تبیان، دستیار زندگی
بازیکن شماره 10 همیشه بهترین بازیکن تیم بود و شیوه بازی و داشتن کاریزمای ستاره شدن و از همه مهمتر قدرت بازی‌سازی، فاکتورهایی بودند که این بازیکن برای به دست آوردن پیراهن شماره 10 لازم داشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیکنانی که تاریخ فوتبال مدیون هنر آنهاست + تصاویر(2)


بازیکن شماره 10 همیشه بهترین بازیکن تیم بود و شیوه بازی و داشتن کاریزمای ستاره شدن و از همه مهمتر قدرت بازی‌سازی، فاکتورهایی بودند که این بازیکن برای به دست آوردن پیراهن شماره 10 لازم داشت.

بازیساز بازیسازها

مایکل لادروپ (Michael Laudrup)

تصویری که از مایکل لادروپ دانمارکی بر جای مانده، بازیکنی است که می‌توانست با حرکاتی خیره‌کننده و غیرقابل پیش‌بنی و خارق‌العاده بازی را عوض کند یا با سرعتی فراتر از تصور به طور مارپیچ مدافعان حریف را به‌هم بریزد و تمام این کارها را هم با سری پایین انجام دهد. بازی‌های او آنقدر خوب و تاثیرگذار بود که بزرگانی همچون رائول و روماریو بارها تحسینش کردند.

سال‌های اوج فوتبال باشگاهی او در بروندبی دانمارک و سپس در یوونتوس ایتالیا بود. حرکات زیگزاگی‌اش تمام حریفان را به اشتباه وامی‌داشت. در تیم‌ملی دانمارک هم یک همه کاره مطلق به حساب می‌آمد. چهار جام پیاپی با بارسلونا و بعد از آن پنج جام متناوب همراه با رئال‌مادرید او را به یکی از پرافتخارترین فوتبالیست‌های لالیگا تبدیل کرد. یک نیم نگاه کافی بود تا او یار مهاجم هم‌تیمی‌اش را پیدا کند و آن پاس‌های معروف به «پاس قاشقی» را به او بدهد.

تاریخ فوتبال

لادروپ همچنین یک بازیکن دارای قابلیت حرکت بین خطوط مختلف تیم و وصل کردن آنها به یکدیگر هم به حساب می‌آمد. یوهان کرویف که در سال‌های حضور لادروپ در بارسلونا، سرمربی بارسا بود می‌گوید:«بازی مایکل یک رویای کامل است. جادویی مطلق که هیچ فوتبالیست بازیسازی نخواهد توانست همچون او به چنین حرکاتی دست بزند.»

البته با تمام اینها نقطه تاریک زندگی ورزشی مایکل، سرباز زدن او برای بازی در یورو 92 همرا با دانمارکی بود که به شکلی عجیب قهرمان آن بازی‌ها شد. ولی به هر حال این جوان اهل اسکاندیناوی مثل یک مرسدس بنز سفارشی، پرقدرت و پرتحرک بود و در عین حال زیبایی و ظرافت هم از فوتبالش می‌بارید.

شاید بشود گفت ریوالدو یکی از اسطوره‌های فراموش شده نسل خودش بود. خیلی‌ها می‌گویند او زیر سایه مهاجمی گلزن مثل رونالدو گم شد و یا حداقل کمتر دیده شد. البته ریوالدو شیطنت‌های ناجوانمردانه‌ای هم داشت که مهمترینش گول زدن تیم داوری در جام‌جهانی 2002 و بازی مقابل ترکیه بود که منجر به اخراج هاکان اونسال بازیکن ترک‌ها شد

بزرگترین بازیساز یک پا

ریوالدو (Rivaldo)

شاید بشود گفت ریوالدو یکی از اسطوره‌های فراموش شده نسل خودش بود. خیلی‌ها می‌گویند او زیر سایه مهاجمی گلزن مثل رونالدو گم شد و یا حداقل کمتر دیده شد. البته ریوالدو شیطنت‌های ناجوانمردانه‌ای هم داشت که مهمترینش گول زدن تیم داوری در جام‌جهانی 2002 و بازی مقابل ترکیه بود که منجر به اخراج هاکان اونسال بازیکن ترک‌ها شد.

