زمان و زمان شناسی در روایات
خاصیت زمانشناسی اینست که آدمی از تواناییهای خودش غافل نمیشود و زمان را سرمایه الهی میداند و لذا بهرهمندی از آن را آغاز میکند.
بحث زمان و زمانشناسی از موضوعات بسیار مهمی است که خدای سبحان، به زمان و زمانه، سوگند یاد میکند و حضرات معصومین (ع) آن را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند و میفرمایند: اقلِ خاصیت زمانشناسی اینست که آدمی از تواناییهای خودش غافل نمیشود و زمان را سرمایه الهی میداند، و لذا بهرهمندی از آن را آغاز میکند.
در بررسی بحث زمان به موارد ذیل پرداخته میشود:
1- تقسیمبندی زمان و اینکه چه میزان در خدمت خدا و به چه میزان در خدمت خلق خدا باشیم.
2- بررسی زمان فردی انسان و ارتباطات و مناجاتهای فردی عبد با خدای سبحان.
3- عدم شناخت زمان و خسارتهای حاصل از آن.
4- مصادیق آخرالزمان.
مسئلهایی که باید به طور اجمالی بدان توجه شود، اینست که زمان، به خودی خود فاسد نمیگردد، زیرا زمان امریست که از گردش زمین به دور خورشید حاصل میشود، پس فسادناپذیر است، اما کسانی که در ظرف زمان زندگی میکنند، مشمول فساد یا صلاح و عدل میشوند.
پس آنچه فسادپذیر است، زمانیات است و نه زمان و لذا سید رضی (ره) میفرماید: مردم میگویند زمانه، زمانه فسادی است، ولی اینها خودشان فاسد شدهاند، نتیجه اینکه زمان، تابع زمانیات است.
به همین دلیل، امام علی (ع) در غررالحکم میفرمایند:
1- «قَدْ أَصْبَحْنَا فِی زَمَانٍ عَنُودٍ وَ دَهْرٍ کَنُودٍ یُعَدُّ فِیهِ الْمُحْسِنُ مُسِیئاً وَ یَزْدَادُ الظَّالِمُ فِیهِ عُتُوّاً.»[1] ما به زمانی در آمدهایم کینهتوز و روزگاری ناسپاس، که نیکوکار در آن، بدکار به شمار آید و تبهکار بر سرکشی خود بیفزاید.
در اینجا خود زمان که با علی (ع) ناسازگار نبود، بلکه اهل زمان و مردم آن روزگار با علی ناسازگار بودند و لذا در روایت بعدی میفرماید:
2- «إذا استولی الفساد علی الزّمان و أهله ثمّ أحسن الظّنّ رجل برجل فقد غر» [2]
اگر در زمانی نیکی غالب شد و مرتباً خوبی مشاهده گردید، فردی به کسی که تا به حال بدی نکرده و رسوایی از وی مشاهده نشده، بدبین گردد، چنین بدبینی ظلم است؛ یعنی در جامعهایی که همه خوبند و جو غالب بر اساس حسن ظن پایهریزی گردیده، کسی حق بدبینی و سوء ظن به دیگران را ندارد؛ و اگر در زمانی فساد حاکم باشد، حسنظن به افراد، خلاف عقل است. در اینجا نوع روابط انسانها در زمانهای مختلف فرق میکند.
3- در روایت بعدی در غررالحکم امیرالمۆمنین (ع) میفرمایند:
«أَنَّکُمْ فِی زَمَانٍ الْقَائِلُ فِیهِ بِالْحَقِ قَلِیلٌ وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ کَلِیلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِیلٌ أَهْلُهُ مُعْتَکِفُونَ عَلَی الْعِصْیَانِ مُصْطَلِحُونَ عَلَی الْإِدْهَانِ فَتَاهُمْ عَارِمٌ وَ شَائِبُهُمْ آثِمٌ وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ وَ [فَارِئُهُمْ] قَارِنُهُمْ مُمَاذِقٌ لَا یُعَظِّمُ صَغِیرُهُمْ کَبِیرَهُمْ وَ لَا یَعُولُ غَنِیُّهُمْ فَقِیرَهُم» [3]
به راستی شما در زمانهایی هستید که گوینده حق در آن اندک و زبان در این زمانه از راستگویی کُند و عاجز است. آن کس که ملازم حق باشد، خوار و ذلیل است، اهل این زمانه گرفتار گناه، و بر دو رویی با یکدیگر کنار آمدهاند، جوانانشان بدخو و پیرانشان گنهکار، دانشمندانشان دو رو و قاری و خوانندهشان از دین بیرون رفتهاند. کوچک، حرمت بزرگ را ندارد و توانگرشان به نیازمندان کمک نمیدهد.
