تبیان، دستیار زندگی
«لئو تولستوی» نوشته نقی سلیمانی عنوان یکی از کتاب‌های مجموعه «آشنایی با استادان داستان» است که توسط نشر رویش منتشر شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تولستوی را بیشتر بشناسید


«لئو تولستوی» نوشته نقی سلیمانی عنوان یکی از کتاب‌های مجموعه «آشنایی با استادان داستان» است که توسط نشر رویش منتشر شده است.

لئو تولستوی

این کتاب اولین عنوان از مجموعه آشنایی با استادان داستان است که توسط نشر رویش چاپ می‌شود. این کتاب برای آشنایی کوتاه و مختصر با لئونیکلایویچ تولستوی نویسنده شهیر روسی نوشته شده است. در تاریخ ادبیات جهان، نویسندگانی هستند که می‌توان نام استاد را بر آن‌ها گذاشت و کتاب‌های مجموعه آشنایی با استادان داستان سعی در معرفی آن‌ها دارند که تولستوی یکی از این نویسنده‌هاست.

کتاب‌های این مجموعه برای نوجوانان دبیرستانی نوشته شده می‌شوند اما برای دیگر گروه‌های سنی بالاتر نیز قابل استفاده است. «داستایوفسکی»، «چخوف»، «همینگوی»، «گارسیا مارکز»، «تواین» و «دیکنز» دیگر نویسندگانی هستند که این مجموعه به آن‌ها پرداخته و خواهد پرداخت.

کتاب «تولستوی» چند داستان از او و چند یادداشت درباره او را شامل می‌شود. به عنوان مثال یادداشت «سفر در زمینه زیبایی» نوشته قیصر امین‌پور.

«قهرمان من»، «مقدمه آشنایی»، «ترکه سبز»، «گفته‌هایی درباره تولستوی و آثارش»، «فرشته سرگردان»، «گردشی در کتاب‌های تولستوی»، «آثار تولستوی، زندگینامه‌ها»، «یک آدم چقدر زمین می‌خواهد؟»، «سفر در زمینه زیبایی(درباره داستان تولستوی)»، «لحظه‌هایی با تولستوی»، فهرست منابع و عکس‌ها بخش‌های مختلف این کتاب هستند.

در قسمتی از این کتاب، داستان «یک آدم چه‌‌قدر زمین می‌خواهد؟» می‌خوانیم:

همین‌طور راست به طرف تپه رفت. نا نداشت. کند راه می‌رفت. از گرما داشت کلافه می‌شد. جای جای پاهای برهنه‌اش زخم برداشته و کبود شده بود. پاهایش دیگر داشت از کار می‌افتاد. ایستاد تا خستگی در کند، ولی ایستادن جایز نبود وگرنه دیگر محال بود قبل از غروب آفتاب به تپه برسد. خورشید هم که بی‌ملاحظه بود و همین‌طور از طرف دیگر آسمان داشت پایین می‌آمد. پاهوم گفت: «خدایا، کاشکی همچین غلطی نمی‌کردم. کاشکی زیاد زمین نمی‌خواستم. اگر دیر به تپه برسم چی می‌شود؟»

به تپه و بعد به خورشید نگاه کرد. تا تپه خیلی مانده بود. خورشید دیگر داشت غروب می‌کرد. پاهوم باز هم جلوتر و جلوتر رفت. به سختی قدم برمی‌داشت، اما تند و تندتر راه می‌رفت. هرچه قدرت داشت به کار می‌انداخت و جلو می‌رفت، اما هنوز تپه خیلی دور بود. شروع کرد به دویدن. چکمه‌ها و نیم‌تنه و قمقه و کلاهش را دور انداخت و فقط بیلش را نگه داشت تا مثل چوب‌دستی بدست بگیرد و زمین نخورد، فکر کرد: «چکار کنم. زیاد جلو رفتم. دارم خانه خراب می‌شوم. نه نمی‌توانم، نمی‌توانم قبل از غروب برسم آنجا.»

کتاب‌های این مجموعه برای نوجوانان دبیرستانی نوشته شده می‌شوند اما برای دیگر گروه‌های سنی بالاتر نیز قابل استفاده است. «داستایوفسکی»، «چخوف»، «همینگوی»، «گارسیا مارکز»، «تواین» و «دیکنز» دیگر نویسندگانی هستند که این مجموعه به آن‌ها پرداخته و خواهد پرداخت

ترس مثل خوره افتاده بود توی جانش و داشت نفسش را می‌گرفت. همین‌طور می‌دوید. خیس عرق شده بود. لباس و شلوارش چسبیده بود به بدنش. دهانش خشک شده بود. سینه‌اش مثل «کوره آهنگری» می‌سوخت. قلبش مثل چکشی که بجایی بخورد، می‌زد و پاهایش دیگر در اختیار خودش نبود. انگار پاها مال او نبود. پاهوم وحشت کرد. می‌ترسید از فشار و درد بمیرد. اما ترس از مرگ هم نتوانست نگه‌اش دارد. فکر کرد: «بعد از این‌همه دویدن، حالا اگر وایستم همه به‌ام می‌گویند احمق.»...

این کتاب با 128 صفحه مصور، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 2 هزار تومان منتشر شده و تا به حال چندین بار تجدید چاپ شده است.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان

منبع: مهر