تبیان، دستیار زندگی
فقیهان ژرف اندیش وی را فرید عصر، یگانه زمان خویش، سلطان حكما، مربی فقها، برهان متكلمان لقب داده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابوالقاسم بن محمد میرزای قمی(١)

ابوالقاسم بن محمد میرزای قمی(1)
فقیهان ژرف اندیش وی را فرید عصر، یگانه زمان خویش، سلطان حكما، مربی فقها، برهان متكلمان لقب داده اند.

خدای حكیم پس از انبیاء و امامان معصوم(ع) نگهبانی از قوانین و احكام الهی را بر عهده عالمان دین قرار داده است. عالمان بزرگ چشم راه امت و مرز بانان خطه سعادتند. از جمله این ستارگان هدایت، حضرت آیة الله میرزا ابوالقاسم قمی است.پدرش مرحوم آخوند ملا حسن از عالمان سرشناس شفت گیلان بودند در قرن 13 هجری می زیست.(1) ایشان برای استفاده بیش تر از علما، گیلان را به مقصد دیار عالم پرور اصفهان ترك نمود و در آنجا محضر میرزا هدایت الله و میرزا حبیب الله دو عالم روشن ضمیر آن سامان را درك كرد و بهره های وافری از درس آنان برد. زمان زیادی نگذشته بود كه آن دو استاد بزرگ برای تصدی امور قضاوت و هدایت و ارشاد مردم به چاپلق از توابع بروجرد عازم شدند و ملا حسن نیز به دنبال آنان عزم سفر نمود و سرانجام با دختر استاد خویش میرزا هدایت الله ازدواج كرد و زندگانی تازه ای را آغاز نمود.

تولدمیرزا

تاریخ سال 1151 ه.ق را نشان می داد و خانواده ملا حسن را انتظاری دل نشین كنده ساخته بود. خانواده ایشان منتظر مولودی بودند كه می رفت تا از عالمان تشیع و آغازگر تحولی عظیم گردد. عاقبت این انتظار با گریه های كودكی سعادتمند به پایان رسید و خانه كوچك آن عالم رباّنی را شادمانی فرا گرفت. كودك را ابوالقاسم نام نهادند. وی در دامان مادری دل سوز دوران كودكی را سپری كرد و در زیر سایه پدری عالم و متقی به حیات خویش ادامه می داد، چهره ابوالقاسم آینده ای درخشان را نشان می داد.

آغاز حیات علمی

ابوالقاسم هوش و استعدادی فراوان و از دیگر همسالان خویش برتری در خور توجه داشت. از همان ابتدای كودكی با استمداد الهی تحصیل علوم دینی را آغاز كرد و اولین درسهای دینی را در مكتب پدر فرا گرفت و بعد از مدتی درس آموزی از محضر پدر و با اجازه او راهی خوانسار شد و مشتاقانه در درس آیة الله حسین خوانساری حاضر شد(2) و پس از كسب فیض از مجلس درس آن بزرگمرد قصد عتبات عالیات را نمود و به مانند پرنده ای عاشق به سوی آن سرزمین علم و فقاهت پرواز نمود و در آنجا توفیق حضور در محفل علمی استاد كل محمد باقر وحید بهبهانی را نصیب خود ساخت.

باغبانهای بوستان

باغبانی سرزمین پر خیر وجود ابوالقاسم را مردانی پك سرشت بر عهده داشتند كه در ذیل از آنها یاد می كنیم.

آیة الله حسین خوانساری (متوفی 1191ه.ق) در اصفهان

محقق خوانساری یكی از فقیهان قرن 12 هجری است كه در شهرستان اصفهان می زیست. و با قدرت علمی وی بود كه قامت علم و حكمت راست ایستاد و علوم مختلف مسیر اصلی خویش را بازیافت. فقیهان ژرف اندیش وی را فرید عصر، یگانه زمان خویش، سلطان حكما، مربی فقها، برهان متكلمان لقب داده اند.

از شاگردان ایشان می توان به شیخ حر عاملی(ره)(مۆلف وسائل الشیعه) محمد باقر مجلسی(ره)، میرزا عبدالله افندی (مۆلف ریاض العلماء) اشاره كرد.

