حماسه در ادبیات
بخش دوم
در مقاله گذشته درباره حماسه و انواع آن صحبت و برخی از مختصات حماسه نیز توضیح داده شد. در این مقاله به ادامه مختصات حماسه می پردازیم.
6. نیروهای غیبی و متافیزیکی در حماسه نقش به سزایی دارند. قهرمان حماسه با خدایان در ارتباط است و با آنها سخن می گوید. در داستان رستم و اسفندیار، زال با احترام در مقابل سیمرغ قرار گرفته و با او حرف می زند. بحث ایوب با خداوند از زیباترین قسمت های تورات است.
7. گاهی در حماسه دیده می شود که گروهی از خدایان طرفدار یک قهرمان و گروه دیگر طرفدار قهرمان دیگرند و در واقع جنگ دو قهرمان، جنگ خدایان با یکدیگر است. در داستان رستم و اسفندیار، اسفندیار نماینده اهورامزدا است و به وسیله او رویین تن شده و از طرف دیگر سیمرغ که رمز خدایی دیگر (مهر) است به رستم کمک می کند.
8. ایزد بانو و یا زنی عاشق قهرمان حماسه می شود، اما قهرمان توجهی به آن عشق ندارد و در واقع قهرمان در حماسه با عشق مواجه می شود و به دنبال آن نمی رود. مانند عشق تهمینه به رستم و یا عشق سودابه به سیاووش
9. قهرمان حماسه، قهرمانی قومی و ملی و نژادی است. به طور مثال آدم در بهشت گمشده میلتون، نماینده کل نژاد بشر است و آشیلِ ایلیاد و رستمِ شاهنامه قهرمانانی قومی و ملی هستند.
10. قلمرو قهرمان حماسه تمام هستی است. روی زمین، زیر زمین و حتی آسمان ها، می توان اینطور گفت که در حماسه مانند اسطوره، زمان و مکان منطقی نیست. گیل گمش برای دیدار انکیدو به جهان مردگان می رود. کیکاووس به دنبال پرواز در آسمان است و.....
11. کارهای قهرمان حماسه با منطق همخوانی ندارد . مثلا رستم در هر وعده غذایی یک گورخر می خورد.
12. قهرمان حماسه، در بخش زندگیش با یک ضد قهرمان همراه است. رستم با افراسیب درگیر است، اهورا با اهریمن و در ایلیاد، هکتوز در برابر آشیل قرار می گیرد.
13. قهرمان حماسه به سفرهای طولانی و خطرناک می رود، همانطور که رستم و اسفندیار در هفت خوان خود با سختی هایی مواجه می شود و یا ادیسه در بازگشت به کشورش با سختی مواجه می شود.
14. قهرمان در حماسه کارهای بزرگی انجام می دهد که از نظر معنوی و ملی دارای اهمیت است. جنگ های رستم با افراسیاب تورانی ارزش ملی و جنگ اسفندیار با ارجاسب ارزش مذهبی دارد.
15. یکی از هیجان انگیزترین صحنه های حماسه، نبرد تن به تنِ قهرمان با ضد قهرمان است. مانند نبرد رستم با اشکبوس کشانی و یا نبرد تن به تن گودرز با پیران ویسه . در نبردهای تن به تن قسمتی از جنگ به رجزخوانی و سخره گرفتن یکدیگر می گذرد.
16. در جنگ در حماسه به خصوص در نبرد تن به تن، از انواع سلاح استفاده می شود. به طور مثال در جنگ رستم و اسفندیار، هر دو از نیزه، سنان، شمشیر، گرز و... استفاده می کنند.
نخستین به نیزه برآویختن
همی خون ز جوشن فرو ریختند
نین تا سنان ها به هم برشکست
به شمشیر بردند ناچار دست
به آوردگه، گردن افراختند
چپ و راست هر دو همی تاختند
ز نیروی اسبان و زخم سنان
شکسته شد آن تیغ های گران
17. یکی از ابزار جنگ در حماسه، فریب است. اما این حیله و مکر مثبت است و همان چاره و اندیشه معنی می گیرد. در جنگ رستم و سهراب، رستم با مکر و حیله، جان خود را نجات می دهد.
بدان چاره از جنگ آن اژدها همی خواست کاید ز کشتن رها
فریدون افسونگر است. یهوه خدای تورات حیله گر است و در ایلیاد، یونانیان با نیرنگ (اسب چوبین) دروازه تراوا را باز می کنند.
18. به این خاطر که قهرمان حماسه، انسان- خداست، نباید مرگ او در انظار عمومی صورت گیرد. در داستان رستم و سهراب، هر دو برای نبرد به یک دشت دور از دیدگان سپاه می روند و پس از جنگی طولانی، شامگاه به لشکر خود باز می گردند.
19. در حماسه آینده پیشگویی می شود. سام زنده بودن زال را در خواب می بیند، جاماسب کسته شدن اسفندیار به دست رستم را برای گشتاسب پیشگویی می کند. مرگ آشیل را هم در جنگ تراوا پیشگویی کرده بودند و به همین دلیل مادرش او را رویینه کرده بود.
20. در حماسه صحبت از دیو و غولان و جادو و جادوگری است. دیو در هفت خوان راه بر رستم می بندد. ا کوان دیو رستم را به آسمان برده و او را به دریا می اندازد. طهمورث با سپاه دیوان و جادوان می جنگد.
21. در بعضی از حماسه ها، شاعر با یکی از الهگان شعر ارتباط پیدا کرده و از او سوال می کند و جواب الهه به آن سوال حماسی، شروع شعر و داستان است. مانند بهشت گمشده میلتون
اما داستان در شاهنامه معمولا با براعت استدلال شروع می شود. به طور مثال در داستان رستم و سهراب، سوال حماسی جنبه کلامی و فلسفی پیدا کرده است:
اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج
اگر مرگ داد است، بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
اما پاسخ این سوال هم توسط خود شاعر داده می شود:
از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو را راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این درِ راز باز
و سپس به جای الهه شعر داستان توسط دهقان یا موبد به شاعر الهام می شود.
زگفتار دهقان یکی داستان
بپیوندم از گفته باستان
ز موبد بدانگونه برداشت یاد
که رستم برآراست از بامداد
به طور کلی داستان حماسی در فضایی پر رمز و راز به شاعر الهام می شود.
22. در حماسه با اقتدار، سادگی و عظمت روبرو هستیم. زندگی رستم و بیشتر پهلوانان شاهنامه، ساده اما همراه با عظمت و اقتدار است.
23. حماسه داری سبکی عالی، معنایی جدی و لفظی سنگین و فاخر است. اسم ها قدیمی و رعب انگیزند. مانند اشکبوس کشانی که کشتن را یادآوری می کند.
در مقالات آینده، بیشتر در مورد حماسه های ایرانی و ادبیات غرب صحبت خواهیم کرد.
آسیه بباتانی
بخش ادبیات تبیان