راه های کسب شخصیت در جامعه!
همه دوست دارند که در جامعه دارای ارزش و اعتباری باشند ، و وجهه اجتماعی خود را به نوعی تقویت کنند ، اما نمی دانند که راهای کسب آن چیست ؟ در اینجا به چند راهکاری که اسلام ارائه می دهد اشاره می کنیم :
مردم داری
مردمداری به داشتن شخصیّت در جامعه نیز اطلاق میشود. اگر کسی میخواهد شخصیت اجتماعی داشته باشد، باید برای خود و مردم، شخصیت قائل باشد.
انسان مردمدار کسی است که برای دیگران احترام و شخصیّت قائل شود، از مردم تعریف کند و برای خشنود ساختن آنها تلاش کند. مردم داری و خشنود کردن همنوعان، اهمیّت فراوانی در کلمات و سیره حضرات معصومین«سلاماللهعلیهم» دارد.
اگر پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در مدّت حدود ده سال توانستند اسلام را به دنیا معرّفی کنند و علیرغم همه مصائب و مشکلات پیروز شوند، برای شخصیت دادن به مسلمانان و محترم دانستن آنان بود. رفتار اخلاقی و کردار پسندیده پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» باعث شد مسلمین تا سرحدّ عشق، دوستدار و پیرو آن حضرت گردند و از ایشان حرفشنوی داشته باشند، چنانکه موفقیّت آن حضرت در بیش از هشتاد و چهار جنگ نیز مرهون مردمداری ایشان بود.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سرافرازیهای پس از انقلاب نیز مرهون مردمداری حضرت امام خمینی«قدّسسرّه» است. ایشان در حالی که معمولاً ساکت، صامت و مۆدب بودند، امّا در مردم داری و احترام به شخصّت ملّت، آنقدر ظریف و دقیق عمل میکردند که گویا در این کار تخصص داشتند. از این جهت توانستند هشت سال جنگ تحمیلی را به واسطه همین مردم، پشت سر بگذارند. در واقع عشق مردم مخصوصاً جوانان به حضرت امام، باعث موفقیّت ایشان و سربلندی جمهوری اسلامی بود.
مردمداری و پیدا کردن شخصیت اجتماعی، کار بسیار مشکلی است. به عبارت دیگر حکومت بر دلها خیلی مشکل است، امّا با صبر و استقامت و در پرتو مدارا کردن با مردم و خوب تا کردن با آنها، شدنی است. وقتی کسی بتواند بر دلها حکومت کند، شخصیت اجتماعی مییابد و میتواند سخن حقّ خود را به خوبی بیان کند. بر اثر مردمداری، انسان میتواند مردم را در عقیده، با خود همراه کند. امّا چنانکه بیان شد، این امر نیازمند تلاش و کوشش و صبر و استقامت است.
نقش همسر داری در بهبود وضعیّت خانواده
زن خوب و شایسته کسی است که بتواند بر دل شوهر حکومت داشته باشد و مرد خوب و شایسته مردی است که بتواند بر دل همسر خود حکومت کند. حکومت بر دلهاست که میتواند زمینهساز یک زندگی فوقالعاده شیرین و موفق باشد. چنانکه زن و مرد باید در خانه ابهّت و شخصیّت داشته باشند. بچهها باید از مادر و پدر حساب ببرند و برای پدر شخصیت قائل باشند. چنین شخصیتی در پرتو انجام وظیفه در خانه و همسرداری خوب و بچّهداری نیکو حاصل می شود.
درباره رفتار والدین با یکدیگر و نیز طریقه رفتار با فرزندان در محیط خانه و خانواده، کتابهایی نوشته شده است. هم ایرانیها کتابهای فراوانی دارند و هم خارجیها کتابهای زیادی نوشتهاند. بحث روابط در خانواده، بحث مفصّلی در روانشناسی است که اثرات فراوانی در شخصیّت فردی و اجتماعی دارد و باید به آن اهمیّت داده شود.
راههای کسب شخصیّت
کسب شخصیّت، از چند طریق امکانپذیر است:
اوّل: علم و درایت؛ کسب شخصیّت نیازمند علم است. انسان باید با مطالعه و کسب دانش، نحوه احراز شخصیّت و شیوه مردم داری را بیاموزد. علاوه بر آن، باید با به کارگیری عقل و با درایت و همراه با تفکّر، از کسب دانش در جهت مردم داری بهره ببرد. اگر انسان بتواند هر روز راجع به نوع روابط خود با دیگران و شیوههای مردمداری فکر کند، علاوه ثواب، نتایچ دنیوی در پی دارد. البته تفکّری مفید است و ثواب دارد که بیراهه نرود و راجع به چگونگی فریب مردم و تقلّب و حقّهبازی نباشد.
