تبیان، دستیار زندگی
مدیریت یکی از صفات لازم برای یک مبلغ می‌باشد، و با توجه به این که متأسفانه عرصه تبلیغ در سازمان‌ها و نهادهای تبلیغی ما ساماندهی نشده است، و هر روحانی جدیدی که به مکانی وارد می‌شود از عملکرد مبلغین گذشته و مشکلات احتمالی و ظرفیت‌های موجود آن مکان بی خبر اس
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن رضائی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت مدیریت در تبلیغ

ضرورت مدیریت در تبلیغ
مدیریت یکی از صفات لازم برای یک مبلغ می‌باشد، و با توجه به این که متأسفانه عرصه تبلیغ در سازمان‌ها و نهادهای تبلیغی ما ساماندهی نشده است، و هر روحانی جدیدی که به مکانی وارد می‌شود از عملکرد مبلغین گذشته و مشکلات احتمالی و ظرفیت‌های موجود آن مکان بی خبر است باید خود کمر همت ببندد و با مدیریت، نوآوری و ابتکار عمل خود جوانان را جذب نماید.

یکی از ویژگی‌های ضروری برای یک مبلغ مدیریت است. مدیریت یعنی جامعیت اوصافی خاص و حتی متناقض نما، مدیر موفق کسی است که  عطوفت را دارا باشد در عین قاطعیت، تدبیر را جمع کند با دور اندیشی، سرعت عمل را در کنار طمأنینه و...؛ خلاصه این که مدیریت یک فن است، یک هنر است. مدیریت در عین این که خیلی ساده به نظر می‌آید، اما پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد.

ضرورت آشنایی با فنون مدیریت برای روحانیون بدیهی است، خصوصا روحانیونی که اهل هجرت‌های تبلیغی و مدیریت مساجد هستند.

برای یک مدیریت موفق در تبلیغ باید چند امر را همواره در نظر داشت:

نوآوری و خلاقیت

با توجه به تهاجمات گسترده و متنوع فرهنگی امروز نمی‌توان با سیستم سابق مردم را با معارف دین آشنا کرد و شبهات را پاسخ گفت، امروز نیاز به نوآوری و خلاقیت در عرصه تبلیغ به شدت احساس می‌شود و نمی‌توان با تاکتیک‌های همیشگی مردم را جذب کرد. کسانی که معمولا متدین هستند که به مسجد می‌آیند، باید برای کسانی که اهل مسجد نیستند تدبیری اندیشید و این امر با قالب‌های هنری امکان‌پذیر است، باید معارف دین را در قالب هنر به مردم ارائه نمود تا برای انها تازگی داشته باشد، همیشه تازگی جذابیت خاص خودش را دارد.

این که یک مبلغ برود و سال بعد یک مبلغ دیگر بیاید، همان شیوه و همان برنامه‌ها و... دیگر جوابگو نیست، گویی فقط اشخاص عوض می‌شوند نه برنامه‌ها. این شیوه تبلیغ به تنهایی در برابر این همه هجمه سازماندهی شده و جذاب و مبتنی بر تکنیک‌های روانشناسی جوابگو نیست.

متأسفانه عرصه تبلیغ در سازمان‌ها و نهادهای تبلیغی ما ساماندهی نشده است، و هر روحانی جدیدی که به مکانی وارد می‌شود از عملکرد مبلغین گذشته و مشکلات احتمالی و ظرفیت‌های موجود آن مکان بی خبر است. بدیهی است که اطلاع از فعالیت‌های انجام گرفته و برآورد استقبال جوانان از آن فعالیت‌ها راه را برای تو آوری باز می‌کند.

سرمایه گذاری بر روی مراسم‌های شاد مذهبی مانند اعیاد و همچنین برگزاری مسابقات جذاب ورزشی و غیر آن گامی در راستای جذب جوانان به شمار می‌رود.