از جمله تألیفات وی شرحی بر كتاب اللمعة الدمشقیه شهید، تفسیر سوره حمد و مشارق الشموس است.(3)

آیت الله محمد باقر وحید بهبهانی (متوفی 1208 ه.ق)در كربلا

وی را محقق بهبهانی و استاد كل لقب داده اند. در سال 1118 ه.ق در اصفهان دیده به جهان گشود. وی از زمره شاگردان پدر عالمش محمد كمل و ملا میرزا شیروانی و علامه مازندرانی بود كه نزدیك به 60 اثر علمی از خود به یادگار گذاشته است. از مهمترین آثار وی: مفاتیح الكلام، مصابیح الظلام، رساله اجتهاد، تقیه در اسلام، تعلیقه رجال، حاشیه وافی حاشیه بر مدارك و معالم و مسالك است.

یكی از شاگردان خوش فهم و با استعداد آن بزرگوار آقا ابوالقاسم قمی است كه در كربلا از وی دانش اندوخته است.(4)

آیة الله محمد باقر هزار جریبی(متوفی حدود 1170 ه.ق)در نجف

ایشان از فقیهان نامور، عصر خود بود و در زندگانی كمالات اخلاقی و فضائل علمی و عملی زیبا داشت و الگوی اهل كمال به شمار می رفت.

شاگردان با فضیلت ایشان وحید بهبهانی، سید محمد مهدی بحرالعلوم، شیخ جعفر كبیر، سید علی طباطبایی و میرزا ابوالقاسم قمی است.

ایشان برای فراگیری علوم الهی، هزار جریب مازندران را به قصد شهرهای مقدس عراق ترك كرد و سالیانی از زندگانی با بركت خود را در نجف اشرف گذراند.

هجرتها

بعد از اینكه میرزا در عتبات از فقیهان بزرگ عصر بهره ها جست، به قصد ترویج دین و ارشاد مردم به ایران بازگشت و به زادگاهش شفت گیلان آمد ولی چون آنجا را برای انجام وظیفه مناسب نیافت و دچار مشكلاتی شد به اصفهان رفت و در مدرسه كاسه گران به تدریس پرداخت و در آنجا بود كه شاگردان و عالمانی توفیق حضور در محفل ایشان را پیدا كردند. با آن حال نتوانست مدت زیادی در آن شهر بماند چرا كه از شر حسودان و مدعیان فضل كه وی را مانع خود می یافتند در امان نبود و این امر بسیار آزارش میداد. از همین رو اصفهان را به قصد شیراز ترك كرد و مدت سه سال در آنجا اقامت گزید و آنگاه به سوی قم روانه شد. با ورود ایشان به قم در مدتی اندك آوازه او همه جا را فرا گرفت و الطاف الهی با بركات و ترقی روز افزون خستگی سالهای پر رنج گذشته را از وی دور ساخت. با ورود ایشان به قم علاوه بر تدریس و پرورش طلاب و ارشاد مردم،حاكمان زمان خویش را اندرز می داد. ایشان بارها فتحعلیشاه را نصیحت كرد و وظایف او را یادآور می شد.

روزی فتحعلیشاه به قم آمده و به دیدار میرزا مشرف گردیده بود، میرزا او را مورد خطاب قرار داده، می گوید: كاری نكن این ریشهایت (با اشاره به ریش فتحعلیشاه) فردای قیامت به آتش جهنم بسوزد.(5)

اگر چه دربار پیوسته ارتباط خود با میرزا اصرار می ورزید ایشان همچون دیگر علمای شیعه كه در نهانشان ظلم ستزی نهفته است هرگز تن به ارتباط با دستگاه وقت نداد.


پی نوشت ها:

1 - اعیان الشیعه، ج 2، ص 411.

2 - معارف الرجال، ج 1، ص 49.

3 - علمای بزرگ شیعه، ص 139.

4 - علمای بزرگ شیعه، ص 139.

5 - علمای بزرگ شیعه، ص 197.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

تهیه و تنظیم: سید صدرالدین مرتجی-گروه حوزه علمیه تبیان