4- امام علی (ع) میفرماید: «الْمَرْءُ ابْنُ سَاعَتِهِ [بَیْنَ سَاعَتَیْهِ]» مردم فرزند زمان خود هستند. این کلام شریف را دو جور میشود معنی کرد، یکی آنکه انسان باید در هر زمان، مطابق همان روز با مردم سلوک و رفتار کند و با ایشان مدارا نماید. دیگر آنکه مردم، ابنالوقت هستند و تابع حق و حقیقت نیستند، بنابراین انسان باید مصلحت کار خود را خود بداند و تابع مردم و اقبال و ادبار آنها نباشد که بنابر اولی، دستوری است تربیتی و اجتماعی و بنابر دومی، مذمت مردم زمانه است.
5- «إذا خبث الزمان کسدت الفضائل و ضرت و نفقت الرذائل»
هنگامی که زمان خبیث شد، فضائل کساد میشود و کمیاب میگردد و اگر فضیلتی موجود باشد، در فضای مسموم، ضد ارزش محسوب میشود و ضرر میزند. در چنین جامعهایی، رذیلت و ناپاکی توزیع میشود و دروغ و تهمت و رشوه، ارزش محسوب میگردد. البته اگر فردی اهل عبرت باشد، از همین زمانه فاسد عبرت میگیرد و موعظههای زمانش را درک میکند.
تک تک ساعت چه گوید گوشدار | گویدت بیدار باش ای هوشیار |
6- پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَذُوبُ فِیهِ قَلْبُ الْمُۆْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یَذُوبُ الْآنُکُ فِی النَّارِ یَعْنِی الرَّصَاصَ وَ مَا ذَاکَ إِلَّا لِمَا یَرَی مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْإِحْدَاثِ فِی دِینِهِمْ لَا یَسْتَطِیعُ لَهُ غِیَراً» [4]
زمانی فرا میرسد که دل مۆمن مانند مِس آب شده، ذوب میشود، زیرا مردم بدعتگزاری و نوآوریِ در دین میکنند و مۆمن هم قدرت بر تغییر این امور فاسد را ندارد و باید در درون، ذوب شود و بسوزد.
7- در روایت بعدی پیامبر اکرم (ص) چنین میفرمایند: «سَیَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلَانِیَتُهُمْ طَمَعاً فِی الدُّنْیَا لَا یُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِمْ یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً لَا یُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ یَعُمُّهُمُ اللَّهُ به عقابٍ فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ فَلَا یَسْتَجِیبُ لَهُمْ.»
زمانی باطن مردم آلوده میشود و اکثریت، سوء نیت پیدا میکنند، ظاهر آنان زیبا و آراسته به امور دینی ولی باطنشان خبیث است. آنها طمع به امور دنیوی دارند و با این ظاهر آراسته، قصد دنیا را میکنند و نه آخرت و خدا را. همه از ترس یکدیگر دینداری میکنند و از خدا خوفی ندارند. خدای سبحان همه اینها را عقاب میکند و دعای این گروه غریق که در اوج اضطرار است اجابت نمیشود زیرا الساعه غرق خواهند شد و فریاد آنان بجایی نخواهد رسید (منظور اینست که وقتی فتنه و فساد همه جامعه را فرا گیرد، خداوند دعای کسی را مستجاب نمیکند.)
8- پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «لَیَأْتِیَنَّ عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُبَالِی الرَّجُلُ به ما یَأْخُذُ مِنْ مَالِ أَخِیهِ به حلالٍ أَوْ حَرَام» زمانی فرا میرسد که مردم، توجهی به حرام و حلال بودن مالِ خود ندارند و هر کس در صدد بدست آوردن مال، از برادر واقعی یا برادر دینی خود است.
9- حضرت امیرالمۆمنین (ع) در تحفالعقول میفرمایند: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَکُونُ النَّاسُ فِیهِ ذِئَابا» زمانی فرا میرسد که مردم، همانند گرگان میشوند.
10- پیامبر (ص) فرمودند: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِین» «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَی الْجَمْرَةِ»
زمانی فرا میرسد که انسانها صورت آدمیت دارند، ولی قلوبشان شیطانی است. متدین در این زمان باید مسلح به سلاح ایمان، عمل و بیان باشد و زمانی فرا میرسد که اگر کسی در دینش استقامت کند، مثل کسی است که تکیهایی از آتش در دست داشته باشد.
11- پیامبر (ص) میفرماید: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ- لَا یُبَالِی الرَّجُلُ مَا تَلِفَ مِنْ دِینِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْیَاهُ.»[5] زمانی فرا میرسد که برای مردم مهم نیست دینشان از بین میرود و فقط سلامت دنیا، امتیازات مادی، شهرت، مقام و موقعیت اجتماعی جلوهگر و زیبا نمود میکند.