حلم و بردباری

همیشه اختلاف نظر در مورد مسائل فردی، اجتماعی و حتی اعتقادی وجود داشته و دارد؛ منتهی مبلغ موفق کسی است که با صبر و بردباری و غلبه بر احساسات کاری نکند تا طرف مقابل در برابر او موضع بگیرد، چرا که موضع گرفتن یعنی قطع تأثیرپذیری و نشنیدن سخنان حق.

صبر کمک می‌کند تا انسان از روی ناراحتی و احساسات تصمیم نگیرد، و علاوه بر این خودش یکی از شاخصه‌های جذب نیز هست.

جذب حداکثری

بسیار اوقات پیش می‌آید که در میان مردم اختلافات شخصی وجود دارد و نزدیک‌شدن روحانی به اشخاصی خاص ممکن است در مقابل دور شدن عده‌ای دیگر از او را به دنبال داشته باشد، خصوصا در شهرهای کوچک و روستاها که همه مردم یکدیگر را می‌شناسند. لذا انسان برای روابط خویش همواره باید جهت تعادل را حفظ کند و در صورت مشاهده اینگونه اختلافات علاوه بر سعی در رفع آن، بسیار محتاطانه رفتار نماید.

روحانی با تدبیر در موضع‌گیری‌ها و تصمیمات مشورت با مردم را فراموش نمیکند و همه تفکرات و ایده‌های در چارچوب را شنیده و در صورت لزوم اعمال می‌کند. اگر مردم ببینند که نظرشان به کار گرفته شده است در روحیه آنها بسیار تأثیر گذار خواهد بود.

تیز بینی و دوراندیشی

یک روحانی موفق باید تیزبین و دوراندیش باشد، باید پشت چهره‌ها و پیشنهادها را بخواند و بداند در ورای امور ظاهری چه می‌گذرد. در اوایل انقلاب دولت عربستان پیشنهاد ساخت یک بارگاه کوچک به صورت نماد برای حضرت فاطمه زهرا (س) در بقیع را مطرح کرده بود به شرط این که یکی از مراجع شیعه این امر را پذیرفته و موافقت خود را اعلام کنند. وقتی مسئولین برای این امر خدمت امام(ره) رسیدند، ایشان آنها را به آیت الله العظمی گلپایگانی حواله داده و فرمود: هر چه ایشان بگویند. وقتی آنها خدمت آیت الله گلپایگانی(ره) رسیدند و مسئله را مطرح نمودند، آقا ضمن مخالفت شدید فرمودند: اگر بنا بود جایگاهی برای بی بی فاطمه زهرا(س) معین باشد خود اهل بیت(ع) تعیین می‌فرمودند و مردم را متوجه حکمتی که در ورای این امر است نمودند.(1)

آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی نیز می‌گوید: هنگامی که نجف درس می‌خواندم، من و مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) متوجه شدیم کسی هست که اول از همه به جلسه درس امام(ره) می‌آید و آخر از همه می‌رود. ما به او مشکوک شدیم و موضوع را به امام(ره) عرض کردیم. امام(ره) فرمودند: چند وقت است که متوجه شده‌اید؟ گفتیم: دو، سه روز است. امام(ره) فرمودند: من چهار ماه است که فهمیده‌ام او ساواکی است ولی حرفی نزدم، چون اگر او را بردارند و شخص دیگری را بیاورند، معلوم نیست به این زودی بتوانیم او را بشناسیم.(2)

شناخت صحیح و جامع زمان و مکان

روحانی همواره باید عنصر زمان و مکان را مد نظر خویش داشته باشد. امام خمینی(ره) هرگز حاضر نبودند لباس کهنه و کفش پاره بپوشند. از نظر وضع ظاهری خیلی مرتب بودند. می‌فرمودند: «اینها در زمان سابق نشانه تقدی و تقوا بود، اما حالا نشانه تکدی است و باید نشانه تکدی در روحانی نباشد». (3)

یک مبلغ همواره در رفتار و بیانش باید سن مخاطبان و اقتضاء شرایط را در نظر بگیرد، در برابر شبهات نباید فقط به یک نحو پاسخ بدهد بلکه باید به منشأ پیدایش شبهه توجه کند، مثلا گاهی شبهه عدالت خداوند از مسائل روانی و عاطفی نشأت گرفته اینجا جای استدلال نیست، گاهی تحت تأثیر کتاب‌هایی خاص یا... است که هر کدام مسیر خویش را می‌طلبد.