اما به هر حال ریوالدو بازیکنی بود که قدرت پاس‌دهی و بازیخوانی خوبی داشت. خوب که نه، عالی بود. مهمترین ضعفش با یک پا بازی کردنش بود که البته به بزرگترین نقطه قوتش هم تبدیل شده بود. البته نه سرعتش آنقدرها زیاد بود نه قدرت بدنی‌اش. می‌گویند سرمربی اولین تیمش در برزیل (باشگاه پائولیستا) اصلا او را به دلیل کم بودن قدرت بدنی برای فوتبال بازی کردن مناسب تشخیص نداده و گفته بود این پسر باید برود کار دیگری انتخاب کند. 10 سال بعد، پسرک استخوانی مرد سال فوتبال جهان شد و لالیگا را همراه بارسلونا فتح کرد.

تاریخ فوتبال

دو گلی که او به منچستریونایتد در لیگ قهرمانان سال 1998 با لباس بارسلونا به ثمر رساند را خیلی‌ها یادشان است. ضربات آزاد بی‌نظیری می‌زد. آمار به دست آوردن قهرمانی‌اش هم بد نبود. یک قهرمانی در جام‌جهانی، یک لیگ قهرمانان و قهرمانی لیگ در چهار کشور مختلف. تمام اینها برای مردی که فقط می‌توانست با یک پا بازی کند، اصلا بازیکنی سرعتی به حساب نمی‌آمد، شکننده و لاغر مردنی بود و در عنفوان جوانی پسرکی دست و پا چلفتی به نظر می‌رسید، آنقدرها هم بد نیست!

شاید او را بشود بازنده نسل طلایی برزیلی‌هایی دانست که ناگهان از هیچ به همه جا می‌رسیدند و چشم جهانی را به سمت خود خیره می‌کردند. یادتان می‌آید که او با تیم بنیادکار ازبکستان به تهران هم آمد و یک تنه پرسپولیس را از لیگ قهرمانان آسیا بیرون انداخت؟

بازیسازی که مثل یک ماهیِ بیرون از آب بود

سر بابی چارلتون (Bobby Charlton)

خیلی کارهاست که انگلیسی‌ها به درستی و حقیقتا در انجامش عاجز بوده‌اند. یکی از آنها نمایش هیجان و احساسات عمومی است و دیگری‌اش قطعا فقدان بازیساز‌های فوتبال است. البته خود انگلیسی‌ها همیشه گفته‌اند آنها بازیکنان خوب فراوانی داشته‌اند. فوتبال نوین را به جهان عرضه کرده‌اند و از بال‌های کناری زمین گرفته تا مدافعان و مهاجمان گلزن، همه اینها را داشته‌اند ولی انگار نقش بازیساز اصلا در فوتبال انگلیس تعریف نشده و شغلی خارجی‌پسند و غیرعادی به حساب آمده است. شاید تنها بشود از بابی چارلتون به عنوان فوتبالیستی نام برد که خصوصیات بازیسازی در شکل فوتبالش دیده شده است.

تاریخ فوتبال

چارلتون فوتبالش را به عنوان یک مهاجم شروع کرد ولی زمانی که سیستم 2-4-4 به فوتبال نوین جهان پا گذاشت او به هم یک خط عقب‌تر آورده شد و نقش یک بازیساز را پیدا کرد. چارلتون توپ را از خط دفاع می‌گرفت، راه می‌افتاد، چند بازیکن را جا می‌گذاشت و دست آخر تصمیم می‌گرفت که توپ را شوت کند یا در بعضی وقت‌ها پاس هم بدهد.

