تبیان، دستیار زندگی
تا عملى از راه نیت و از راه عقیده و ایمان، نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت علیا نمى رسد، عملى به ملکوت علیا مى رسد که روح داشته باشد. روح عمل همان بهره اخروى و ملکوتى آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه و تا کجا بالا برویم ؟!!

توشه آخرت

نسبت دنیا و آخرت نسبت بدن و روح، یعنى نسبت ظاهر به باطن است، دنیا و آخرت دو جهان کاملا مجزا و منفصل از یکدیگر نیستند، عالم دنیا و آخرت و یا به تعبیر دیگر ملک و ملکوت مجموعا یک واحد است همچون ورق کتاب که داراى دو صفحه است، و یا همچون سکه اى که دو طرف دارد. زمینى که در دنیا هست، همین زمین با چهره ملکوتیش در آخرت پیدا مى شود. جمادات و نباتات دنیا با وجهه ملکوتیشان در آخرت ظاهر مى شوند. اساسا آخرت وجهه ملکوتى دنیاست. شرط اینکه یک عمل، وجهه ملکوتى خوب و " علیینى " پیدا کند این است که با توجه به خدا و براى صعود به ملکوت خدا انجام بگیرد. اگر کسى معتقد به قیامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد، عمل او وجهه ملکوتى نخواهد داشت و به تعبیر دیگر صعود به علیین نخواهد کرد. وجهه ملکوتى عمل وجهه بالاست و وجهه ملکى آن وجهه پایین است.

تا عملى از راه نیت و از راه عقیده و ایمان، نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت علیا نمى رسد، عملى به ملکوت علیا مى رسد که روح داشته باشد. روح عمل همان بهره اخروى و ملکوتى آن است.

قرآن کریم چه زیبا مى فرماید:

«الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ بسوى او سخن پاک بالا مى رود و کردار شایسته بالا مى بردش»(فاطر/ 10).

این آیه به دو گونه قابل تفسیر است و هر دو گونه در کتب تفسیر ذکر شده است: یکى اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک را کردار شایسته بالا مى برد، دیگر اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک، کردار شایسته را بالا مى برد و ملکوتى مى سازد.

دو تفسیر - که هر دو صحیح است و مانعى ندارد که هر دو مقصود باشد - مجموعا این اصل را بیان مى کنند که ایمان در مقبولیت عمل و بالا رفتن عمل بسوى بالا تأثیر دارد و عمل، در سیراب شدن ایمان و بالا رفتن درجه ایمان. این اصل در معارف اسلامى اصل مسلمى است.

استشهاد ما به این آیه بنابر تفسیر دوم است گو اینکه از نظر ما مانعى ندارد که آیه کریمه در آن واحد ناظر به هر دو معنى باشد. به هر حال اشتباه است اگر بپنداریم اعمال کسانى که ایمان به خدا و قیامت ندارند، به سوى خدا صعود مى نماید و وجهه " علیینى " پیدا مى کند.

اگر کسى سطح فکرش از دنیا بالاتر نباشد و هدفى عالى تر از دنیا نداشته باشد، محال است که به هدف عالى اخروى نائل گردد

اگر به ما بگویند که فلان کس از جاده شمال تهران خارج شد و در جهت شمال چند روز به سفر خود ادامه داد هرگز توقع نداریم که چنین کسى به قم و اصفهان و شیراز برسد، اگر کسى چنین احتمالى بدهد به او مى خندیم و مى گوییم اگر او مى خواست به قم و اصفهان و شیراز برود باید از جاده جنوب تهران خارج شود و ادامه دهد. محال است که کسى به سوى ترکستان برود و به کعبه برسد.

بهشت و جهنم، دو غایت سیر معنوى انسان است. در آن جهان هر کسى خود را در غایت مسیر خود مى بیند، یکى بالا است و دیگرى پایین، یکى اعلا علیین است و دیگرى اسفل سافلین. «ان کتاب الابرار لفى علیین؛ بى تردید کارنامه نیکان در علیین است» ( مطففین/ 18) «ان کتاب الفجار لفى سجین؛ مسلما کارنامه بدکاران در سجین است»( مطففین / 7).

چگونه ممکن است کسى به سوى مقصدى حرکت نکند و یا به سوى مقصدى ضد آن مقصد حرکت کند و آنگاه به آن مقصد برسد؟! حرکت به سوى علیین، فرع آهنگ و اراده رسیدن به آن است، و آهنگ و اراده، فرع معرفت و اعتقاد از یک طرف، و تمکین و تسلیم از طرف دیگر است.  از آنکه به چنین مقصدى اعتقاد ندارد یا تمکین و تسلیم ندارد و بالاخره رغبتى به آن ندارد و به انگیزه رسیدن به آنجا کوچک ترین گامى برنمى دارد چگونه مى توان توقع داشت که سر از آنجا در بیاورد؟ بى شک هر راهى به مقصد خودش منتهى مى گردد، تا مقصد خدا نباشد به خدا منتهى نمى گردد.

