تبیان، دستیار زندگی
در همین حال متوجه دختری جوان شدم كه در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم. نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می‌كردم كه آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرفم آمد و دستش را به طرفم دراز كرد ... .»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابتكار امام صدر در برابر دست‌دادن زنان


در همین حال متوجه دختری جوان شدم كه در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم. نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می‌كردم كه آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرفم آمد و دستش را به طرفم دراز كرد ... .»

نقلی از كتاب «قدم كلیك‌هایتان بر چشم» نوشته محمدرضا زائری، دو خاطره مربوط به رفتارهای امام موسی صدر را منتشر كرده كه در پی می‌آید:

شهید صدر

* دكتر حسین كنعان در كتابش به نام "الامام موسی الصدر، قدر و دور" می‌گوید، امام موسی صدر برایم تعریف كرد كه: «وقتی من حدودا 19 سال داشتم، پدرم (آیت‌الله صدر مرجع بزرگ تقلید) نامه‌ای برای نخست‌وزیر وقت نوشتند و قرار شد من نامه را ببرم و تحویل بدهم. لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم. به محل زندگی او كه منزلی باشكوه بود، مراجعه كردم. مرا به سالن طبقه اول راهنمایی كردند. نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم. آن فضا و محیط متفاوت و شیك و باشكوه با تابلوهای نقاشی و وسایل تزئینی و پرده‌های زربفت و ... برای من كه از یك خانه ساده طلبگی آمده بودم، خیلی تازگی داشت و غرق در تفكر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم.

در همین حال متوجه دختری جوان شدم كه در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم. نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می‌كردم كه آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز كرد! من دستم را روی سینه‌ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم.»

دكتر كنعان می‌گوید در اینجا، امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت: «و هنوز دستم روی سینه‌ام مانده است.»

جالب اینجاست كه این فرهنگ زیبا و راه حل ستودنی كه شاید منشاء آن هم ایشان باشند، الان در لبنان و بسیاری از جوامع كاملا رواج یافته است.

* دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند، استاد سید عباس نورالدین نقل می‌كرد: «روزی امام موسی صدر در یك كلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد كرد و همه را مجذوب كرد. اواخر سخنرانی، خانمی جوان و زیبا كه از توفیق عالمی مسلمان بسیار دلخور بود، به دوستانش گفت "من می‌دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش كنم" و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی، در حالی كه همه را متوجه خود كرده بود، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز كرد.

امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت: «و هنوز دستم روی سینه‌ام مانده است.»

ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند. او هم كه منتظر همین بود، پرسید "می‌خواهید نجس نشوید؟" (او به همان موضوعی اشاره كرد كه مشكل سوء تفاهم خانم‌هاست و شبهه دون‌پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و ...)

ایشان با زیركی بلافاصله پاسخ دادند: "بل لا حافظ علی طهارتك - بلكه بر عكس، تو آن قدر با ارزش و پاك هستی كه چنین تماس‌هایی حریم قدسی و زنانه تو را می‌آلاید."

این جواب حكیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه، نه فقط توطئه او را خنثی كرد بلكه كار بر عكس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمدند و به ایشان ارادت بیشتری پیدا كردند.»

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی