اشاره قرآن به لایه های اتمسفر !!
«اتمسفر» یا «جَوّ»، در اصطلاح زمینشناسی؛ پوشش گازی اطراف کره زمین را گویند. اتمسفر از نظر کار و وظیفه به هفت لایه تقسیم میشود.
آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که از آنها، وجود و فایده لایههای اتمسفر برداشت میشود؛ مانند آیه شریفه «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُون». از آنجا که آرامش زمین به تنهایى براى آرامش زندگى انسان کافى نیست، بلکه باید از طرف بالا نیز ایمنى داشته باشد، خداوند در این آیه میفرماید: «ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم ولى آنها از آیات و نشانههاى توحید که در این آسمان پهناور است رویگردانند».
منظور از آسمان در اینجا، جوّى است که گرداگرد زمین را گرفته، و ضخامت آن صدها کیلومتر میباشد، این قشرِ ظاهراً لطیف که از هوا و گازها تشکیل شده به قدرى محکم و مقاوم است که هر موجود مزاحمى از بیرون به سوى زمین بیاید نابود میشود، و کره زمین را در برابر بمباران شبانهروزى سنگهاى «شهاب» که از هر گلولهاى خطرناکترند حفظ میکند.
«آتمسفر» یا «جَوّ»، عبارت است از طبقه و توده هوایی که اطراف کره زمین را فرا گرفته است.[1]
در اصطلاح زمینشناسی نیز چنین تعریف شده است: پوشش گازی اطراف کره زمین را اتمسفر یا جوّ مینامند.[2] مرز پائینی آن سطح زمین است ولی برای مرز بالایی آن حدی وجود ندارد. اکثر دانشمندان بر این عقیدهاند که ضخامت اتمسفر اطراف کره زمین بیش از 1000 کیلومتر است.[3]
در مباحث زمینشناسی و هواشناسی؛ اتمسفر دارای این لایهها است: تروپوسفر (Troposphere)، استراتوسفر (Stratosphere)، مزوسفر (Mesosphere)، یونوسفر (Ionosphere)، اگزوسفر (Exosphere)، ماگنتوسفر و باد خورشیدی. همچنین گفته شده است: جوّ زمین از جنبههای گوناگون به طبقات مختلف تقسیم میشود، مثلاً از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسیم میکنند.[4]
برخی محققان علم زمینشناسی که نظری به اعجاز علمی قرآن کریم داشتهاند معتقدند؛ قرآن این لایهها را از نظر کار و وظیفه به هفت طبقه تقسیم میکند و آنها را طبق اصطلاح زمینشناسی به ترتیب اینگونه نام میبرند: تروپوسفر، استراتوسفر، ازونسفر، مزوسفر، یونوسفر، ترموسفر، اکسوسفر.[5]
گرچه «اتمسفر»، واژه جدیدی است، آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که از آنها، وجود و فایده لایههای اتمسفر برداشت میشود؛ که در اینجا به سه نمونه اشاره میشود:
1. «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُون».[6] از آنجا که آرامش زمین به تنهایى براى آرامش زندگى انسان کافى نیست، بلکه باید از طرف بالا نیز ایمنى داشته باشد، خداوند در این آیه شریفه میفرماید: ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم ولى آنها از آیات و نشانههاى توحید که در این آسمان پهناور است رویگردانند.
منظور از آسمان در اینجا، جوّى است که گرداگرد زمین را گرفته، و ضخامت آن صدها کیلومتر میباشد، این قشرِ ظاهراً لطیف که از هوا و گازها تشکیل شده به قدرى محکم و مقاوم است که هر موجود مزاحمى از بیرون به سوى زمین بیاید نابود میشود، و کره زمین را در برابر بمباران شبانهروزى سنگهاى «شهاب» که از هر گلولهاى خطرناکترند حفظ میکند.[7]
2. «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین»؛[8] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که به صورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!».
سید هبة الدین شهرستانى معتقد است که مقصود از کلمه سماء و دخان در این آیه شریفه، همان جوّ زمین (اتمسفر) است که آن را با نام «کره بخار» اطراف زمین میخواند. ایشان در ابتدا معانى کلمه «سماء» را برمیشمارد و آن را در عرف و لغت به معناى «شىء علوى»؛ یعنی هر چه بالاى زمین است، میداند که شارع نیز در استعمال الفاظ و اسامى تابع عرف بوده است. سپس میگوید در مقالات دینى لفظ سماء به یکى از سه معنا میآید:
اول: عین هواى عالى و فضاى خالى.
