قطع شهریه تحصیلی فرزند
ایمان و اعتقاد به خدا و سلطه او بر انسان، اساس تقوا را تشكیل مىدهد. تقوا نیز عامل بازدارنده از خطا و روح پروا و دورى از پستىهاست كه همه انسانها به ویژه كارگزاران، خاصه در امور مالى كه وسوسهانگیز و طغیان آور است، به آن نیاز دارند.
امام على - علیه السلام - در آغاز دستور العملى كه براى مأموران جمع آورى مالیات نوشت، چنین آورد:
«انطلق على تقوى الله وحده لاشریك له و لا ترو عن مسلماً و لا تجازن علیه كارِهاً» [1]«با تقواى خدایى كه یكتاست و هیچ همتایى ندارد حركت كن و در مسیر هیچ مسلمانى را نترسان یا با زور از زمین او نگذر.»
همچنین در نامهاى به برخى ماموران مالیات چنین مرقوم داشته است:
«آمره بتقوى الله فى سرائر امره و خفیات عمله حیث لا شهید غیره و لا وكیل دونه و آمره الا یعمل بشىء من طاعة الله فى ما ظهر فیخالف الى غیره فى ما اسر.» [2]
«او را به ترس از خدا در اسرار پنهان و اعمال مخفى سفارش مىكنم، آنجا كه هیچ گواهى غیر از او و نمایندهاى جز خدا نیست و سفارش مىكنم كه مبادا در ظاهر خدا را اطاعت و در خلوت نافرمانى كند.»
امام خمینى - قدس سره - ضمن سفارش همگان به تقوا مىفرمود:
«تقوا بر همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند لازمتر است، آنهایى كه متصدى امور نیستند تقوا یك امرى است كه براى شخص خودشان و احیانا هم براى یك عدهاى كه با او تماس دارند موثر است و خلاف تقوا براى شخص خود آن آدم و براى اشخاصى كه با او معاشر هستند، گاهى سرایت مىكند و موثر مىشود.
اما متصدیان امور به حسب تصدى كه دارند اگر خداى نخواسته تقوا نداشته باشند، یك وقت مىبینند كه اینها كه در راس امورند اگر تقوا نداشته باشند این به همه كشور سرایت مىكند؛ همه كشور را یك وقت خداى نخواسته به باد مىدهد و لهذا براى آنها اهمیت تقوا بسیار بیشتر است تا براى اشخاص.» [3]
خدا محورى و توجه به عظمت ذات اقدس الهى و روحیه پرهیزكارى مانع از انحرافات شده و مسئولیت را در نظر كارگزار، امانتى الهى جلوه مىدهد كه به امانت چند روزى به او سپرده شده است. اما در نقطه مقابل، بى تقوایى و خدا فراموشى انسان را در ورطه سقوط انداخته و از راه مال و دنیا و حتى دین فروشى آنان را نابود مىكند.
قطع شهریه تحصیلی فرزند
«زمانی حاج آقا حسین قمی متوجه شدند که یکی از فرزندانشان به طور رسمی و منظم جزو طلبه های علوم دینی نیست. به او اخطار کرد که من نمی توانم برای گذراندن زندگی ات از وجوه شرعی در اختیار تو بگذارم. بنابراین، باید به کسب و کاری مشغول شوی و مخارج خویش را خود به عهده گیری.»
شهید بهشتی هزینه غذای میهمانش را حساب می کرد
آیت الله شیخ جعفر سبحانی به بیان خاطره ای می پردازد:
«یکی از دوستان و همکاران شهید آیت الله بهشتی چنین حکایت می کند: زمانی که جلسات طولانی در محل کار داشتیم، پس از پایان جلسه، برای میهمانان غذا تهیه می شد. اگر استاد مهمان شخصی همراه داشت، پس از اتمام جلسه هزینه غذایشان را حساب می کرد و از پول شخصی خود می پرداخت».
دفتر کار شهید قدسی همیشه سرد بود
«... بعد از تجدید بنای مدرسه حقّانی و نصب شوفاژ، بیشتر وقت ها کلاس ها گرم و راحت بود، ولی دفتر کارشان سرد بود. وقتی علت را می پرسیدیم، می گفت: در مواقع تنهایی ضرورت ندارد برای من تنها، یک اتاق به این بزرگی گرم باشد. اگر از تلفن مدرسه استفاده شخصی می کرد، از جیب خودشان وجه آن را می پرداخت.»