در اثر مطالعه کتب مفید و مشورت با افراد خبره و از جمله از راه تعقّل، انسان میتواند بفهمد چگونه میتواند مردمدار باشد و در اثر آن، شخصیّت اجتماعی کسب کند.
دوّم: سعه صدر؛ این راه اگر مهمتر از راه اوّل نباشد، حدّاقل در همان حدّ است و آن اینکه انسان باید سعه صدر داشته باشد. انسان باید دریادل باشد تا بتواند حرفها را، اگرچه مخالف با عقیدهاش باشد و مخالف با نفی ظاهری باشد، هضم کند. کسی که سعه صدر دارد، مثل دریاست. دریا مرتب آلودگی پیدا میکند. علاوه بر اینکه نهرهای فراوان و آلودگیهای فراوان در آن وارد میشود، میکروبها از هوا و سایر راهها به آن وارد میشود و بالاخره شبانه روز آب دریاها آلوده میشود، اما این دریا شکل آلودگی به خود نمیگیرد و آلودگیها را رفع میکند.
سعه صدر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
قرآن شریف یکی از معجزات و کرامات پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» را سعه صدر و دریادلی ایشان میداند:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ، وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى، مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَ مَا غَوَى»[1]
قسم به ستارهها، ستارههای متحرّک، قسم به این صاحب شما و این کسی که در میان شما زندگی کرد، اما گمراهی شما را به خود نگرفت، بلکه شما را همرنگ خود کرد و در گمراهیها و ضلالتهای شما آلوده نشد.
برای اهمیّت این موضوع، به این مثال ساده توجّة کنید:
یک حوض آب بسیار آلوده را در نظر بگیرید. اگر یک استکان آب بسیار صاف و زلال در این حوض بریزید، فورا در آب حوض محو میشود و صددرصد آلوده میگردد. حال اگر بنا باشد آب در استکان آلوده نشود، بلکه حوض را به رنگ خود درآورد، معجزه میخواهد.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» هنگام بعثت، در بین مردم مکّه، تنها و مانند یک استکان آب تصفیه شدهاند. آن حضرت در آن محیط آلوده، به جای آنکه رنگ اجتماع را به خود بگیرند، به محیط آلوده فرمودند: من رنگ تو را نمیگیرم، بلکه تو را به رنگ خود در میآورم! آن حضرت در حالی از دنیا رفتند که نه تنها مکّه و مدینه، بلکه تمام منطقه آلوده حجاز را تصفیه کردند و به مقام انسانیّت رساندند. ایشان با صبر و استقامت و به عبارت دیگر با سعه صدر، توانستند مسلمانهای صدر اسلام را بسازند.
قرآن شریف، بر سعه صدر تأکید فراوانی دارد:
«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فی ضَلالٍ مُبین»[2]
عبارت «فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ» که پس از «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ» آمده، به این معناست که وای به کسی که سعه صدر نداشته باشد و خوشا به حال کسی که سعه صدر دارد و با نور خدا زندگی میکند. قرآن کریم نام سعه صدر را «نور خدا» گذاشته است. نظیر این آیه در قرآن چندین مرتبه آمده است.
درخواست سعه صدر توسط حضرت موسی(علیه السلام)
وقتی حضرت موسی«علیه السّلام» به رسالت مبعوث شدند، به ایشان خطاب شد: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى»[3]
به سوی فرعون برو و او را هدایت کن. امّا با مردم داری و با زبان خوش و با گفتار پرمحتوا،«فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى»[4] زیرا خداوند متعال دوست دارد حتی فرعون که از نظر طغیان و سرکشی سرآمد روزگار است، هدایت و به عبارت دیگر، آدم شود. حضرت موسی برای انجام این رسالت خود در برابر فرعون، که ابر قدرت زمان بود و علاوه بر سلطنت، ادّعای خدایی میکرد و مردم او را به خدایی قبول داشتند، لشکر مجهّز یا امکانات خاصّی مطالبه نکرد، بلکه گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»[5] خدایا به من سعه صدر عنایت کن. زیرا میدانست که راه موفقیّت در حکومت، سعه صدر است: «آلَةُ الرِّیَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْر»[6]
بنابر تصریح قرآن کریم، فرعون و بنیاسرائیل دو مانع اساسی و قدرتمند برای رسالت حضرت موسی«علیهالسّلام» محسوب میشدند، امّا آن حضرت، در حالی که تنها بود، توانست بر همه مشکلات فائق آید و پیروز میدان شود. این پیروزی، علاوه بر تلاش بیوقفه و نیز برقراری ارتباط عاطفی حضرت موسی با خداوند و رعایت تقوا، مرهون صبر و سعه صدر اوست.