دوم: جسم عظیم کروى محیط بر زمین ما (که اکثر موارد استعمال در شرع ناظر به این معناست).
سوم: عین کرات علوى(بالاتر) و اراضى سیّاره.
آنگاه میگوید: وقتى که اطلاق لفظ «سماء» بر هر موجود علوى(بالاتر) جایز و شایع شد چرا جایز نباشد که آسمان زمین ما [جهان مادی] عبارت باشد از کره بخارى که محیط بر هواى زمین است.
سپس ایشان ده دسته دلیل شرعى (آیات و روایات) میآورد تا ثابت کند که مقصود از آسمان همین کره بخار است.
دسته دوم از دلایل ایشان همین آیه 11 سوره فصلت و روایاتى است که مىفرماید آسمانها از دود آفریده شده است و دود (دخان) را در این آیه شریفه، به معناى همان بخار مصطلح میداند و در پایان نتیجه میگیرد که: آنچه از مجموع روایات استفاده میکنیم مقصود از دود همان بخار است منتها آنکه چون بخار و دود هر دو از یک منشأ هستند و یا چون در عرف و در بدو نظر شبیه همند اسم دخان بر بخار اطلاق شده است.
پس همه روایات ناطق است بر اینکه تمامى آسمانهاى هفتگانه که محیط بر زمینهاى هفتگانه است از بخار آفریده شده است. [9]
مفسّران دیگری هم این دیدگاه را احتمال دادهاند[10] (و البته، نظرات تفسیری دیگری نیز در مورد این آیات وجود دارد).
3. «وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً»؛[11] و بالاى سر شما هفت بناى محکم بنا کردیم.
یکی از احتمالاتی که درباره این آیه شریفه گفته شده، این است که؛ منظور طبقات متعدد هواى اطراف زمین(اتمسفر) باشد[12] که در عین رقیق بودن ظاهرى، از چنان استحکامى برخوردار است که این کره خاکى را از هجوم مستمر سنگهاى آسمانى حفظ میکند، و به محض اینکه یکى از آنها جذب کره زمین شود بر اثر تصادم شدید با قشر هوا چنان داغ میشود که آتش میگیرد، و میسوزد، و خاکستر آن به طور ملایم بر زمین مینشیند، و اگر این قشر هوا نبود شهرها و آبادیهاى ما شب و روز در معرض پرتاب این سنگها قرار داشت.[13]
لایه محافظت اتمسفر به موجودات زنده این امکان را میدهد که با آرامش و اطمینان به زندگی خود ادامه دهند. مسلماً این خداوند متعال است که انسانها را حفظ مینماید و این لطف و رحمت خداوند در قرآن کریم توصیف شده است.
پی نوشت ها:
[1]. فرهنگ فارسی معین، واژه «اتمسفر»؛ بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 1، تعلیقه، ص 151، انتشارات حکمت، قم، 1386ق.
[2]. تقی زاده، حبیب، توضیحاتی بر فصل اتمسفر(کتاب زمین شناسی سال سوم)، مجله رشد آموزش زمینشناسی، شماره 8، ص 24، بهار 1366ش.
[3]. همان.
[4]. برای آگاهی بیشتر درباره توضیحات این لایهها ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx .
[5]. ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx .
[6]. انبیاء، 32.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[8]. فصلت، 11.
[9]. شهرستانى، سید هبة الدین، اسلام و هیئت، ص 131- 145)با تلخیص)، مطبعة الغرى فى النجف، 1356ق؛ رضائى اصفهانى، محمد على، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 102 – 103،کتاب مبین، رشت، چاپ سوم، 1381ش.
[10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 111، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362ش؛ قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 68، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ ابن عبد الدائم (سمین حلبی)، احمد بن یوسف، الدر المصون فی علوم الکتاب المکنون، محقق: أحمد محمد الخراط، ج 9، ص 510 – 511، دار القلم، دمشق، بیتا؛ جزائری، جابر بن موسى، أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج 4، ص 565، مکتبة العلوم والحکم، المدینة المنورة، چاپ پنجم، 1424ق.
[11]. نبá 12.
[12]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24؛ الشریف، عدنان، من علوم الأرض القرآنیة، ص 67، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ سوم، 2000م.
[13]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24.
بخش قرآن تبیان منبع : اسلام کوئیست