12- در روایت بعدی امیرالمۆمنین (ع) میفرمایند: «إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَق» بزودی بر شما زمانی بعد از من میآید که هیچ چیز مخفیتر از حق نیست (این کلام مولی زمانی مطرح میشود که ایشان 25 سال سکوت کرده و در این مدت، حق، مخفی بوده است؛ حال چه زمان تیره و آلودهایی را در پیش داریم که بعد از ایشان، مخفیترین چیزها، حق است؟!)
«وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ رَسُولِه» [6] و ظاهرترین امور، امورِ باطل است. در آن زمان هیچ چیز به غیر از دروغ بستن به خدا و پیامبر (ص) رواج ندارد و آنچه را دین نگفته، میگویند شارع چنین فرموده و در مورد آنچه را دین بیان کرده، میگویند: چنین امری وجود ندارد. «لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِه» نزد اهل آن زمان، هیچ کالایی بیرونقتر از قرآن نیست، هنگامی که حقِ قرآن، تلاوت کردن و بیان حقیقت است.
13- روایت بعدی را امام صادق (ع) از قول پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «سَیَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَایُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ، وَ لَا الْغِنی إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ، وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوی»
زمانی فرا میرسد که دوستی و محبتها بر اساس خروج از دین و تبعیت از هوی نفس میشود (یعنی اگر دوستی، برادر دینی و دوست دیگرش را امر به معروف و نهی از منکر کند، رابطه رفاقتی آنان بهم میخورد و از یکدیگر دل آزرده میشود)
14-امام علی (ع) میفرمایند: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَی مَا فِی یَدَیْهِ وَ لَمْ یُۆْمَرْ بِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُم» [7]
روزگاری بر مردم میآید که بسیار گزنده است، ثروتمند همه موجودیش را میگیرد و برای خود نگه میدارد، در صورتی که خدای سبحان دستور به انفاق داده است و فرموده مالِ اضافیِ خود را به مستحق برسان.
15- «یأتی علی الناس زمان لا یقرب فیه إلّا الماحل، و لا یظرف فیه إلّا الفاجر، و لا یضعف فیه إلّا المنصف» [8] زمانی میآید که انسان مکار و نقشهکش، محبوب جلوه میکند و انسانهای سالم و صادق و منصف در کنار مردم جایی ندارند و هر کس فسق و فجورش بیشتر باشد، نزد مردم محترمتر است.
16- «یأْتی علی الناسِ زمان یکون أَسْعَدَ الناسِ بالدنیا لُکَعٌ ابنُ لُکَع»
حتماً زمانی بر مردم خواهد آمد که اگر کسی حرف راست بزند، میگویند دروغگویی و اگر دروغ بگوید، تصدیقش میکنند و به خائنین اعتماد میکنند و بر این اساس، چنانچه قسمی هم نخواهند، مرتب برایش قسم میخورند. در این زمان خوشبختترین افراد کسی است که خدا و رسولش را قبول نکند و تمام همش دنیای پست و فرومایه باشد.
17- پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَی أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا به صوتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَان» [9]
زمانی بر امت من فرا رسد که علما به لباس زیبا شناخته میشوند و نه به علمشان و قاریان قرآن به صورت زیبایشان و نه عمل به آن؛ و امت من عبادت نمیکنند، مگر در ماه رمضان.
18- رسول اکرم (ص) میفرماید:
اگر کسی چنین زمانی را درک کند و بر فقر و بیچیزی صبر کند، در حالی که میتواند غنی باشد؛ و بر بغض و دشمنی مردم که حاصل استقامت او در دینش میباشد صبر کند، در حالی که میتواند به واسطه بیدینی، محبت مردم را جلب کند؛ و میتواند از راه نامشروع عزت خود را حفظ کند، ولی به مقامات پایین اجتماع قانع میشود؛ و شرع را زیر پا میگذارد و صبر بر ذلت خود میکند، ثواب 50 نفر از کسانی را که مرا تصدیق کردهاند، به او داده میشود.
پینوشتها:
[1] غرر الحکم و درر الکلم، ص 495
[2] غرر الحکم و درر الکلم، ص 293
[3] غرر الحکم و درر الکلم، ص 271
[4] بحارالانوار، ج 28، ص 48
[5] بحارالانوار، ج 74، ص 157
[6] بحارالانوار، ج 74، ص 366
[7] بحارالانوار، ج 100، ص 82
[8] بحار الأنوار، ج6، ص 315
[9] بحارالانوار، ج 22، ص 454
منبع: emamraoof