همچنین بیان مسائل باید متناسب با فهم مخاطب باشد هرگز بیان فلسفه حجاب برای یک دختر تازه مکلف شده نمی‌تواند تناسبی با تبیین آن برای یک دختر دانشجو داشته باشد.

الگوی مدیریتی معاصر

به جرأت می‌توان از مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی(ره) به عنوان یکی از روحانیونی که مدیر موفقی هم بوده است نام برد. ایشان با کمترین امکانات به خوبی وضعیت اجتماعی و فرهنگی اسرا را در بند صدام مدیریت می‌کرد.آقای محمد سیفی ایشان را اینگونه توصیف می‌کند: مرحوم ابوترابی(ره) با نرمش قهرمانانه خودشان حتی بعضی از سربازان در اختیار صدام را هم عبید احسان خود کرده بود. در دوران اسارت کسی نمی‌آید مثلا مدیریت و رهبری را به کسی بدهد. ایشان با خاصیت‌های وجودی خودش در حقیقت این حالت رهبری را برای کل اسرای ایرانی در دست رژیم صدام با آن همه مشقت‌ها فراهم کرده بود و نه تنها مدافع اسلام و انقلاب اسلامی و نظام و همه مردم ایران بود. بلکه آنها را هم در یک شرایط روحی خیلی خوب حفظ کرد. اینها یک قدرت روحی ویژه است که برایش فرق نمی‌کند که حالا در چنگ صدام است یا در بین دوستانش است. (4)

رضا علی صمدی می‌گوید: درباره رهبری آقای ابوترابی در میان اسرای ایرانی می‌توان گفت که ایشان از همان ابتدای اسارت، در محیط‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون نقش داشته‌اند. از نمونه‌های بسیار روشن این نقش، مسئله بلوک زدن اسرای اردوگاه موصل بود. عراقی‌ها می‌خواستند اسرا بلوک بزنند و اسرا احتمال می‌دادند که این بلوک‌ها برای جبهه و سنگرهای دشمن استفاده شود. امتناع اسرا از این کار باعث شده بود که برای مدتی در آسایشگاه زندانی شوند. چندین ماه به این شکل تحت فشار بودند تا این که حاج آقا ابوترابی با خبر شدند و ایشان را به اردوگاه بردند. صحبت‌های حاج اقای ابوترابی با تعداد زیادی از اسرای سرشناس ، طلبه‌ها و برادرانی که به هر نحوی در اردوگاه نقش داشتند، آنها را قانع کرده بود که اگر چهارتا بلوک بزنیم مسئله‌ای پیش نمی‌آید و اشکالی وارد نمی‌کند، عراقی‌ها می‌خواهند از این طریق بهانه بگیرند والا مشکل دیگری نیست.

ایشان ابعاد شرعی و سیاسی این کار را برای اسرا حل کرده و اولین بلوک را هم خودشان زده بودند. بعد از یکی دو روز خود عراقی‌ها گفتند که دیگر لازم نیست شما بلوک بزنید. آنها توطئه کرده بودند اسرا را تحت فشار و اذیت و آزار قرار دهند. حاج آقا به این مسئله پی بردند و این توطئه را خنثی کردند. چون یک قاعده کلی در اسارت وجود داشت که هرگاه اردوگاه‌ها شلوغ می‌شد یا اسرا شلوغ می‌کردند، ضررش به خود اسرا بر می‌گشت.(5)


منابع:

1-نوری از ملکوت، مهدی لطفی، ص141.

2-مجله یاران، شماره 7، خردادماه 1385، ص39.

3-مجله یاران، شماره 7، خرداد 1385، ص14.

4-همان، شماره 9، مردادماه1385، ص18.

5-همان، ص20.

تهیه وتولید:مسلم زمانیان-گروه حوزه علمیه تبیان