پرورش کودکی دیندار
پروردگارا بر من منت گذار و فرزندان مرا به من ببخش. بر من منت گذار و از نعمت صلاح محرومشان مساز و مرا از اصلاح عقیده و حسن تربیت شان بهره مند فرمای. (بخشی از دعای 25 صحیفه سجادیه).
دین مبین اسلام با تاکید بر ازدواج و تشکیل خانواده این نهاد را محبوب ترین بنیاد در نزد پروردگار می شمارد و برای این بنیاد قداست و ارزش ویژه ای قایل است.
از آنجا که خانواده جایگاه انسان سازی و محل آموختن درسهای زندگی است، باید که برای تشکیل این نهاد از مدتها قبل از تولد فرزندان و حتی قبل از انتخاب همسر آمادگی لازم و آموزش های تربیتی را-چه زن و چه مرد- فراگیرند، آنگاه آماده پذیرفتن مسئولیت عظیم پدر و مادر شدن گردند.
گرچه به دنیا آوردن فرزند و سپس از روی غریزه فطری خویشتن به او عشق ورزیدن و وسایل رفاه او را فراهم آوردن خود دارای ارزش است اما ارزش و قدر والدین به جهت ایجاد نسلی مهذب و پاکیزه است، تربیت فرزندانی که مایه زینت خانواده و اجتماع باشند، انسانهایی صالح که نام والدین خویش را به نیکویی زنده نگاه دارند و باقیات صالحات ایشان گردند.
به راستی برای رسیدن به چنین فرزندانی چه روش تربیتی باید اتخاذ کرد؟
در ادامه برخی از اصول تربیت دینی و مذهبی فرزندان ارایه می گردد:
برای موفقیت والدین در درونی سازی مذهب در کودکان خود، باید تبیین شود که مذهب چه ابعادی دارد و هر کدام از این ابعاد چه ویژگی هایی دارند و این ویژگی ها چه تناسبی با مراحل رشد و تفکر کودکان دارند؛ تا بتوانند فعالیت ها و آموزش های مناسب را در قالب روش های آموزشی صحیح عملی کنند. بدین منظور با نگاهی جامع به دین و روایاتی که در این زمینه وارد شده اند، به یک طبقه بندی سه بعدی از تعالیم اسلامی می رسیم که مورد استفاده بسیاری از دانشمندان اسلامی از جمله استاد شهید مطهری می باشد که ضمن اشاره به این ابعاد سه گانه به نحوه مواجهه کودکان با این ابعاد و وظایف والدین اشاره می کنیم:
الف) اصول عقاید: مفاهیمی است که وظیفه فرد، کوشش برای تحصیل عقیده درباره آن هاست؛ کاری که در این زمینه بر عهده انسان است، نوعی کار تحقیقی و علمی می باشد. این بعد با قالب های انتزاعی و استدلالی خود نمی تواند تا قبل از 12 سالگی جایگاهی در آموزش کودکان داشته باشد، چرا که این مباحث درصدد طرح سوالاتی هستند که کودکان تمایل ندارند با چنین پرسش هایی رو به رو شوند. آن ها به طور فطری خداوند را قبول دارند و در وجود معاد، پیامبران و ائمه (علیهم السلام) و ... تردید نمی کنند از این رو استدلال به منظور اثبات این موضوعات، بیهوده و فراتر از تفکر عینی آنهاست. کودکان دوست دارند تا داستان هایی درباره سرگذشت و سیر تاریخی این موضوعات بدانند و با آداب و رسوم عینی و متداول مربوط به آن آشنا شوند و این علاقه می تواند بسترساز طرح مطالب عینی، مشهود و نیز داستان هایی باشد که ضمن آشنا کردن آن ها با این اصول، عشق و محبت شان را به دین و شخصیت های دینی روزافزون کند.