قرآن کریم مى فرماید:

توشه ، آخرت ، دنیا

«من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا *و من اراد الاخرة و سعى لها سعیها و هو مۆمن فاولئک کان سعیهم مشکورا؛ هر کس (فقط) طالب دنیاى نقد باشد، آن مقدار که بخواهیم به آنان که بخواهیم مى دهیم، سپس براى وى جهنم را قرار داده ایم که نکوهیده و رانده شده وارد آن مى گردد. و هر کس خواهان آخرت باشد و کوشش شایسته آن را انجام دهد، پس کوشش آنان مورد قدردانى قرار خواهد گرفت» ( اسراء / 18 - 19).

یعنی اگر کسى سطح فکرش از دنیا بالاتر نباشد و هدفى عالى تر از دنیا نداشته باشد، محال است که به هدف عالى اخروى نائل گردد، ولى لطف و کرم ما و خدایى ما ایجاب مى کند که از همان هدف دنیایى که خواهان آن است به او بهره ای بدهیم. جهان دنیا، جهان طبیعت و ماده است، جهان علل و اسباب است، علل و اسباب دنیوى با هم در تزاحم و جنگند، به همین جهت کسى که هدفش دنیا باشد، تضمینى ندارد که صد در صد به مقصود برسد.

تعبیرى که قرآن کریم براى تفهیم این نکته انتخاب فرموده این است: هر قدر بخواهیم، به هر کس بخواهیم مى دهیم. ولى آن کس که در نظام روحى خودش هدف عالى ترى دارد و دل به هدفهاى کوچک نقد نداده است و به سوى هدف الهى گام برمى دارد و با ایمان جلو مى رود، البته وى به هدف خواهد رسید زیرا خداوند ارج گزار است، کار نیکى را که تقدیم او گردد مى پذیرد و مزد مى دهد. در اینجا سعى و کوشش هم شرط شده است زیرا محال است که کسى بى گام برداشتن، راهپیمایى کند و به هدف برسد.

سپس در آیه بعد مى فرماید : «کلا نمد هۆلاء و هۆلاء من عطاء ربک ، و ما کان عطاء ربک محظورا؛ ما همه را، هم این گروه را و هم آن گروه را، از فیض پروردگارت مدد مى کنیم، فیض پروردگار تو از کسى دریغ نشده است» ( اسراء/ 20). یعنى ما فیاض على الاطلاقیم و جهان را مستعد فعالیت ساخته ایم، هر کسى هر تخمى که بپاشد آن را به ثمر مى رسانیم، هر کس که به سوى هدفى رهسپار است او را به هدفش مى رسانیم. حکماى الهى مى گویند: واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است، به همین جهت واجب الفیاضیه است، از این رو هر کس طالب هر چه باشد، خدا او را مدد مى کند.

ایمان در مقبولیت عمل و بالا رفتن عمل بسوى بالا تأثیر دارد و عمل، در سیراب شدن ایمان و بالا رفتن درجه ایمان. این اصل در معارف اسلامى اصل مسلمى است

چنین نیست که اگر کسى طالب دنیا باشد خدا بفرماید تو گمراه هستى و بر خلاف ارشاد و هدایت ما عمل کرده اى پس ما تو را تأیید نمى کنیم. نه، چنین نیست، دنیا طلب هم در دنیا طلبى خویش در حدودى که این سراى اسباب و علل و تمانع و تزاحم امکان مى دهد مورد تأیید و حمایت الهى است و از بذل و بخشش بى دریغ او بهره مند مى گردد.

به عبارت دیگر جهان، سرزمین مستعد و مناسبى است براى کاشتن و روییدن و رشد کردن و درو کردن، بستگى دارد به اینکه انسان چه بذرى براى رشد و پرورش انتخاب کند و چه محصولى بخواهد بدست آورد، هر بذرى انتخاب کند همان بذر عینا در مزرعه مستعد و مناسب این جهان رشد داده مى شود. بلی، یک حمایت مخصوص از براى اهل حقیقت هست که رحمت رحیمیه نامیده مى شود، دنیا طلبان از این رحمت محرومند، زیرا خواهان آن نیستند. ولى رحمت رحمانیه خدا در تمام مردم و در تمام مسیرها على السویه جریان دارد. به قول سعدى:

ادیم زمین سفره عام اوست     بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست

بنابر این تنها حسن فعلى براى پاداش اخروى عمل کافى نیست، حسن فاعلى هم لازم است، حسن فعلى به منزله تن و حسن فاعلى به منزله روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسى و لازم حسن فاعلى است، و این شرطیت یک شرطیت قرار دادى نیست، یک شرطیت ذاتى و تکوینى است مانند شرطیت هر راه معین براى مقصد معین.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: عدل الهی ص 349 و ص 270-269

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.