تبیان، دستیار زندگی
در قسمت قبل با شهید حجت الاسلام محمد حسن ابراهیمی آشنا شدیم و پای صحبت‌های حبیب انصاری، عموی همسر شهید محمد حسن ابراهیمی و از دوستان صمیمی و نزدیک وی نشستیم، اکنون ادامه این گفتگو را می‌خوانیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تولد فرزند در روز شهادت پدر

شهیدی از گویان (قسمت دوم)


در قسمت قبل  با شهید حجت الاسلام محمد حسن ابراهیمی آشنا شدیم و پای صحبت‌های حبیب انصاری، عموی همسر شهید محمد حسن ابراهیمی و از دوستان صمیمی و نزدیک وی نشستیم، اکنون ادامه این گفتگو را می‌خوانیم.

شهید ابراهیمی

عکس‌العمل شما در قبال شنیدن خبر شهادت شهید ابراهیمی چگونه بود و چه اقدامی انجام دادید؟

صبح یکی از روزهای فروردین سال 83 عازم محل کارم بودم که برادرم (پدر همسر شهید) زنگ زد و خیلی مضطرب به من گفت: محمد حسن را ربوده‌اند، خبر بسیار تکان دهنده بود مخصوصاً برای بنده که تحمل فراق و دوری شهید برایم سنگین بود.

بعد، مادر همسر شهید گفت: تو از بهترین دوستان محمد حسن هستی و باید برای پیگیری کار به گویان بروی، خوب من هم زبان انگلیسی را مسلط بودم، عازم سفر شدم و از طریق هلند به کاراکاس و سپس به ترینیداد رفتم و نهایتاً به گویان رسیدم.

وقتی به گویان رسیدید، اوضاع را چگونه دیدید؟

همسر شهید جریان را این‌گونه برایم شرح داد: یک فردی به حاج آقا زنگ زد و گفت شیرهای آب باز مانده و همه کالج را آب فراگرفته، حاج آقا هم خودشان را به کالج رساند از آنجا با منزل تماس گرفت که نه! هیچ خبری نیست.

از قرار معلوم این موضوع نقشه‌ای بوده که حاج آقا را آن موقع شب به محل کالج بکشانند، به محض بیرون آمدن از کالج، چند نفر می‌آیند و پس از تیراندازی به اتومبیل ایشان، وی را به مقصد نامعلومی می‌ربایند.

چه اقداماتی برای یافتن شهید ابراهیمی انجام دادید؟

در بدو ورود به این جریان، مذاکراتی انجام شد، هیئتی از ایران و پلیس اینترپول آمدند، شواهد اولیه این بود که حجت الاسلام ابراهیمی به شهادت رسیده‌اند، اما به ما گفتند شما (یعنی من و همسر شهید ابراهیمی) باید از اینجا بروید، خودمان پیگیری می‌کنیم، من قبول نکردم و به لحاظ تعلق خاطر و علاقه شدیدی که به شهید ابراهیمی داشتم، ماندم تا اثری از شهید بیابم.

24 ساعت بعد از رفتن آن گروه، نیمه اردیبهشت بود (حدود 30 روز بعد) که تعدادی خبرنگار به محل اقامت ما (منزل شهید) مراجعه کردند و فیلم جنازه را که در پزشکی قانونی گرفته بودند به من نشان دادند و گفتند جنازه شهید پیدا شده و می‌خواهیم شما شناسایی کنید و با همسر شهید هم گفتگویی داشته باشیم، در آن فیلم، دست و پای شهید را با طناب بسته و گلوله‌ای به سر ایشان شلیک کرده بودند.