عبادات و رفتارهای دینی و هم چنین مراسم های دینی در عین حال که منعکس
کننده عقاید دینی است، بازتابی عمیق از احساس ها و هیجان های دین داران نیز
می باشد
ب) اخلاقیات: خصلت هایی است که یک فرد مسلمان باید خویشتن را به آن ها بیاراید و خود را از اضداد آن ها دور نگه دارد. این بعد نیز با قالب اوامر و نواهی موجود در معارف دینی، برای کودکان در این سنین مشکل خواهد بود و چون هنوز به مرحله خود پیروی نایل نیامده اند [که از 12 سالگی شروع می شود و آن ها می توانند علاوه بر پذیرفتن اخلاقیات درباره این اوامر و نواهی انعکاس نشان دهند] برای اوامر و نواهی بزرگسالان و اندیشه های آن ها صحت و ارزش بالایی قائل هستند و به کمک حافظه قوی خود، آن ها را حفظ کرده و بر زبان جاری می کنند، ولی نه تنها در اعمال و رفتار خود بلکه در قضاوت های اخلاقی خویش نیز جایی به آن ها نمی دهند، لذا تفهیم این گونه مطالب اخلاقی نمی تواند در کودکان تأثیر به سزایی داشته باشد. البته این بدین منظور نیست که آموزش دینی در این سنین به طور کامل مطرود شود، بلکه منظور این است که با قالب های موجودی که کودکان درباره معارف دینی در اختیار دارند نمی توان تأخیر چندانی در آموزش دینی آن ها گذاشت، اما چنان که این معارف در قالب همان داستان ها، مراسم، احکام و ابعاد اجتماعی دین مطرح گردد و ارزش های اخلاقی نیز به صورت عینی و عملی و مرتبط با تجربیات و احساسات آن ها و نیز الگوهای مناسب باشد، مقصود حقیقی از این معارف و موضوعات دینی و در عین حال متناسب با این سنین تأمین خواهد شد.
ج) احکام: دستورهایی است که به فعالیت های خارجی و عینی انسان، اعم از امور معاشی و معادی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و... مربوط می شود. عبادات و رفتارهای دینی و هم چنین مراسم های دینی در عین حال که منعکس کننده عقاید دینی است، بازتابی عمیق از احساس ها و هیجان های دین داران نیز می باشد و به سبب ویژگی تقلید پذیری کودکان، در اوایل سنین کودکی نیز در رفتار آنها مشاهده می شود و این واقعیتی است که گاهی اوقات، والدین غیرمذهبی از آن ناراحت می شوند.
والدین باید از این رفتارها استقبال کنند و به گسترش و تنوع آن ها البته همراه با تجارب خوش آیند کمک کنند که در این خصوص، والدین باید به دو مطلب را توجه کنند:
1- تدریجی بودن این امور: هم چنان که در تعالیم دین و روایات معصومین علیهم السلام بر شروع گام به گام تأکید شده است.
2- توجه دادن کودک به ریشه های تاریخی مراسم و مناسک: در مراسم و مناسبت ها می توان داستان تاریخی واقعه مربوط را برای کودکان تعریف کرد و در عبادات نیز باید به معنا و انگیزه های موجود در آن به اندازه ای که خارج از فهم و تجربیات کودکان نباشد، اشاره کرد، به طوری که در ذهن آن ها ایجاد سوال کند؛ مثلاً در جواب کودک می پرسد: چرا شکر می کنیم؟ باید بگوییم که: اگر کسی چیزی به تو بدهد، تشکر نمی کنی؟
والدین باید توجه داشته باشند که در صورت عدم توجه به این ویژگی های تاریخی و انگیزه های رفتارهای دینی، خطر عدم شناخت جدی مراسم و تلقی از آن به عنوان ظاهری بی محتوا و عاری از هر گونه معنای حقیقی، وجود دارد.
فرآوری : مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع:
کتاب تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن(جلد اول)،
کتاب پرورش فرزندی دین دار، نوشته راضیه محمد زاده انتشارات منیر