سیدابوالحسن اصفهانی
«... فشار مالی و شرایط سخت معاش، به حدی بود که او مجبور شد [با وجود عهده دار بودن مرجعیت شیعه و در اختیار داشتن وجوهات،] به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خویش در یک خرابه زندگی کند. یکی از عالمان در این باره می گوید: در خدمت آقا سید ابوالحسن اصفهانی بودم. وقتی از کوچه ای که در آن خرابه ای وجود داشت گذر کردیم، فرمود: من با خانواده ام پانزده روز در این خرابه ساکن بودیم؛ چون صاحب خانه ما به من گفته بود که دیگر راضی نیست در خانه اش باشیم. به ناچار آنجا را تخلیه کردیم و به این خرابه منتقل شدیم تا اینکه بالاخره موفق شدم خانه ای دیگر اجاره کنم».
آیت الله سید محمود شاهرودی
«روزی سید محمود گوسفندان را به چرا برد. در دشت مردی از وی پرسید: این دام ها از کیست؟ کودک پاسخ داد: سید علی. مرد پرسید: می دانی در چه مکانی می چرند؟ سید محمود گفت: آری، دشت خداست. مرد گفت: نه، این مرتع ماست و راضی نیستم دیگران در آن گوسفند بچرانند.
کودک شتابان دام ها را سمت خانه حرکت داد. یک سره نزد برادر بزرگ ترش رفت و گفت: این شما و این گوسفندان. دیگر هرگز آنها را به چرا نخواهم برد. برخی از مراتع مالک دارند و ما ندانسته در مال مردم تصرف می کنیم. این کار حرام است و آثار زیان باری در پی دارد».
در پایان به نکته ی ظریفی از استاد قرائتی اشاره خواهیم نمود و متوجه خواهیم شد که می توان به صورت ساده نیز زندگی کرد و مدیریت نمود:
سلام و درود بر پدران و مادران قدیمی ما كه پارچهای را میپوشیدند و بعد آن را وارونه میكردند و دوباره میپوشیدند و بعد از آن هم با آن دستگیره درست میكردند، تا ظرف غذا را جابه جا كنند و بعد از این كه از پارچهای پنجاه سال كار كشیدند، در آخر از آنها تخته گیوه درست میكردند. اما متأسفانه ما خیلی ولخرجی میكنیم.
بنده دوبار كفشم پاره شد. وقتی آدرس كفاشی را از برادران حزب اللّهی پرسیدم، گفتند: این كفش كهنه را ول كن. در نهایت یكی از آنها پول جمع كرد و كفشی برایم خرید و به من داد و خلاصه من جرأت نكردم در مقابل حزب اللّهیهای همراه خود دوبار كفشم را وصله بزنم و ادعا دارم كه شیعهی حضرت علی هم هستم. همان كسی كه رهبر بود. میگفت: آن قدر لباس خود را وصله كردهام، كه دیگر از وصله كننده خجالت میكشم. البته حرفهایی كه میزنم برای تبرئهی خودم نیست، بلكه من هم باید به این حرفها عمل كنم.
اسم فردی محرم بود. میگفت: «دیوانه شود محرم، در ماه محرم » و خود را عاشق امام حسین میخواند. دوست او گفت: «در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم» حالا دربارهی حرفهایی كه میزنیم باید بگوییم: همین حالا به اتاق خود نگاه كنید. ببینید چند ساعت اضافی دارید. چند آینهی اضافی دارید. چند اتاق اضافی دارید. چند كفش اضافی دارید. امروز جایی بودیم. یكی از مسئولین آموزش و پرورش میگفت كه در روستایی رفته بودهاند كه دانش آموزان با پای برهنه در كپر درس میخوانند. یكی از پسر بچههای آن جا را وزن كرده بودند و او فقط هجده كیلو وزن داشت و این نشانهی عدم تغذیه كامل و كافی بود.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد گناهان كبیرهای را كه ما به خاطر اسراف كردن ایجاد كردهایم بیامرز.[4]
پی نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه،نامه 25.
[2] . نهج البلاغه، نامه 26.
[3] . اخلاق كارگزاران در كلام و پیام امام خمینى، ص63؛ صحیفه نور، ج17، ص69.
[4] . برگرفته از سایت درسهای از قرآن، سال 64، بیت المال
منبع:
پایگاه حوزه نت
پایگاه غدیر
سایت مرکز ملی پاسخگویی
کتاب منتخب میزان الحکمه
سایت شبکه شارح
سایت ترویج قرآن
تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان