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. از نظر محتوایی نیز هر چه بتوان كمدی را به جامعه نزدیك‌تر كرد، موفقیت بیش‌تری كسب می‌شود. کمدی رئالیستی كه در تاریخ سینما هم نمونه‌های باشكوهی دارد، در سینمای ما می‌تواند به عنوان یك الگو برای ساخت آثار پرمخاطب و در عین حال ماندگار باشد كما این‌كه در چند دهه‌ی اخیر با آثاری چون «اجاره‌نشین‌ها» و «دایره‌زنگی» چنین فرضیه‌یی ثابت شده است. با این وجود اسف‌انگیز آن‌گاه است كه تهیه‌كننده‌ی سینمای ایران و صاحب پرفروش‌ترین فیلم‌های سال‌های كنونی به كلیشه دل خوش كند، ساد‌ه‌پسندانه بیندیشد و این ماجرا را رواج دهد بدون این‌كه تقلایی برای ارتقای محتوایی و فنی كرده باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : مجله نقد سینما ، شماره 24 / علی افشار