آن روز، روز تولد فاطمه، فرزند شهید هم بود، لحظات غم انگیزی بود به خصوص برای همسر شهید، پیکر مطهر شهید پیدا شده بود و همزمان فرزندش هم در نبود پدر، به دنیا می‌آمد

عکس‌العمل همسر شهید در قبال شنیدن این خبر چه بود؟

بعد از آمدن خبرنگاران، به دلیل اینکه همسر شهید باردار بودند و در آستانه وضع حمل نیز قرار داشتند، گفتن این خبر به وی صلاح نبود، حتی تلفن منزل را قطع کرده بودیم، فقط، خودم یک تلفن همراه مخصوص آن منطقه را در اختیار داشتم. آن روز هم، با اینکه فیلم جنازه شهید را دیده بودم، به خبرنگاران وانمود کردم که نه! این‌گونه نیست که شما فکر می‌کنید.

به داخل منزل که برگشتم، خانم انصاری موضوع را جویا شدند، گفتم: جنازه سوخته و مجهولی پیدا شده و فکر می‌کنند مربوط به شهید ابراهیمی است و البته کم کم به موضوع پی بردند.

آیا موضوع در رسانه‌های گویان منعکس شد؟

فردای آن روز، از کاراکاس تماس گرفتند که می‌خواهیم موضوع را رسانه‌ای کنیم، بلافاصله خبر شهادت و پیدا شدن پیکر مطهر شهید ابراهیمی در رسانه‌ها منعکس شد.

فرزند شهید ابراهیمی

بعد از پیدا شدن جنازه شهید، عازم ایران شدید؟

نه، آن روز، روز تولد فاطمه، فرزند شهید هم بود، لحظات غم انگیزی بود به خصوص برای همسر شهید، پیکر مطهر شهید پیدا شده بود و همزمان فرزندش هم در نبود پدر، به دنیا می‌آمد. یک‌بار که شهید ابراهیمی به بیمارستان مراجعه کرده بودند، خانمی از اهل تسنن که بیماری صعب‌العلاجی داشت، به توصیه شهید ابراهیمی مبنی بر خواندن حدیث شریف کساء با سوز دل، عمل کرده و شفا یافته بود. پسر آن خانم به شهید ابراهیمی ارادت خاصی پیدا کرده و در امور بیمارستانی و انتقال همسر شهید کمک می‌کرد.

آن روز، فاطمه ابراهیمی تنها فرزند شهید، به دنیا آمد. با مساعدت معاون وزیر که از ارادتمندان شهید ابراهیمی بود، برای فاطمه شناسنامه و گذرنامه گرفتیم، جنازه از طریق لندن و ترکیه به تهران رسید و ما نیز از مسیر کاراکاس به هلند و از هلند به تهران وارد شدیم.

شهید ابراهیمی در دوران حضور در گویان، به برکت اهل بیت (ع) و اقدامات ارزشمندی که انجام داده بود، دوستان خوبی پیدا کرده بود، موقع رفتن به گویان، مشکل ویزا و ورود به ترینیداد داشتیم که مشاور حقوقی ملکه آنجا که او هم از دوستان شهید بود و شیعه شده بود، ما را شناخت و به سرعت مشکل ورود ما را حل کرد.

آثار اقدامات ارزشمند شهید ابراهیمی را در آن منطقه چگونه دیدید؟

مسئول مرکز فرهنگی ایران قبلاً ایرانی نبود، تنها ایرانی‌های آنجا محمد حسن و همسرش بودند، با شروع به کار وی خیلی از ساکنان منطقه، با نور اسلام و ولایت آشنا شدند.

در گویان و کیپ‌تاون، وهابیون، سلفی‌ها و صهیونیست‌ها فعالیت داشتند و طبعاً اقدامات بیدارگرایانه شهید ابراهیمی به مذاق آن‌ها خوش نمی‌آمد، یک بار هم ایشان را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.

این شهید بزرگوار، علاقه بر حسن برخورد و تجهیز به سلاح علم و تقوا، هوش سرشاری هم داشتند، زبان اسپانیولی را در حد ضرورت به سرعت آموخت و با زبان فرانسوی هم آشنایی پیدا کرد.

همه این عوامل دست به دست هم داد تا دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) که منافع خود را در منطقه در خطر می‌دیدند، این شهید عزیز را ناجوانمردانه به شهادت برسانند اما آثار خون شهید و تلاش‌های ارزشمند وی همچنان در منطقه جاری است.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری بسیج