شکل فوتبال بابی چارلتون به بازیساز‌های خیلی خلاق و در خدمت تیم نمی‌خورد ولی آنقدر توانایی داشت که بتواند یک بازی درهم ریخته را یکه و تنها از آب و گل درآورد. شاید اگر فابیو کاپلو در جام‌جهانی 2010 چنین بازیکنی داشت، حالا قهرمانی در یک جام‌جهانی را هم به افتخاراتش اضافه کرده بود ولی به نظر می‌رسد که نسل‌های اخیر انگلیسی‌ها از به وجود آوردن چنین استعدادی ناتوان بوده‌اند. چارلتون شبیه کسانی بود که آب نمی‌بینند وگرنه شناگران ماهری هستند!

بازی‌های بیاد ماندنی او در آ.ث‌میلان، مردی را به دنیا معرفی کرد که همه کار می‌کند؛ از پاس دادن، شوت زدن و تکل زدن گرفته تا دریل زدن حریف، خلق فضا برای هم‌تیمی‌‌ها و گل‌زدن. بی‌شک دوستداران فوتبال، مثلث مرگبار هلندی آ.ث‌میلان اواخر دهه 80 را از یاد نبرده‌اند

فیزیکی‌ترین بازیساز به عظمت دنیای فوتبال

رود گولیت (Ruud Gullit)

مارتین آمیس، رمان‌نویس مشهور در جایی نوشته است: «هیچ حد بالایی برای عظمت فیزیکی یک فوتبالیست وجود ندارد. فقط کافی است برای دیدن چنین فرضیه‌ای به رودگولیت نگاه کنید.»

گولیت و مارادونا در سال‌های پایانی دهه 80 میلادی برای مدتی هم عصر بودند و هر دوشان برای تیم‌هایشان بازی می‌کردند. ولی آنچه که در وجود گولیت بود در مازادونا یافت نمی‌شد. اصلا جنس بازی گولیت 88 هلند با چیزی که مارادونا برای آرژانتین 86 انجام می‌داد فرق می‌کرد. شاید بشود گفت گولیت علاقه به قدرت بازیخوانی و بازیسازی، قدرتمندترین هافبک تهاجمی کامل دنیا بود که خیلی سریع می‌توانست به یک مهاجم مرکزی هدف تبدیل شود، در نقش هافبکی کلاسیک بازی کند و یا حتی در مواقع لزوم به شکل مدافعی کامل هم در‌آید.

تاریخ فوتبال

رود گولیت و مارادونا در لباس تیمهای میلان و ناپولی در سری A ایتالیا

گولیت بزرگ تمام این قابلیت‌ها را از یک چیز داشت؛ قدرت بدنی فوق تصور! همین قدرت بدنی بود که او را در سن 16 سالگی به جوانترین بازیکن تاریخ لیگ فوتبال هلند تبدیل کرد. معمولا بازیسازها در طول زمان بازی خیلی به خودشان فشار نمی‌آورند و فقط سعی می‌کنند در زمان‌های مورد نیز با انجام تک حرکت‌هایی تعیین کننده به کمک تیم‌شان بیایند ولی گولیت اینطوری نبود.

تاریخ فوتبال

بازی‌های بیاد ماندنی او در آ.ث‌میلان، مردی را به دنیا معرفی کرد که همه کار می‌کند؛ از پاس دادن، شوت زدن و تکل زدن گرفته تا دریل زدن حریف، خلق فضا برای هم‌تیمی‌‌ها و گل‌زدن. بی‌شک دوستداران فوتبال، مثلث مرگبار هلندی آ.ث‌میلان اواخر دهه 80 را از یاد نبرده‌اند. فان باستن، رایکارد و گولیت. آنها که باهلند رینوس میشل در سال 1988 در خاک المان قهرمان جام ملت‌ها شدند و میلان را هم قهرمان اروپا کردند. آن مرد سیه‌چرده با آن موهای بافته بلند و لبخند بیاد ماندنی هنوز در خاطره‌ها باقی است. گل اول هلند به شوروی در فینال یورو 88 را ببینید. حتما ببینید!