آثار و برکات سعه صدر از منظر قرآن کریم
قرآن کریم در ادامه و پس از مطالبه شرح صدر توسط حضرت موسی، عبارات ظریف و دقیقی دارد که معلوم نیست حضرت موسی این عبارت را در آن موقعیّت بیان کرده یا خداوند تعالی برای فهم بشریّت فرموده است. در واقع با بیان چند جمله کوتاه، آثار و برکات سعه صدر را بیان کرده است. میفرماید: «وَ یَسِّرْ لی أَمْری»[7] یعنی خدایا سعه صدر به من عطا فرما، آنگاه کارها آسان میشود و به تنهایی میتوانم در مقابل فرعون موفق شوم. سپس میگوید: «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی»[8] خدایا سعه صدر به من بده، آنگاه ارادهام قوی میشود و میتوانم در مقابلش قد علم کنم. بعد میافزاید: «یَفْقَهُوا قَوْلِی»[9] خدایا سعه صدر به من بده، آنگاه میتوانم حرفم را در مقابلش بزنم.
بر این اساس، سعه صدر کارها را آسان میکند، حتی اگر کاری به سختی و بزرگی ایستادگی در برابر فرعون باشد. انسان اگر سعه صدر داشته باشد، ارادهاش قوی میشود. وقتی اراده کسی قوی شد، بر خود تسلّط پیدا میکند. وقتی بر خود تسلّط پیدا کرد، میتواند خوب مردمداری کند. به عبارت دیگر میتواند شخصیت اجتماعی پیدا کند و در پرتو آن، میتواند آنچه درون خود دارد، بیان کند و دیگران از گفتهاش بهرهمند شده، استفاده ببرند. در روایات نیز تأکید شده است که این دعاهای حضرت موسی را زیاد بخوانید تا دریا دل شوید و بتوانید بر خود تسلّط یابید.
تفاوت مردمداری و حقّهبازی
آنچه در این مبحث محتاج توجه جدی است، اینکه منظور از مردم داری، تقلّب، دورویی، چاپلوسی و تملّق نیست. در واقع، مردم داری یعنی خدمت خالصانه به خلق خدا که با صداقت و صمیمیّت همراه باشد. کسی که مردم را فریب دهد و با زبان چرب دیگران را خام کند، نمیتواند ادعای مردم داری داشته باشد و رفتار او ناشی از سعه صدر نیست، بلکه از وسوسه شیطان سرچشمه میگیرد و مهم آنکه به مقصود مورد نظر هم نخواهد رسید و از تملّق یا نیرنگ خود نتیجه مطلوب نخواهد گرفت.
کسانی که مردم را فریب میدهند و صفا و صداقت ندارند و با ظاهری مردم فریب، به نیرنگ دیگران میپردازند، گرچه ممکن است در ابتدا زرق و برقی در زندگی پیدا کنند یا شهرتی به دست آورند، اما طولی نمیکشد که این شهرت به طور کلّی از بین میرود و دوان دوان به سوی ضدّ مطلوب خود که از آن گریزان بودند، می شتابند. امام حسین«سلاماللهعلیه» در روایت شیرینی میفرمایند:
«مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ»[10]
یعنی هرکس بخواهد از راه گناه به مطلوب خود برسد، نه تنها به مقصود و مطلوب خود نمیرسد، بلکه با شتاب به آنچه از آن حذر داشته خواهد رسید.
حقیقت مردم داری و مردم داری حقیقی
مردم داریِ با حقیقت و صداقت و مروت، همان است که در روایات شریف اهل بیت«سلاماللهعلیهم»، از جمله حقوق افراد نسبت به یکدیگر شمرده شده است: «أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ»[11]
یعنی باید انسان هرچه برای خود میخواهد برای دیگران هم بخواهد و آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد. مرحوم شیخ کلینی«رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب شریف کافی، روایات مختلفی را با این مضمون نقل میکند.
کاسب مردم دار، به طور ناخودآگاه مشتری بیشتری دارد؛ روحانی که به راستی رابطه خود را با خدا و امام زمان«ارواحنافداه» اصلاح کند و در برخورد با مردم، صفا، صداقت و صمیمیت بیشتری داشته باشد، خواه ناخواه میتواند با افراد بیشتری رابطه برقرار کند و حرف خود را به دیگران برساند. لذا بحث ما این است که انسان در معاشرت با مردم، به گونهای رفتار کند که خداوند متعال خواسته است. آنگونه که از نظر هر انسان پاک سرشتی، کار و رفتار او درست و منطقی باشد. اتّفاقاً شیوه صحیح برخورد و معاشرت اجتماعی، بیشتر فطری است. اگر کسی با خود بیندیشد، فطرت او به او می فهماند چه رفتاری بهتر و مناسبتر است.
پینوشتها:
1. نجم، 1و 2.
2. زمر، 22.
3. طه، 24.
4. طه، 44.
5. طه، 25.
6. نهج البلاغه، حکمت 176.
7. طه، 26.
8. طه، 27.
9. طه، 28.
10. الكافی، ج 2، ص 373
11. الکافی، ج 2، ص ،169
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : سایت رسمی آیت الله مظاهری