بزرگترین بازیسازی که هرگز درباره‌اش نشنیده‌اید

دراگوسلاو سکولاراچ (Dragoslav إ ekularac)

بله. باور کنید سکولاراچ بزرگترین بازیسازی است که تاکنون چیزی درباره‌اش نشنیده بودید. البته از فوتبال کامل و بازیکن‌سازی مثل فوتبال یوگسلاوی سابق باید هم بازیکنان بازیسازی استخراج شوند. اصلا فوتبال بالکان را همین یوگسلاوی‌ها مشهورش کردند و به جهان صادرش نمودند. سکولاراچ بازیکنی خلاق، تکنیکی،سرعتی بود که در فوتبال دهه های 1950 و 1960 میلادی یوگسلاوی خوش درخشید که یکی از ارکان قهرمانی‌های پیاپی ستاره سرخ بلگراد هم به شمار می‌آمد. البته او به شدت عصبی مزاج و تندخود هم بود. او را سال 1962 و به خاطر اینکه داور را در یک بازی باشگاهی یوگسلاوی با مشت زد، یکسال و نیم محروم کردند. این در حالی بود که سکولاراچ چند ماه پیش از آن حادثه، در کنار گارینشا و آماریلدو، به عنوان بازیکنان برتر جام جهانی1962 انتخاب شده بودند.

تاریخ فوتبال

چند وقت بعد، یوونتوس با ارائه پیشنهادی 600 هزار دلاری که در آن زمان بالاترین رقم نقل و انتقالات فوتبال در جهان به شمار می‌آمد، می‌خواست سکولاراچ را از ستاره سرخ بخرد ولی دولت یوگسلاوی که مالک ستاره سرخ بود اجازه نداد ستاره بزرگش از یوگسلاوی برود. گرچه سکولاراچ چند سال بعد سر از آلمان و کلمبیا درآورد ولی اوج فوتبالش به همان سال‌های دهه 50 و 60 معطوف بود که برای ستاره سرخ و تیم ملی یوگسلاوی بازی می‌کرد.

بازیسازی که پله نبود!

دیدی (Didi)

به زبان ساده می‌شود گفت دیدی فوتبالیستی بود که پیش از پله، پله شد ولی پله نبود! دیدی قلب همان تیمی بود که جام‌های جهانی 1958 و 1962 را برای برزیل به خانه برد. او را به خاطر قدرت پاس‌دهی بی‌نظیر و بی‌نقص، توان جسمی و ذهنی فوق بشری، پشتکار بالا و مهارتش در حمله به دروازه حریف می‌شناسند.

او بی‌شک بزرگترین فوتبالیست برزیل پیش از ظهور پله بود و حتی قدرت بازیسازی‌اش بسیار سرآمدتر از پله بود. بزرگترین شگردش هم زدن شوت‌هایی بود که ناگهان تغییر جهت می‌داد و به «برگ در حال سقوط»‌ مشهور شده بود.

تاریخ فوتبال

طوری به توپ ضربه می‌زد که توپ در میانه‌های راه تغییر جهت می‌داد. درست مثل برگی که از درخت می‌افتد و ناگهان به راه دیگری می‌رود! همین مهارت بود که 12 گل از روی ضربات آزاد را در تیم ملی برایش به ارمغان آورده بود. او در سال 1958 بهترین بازیکن جام جهانی شد و با رئال‌مادرید هم قرارداد بست. البته خیلی زود به برزیل برگشت چرا که اجازه ندادند همزمان با آلفردو دی‌استفانو در ترکیب رئال قرار بگیرد.

سال‌های 58 و 62، سال‌های اوج فوتبال او بود. دیدی جا افتاده در کنار جوانی سیاه سوخته به نام پله که تازه داشت به فوتبال جهان معرفی می‌شد.

تاریخ فوتبال

3 اسطوره فوتبال جهان از سمت راست: پوشکاش، دیدی و دی استفانو

**به گزارش مشرق، در این لیست چند بازیکن تکنیکی و بازی ساز دیگر نیز می توانستند قرار بگیرند بازیکنانی چون: اینیستا، ژاوی، لوتار ماتیوس، روبرتو باجو، مسی، رونالدو، گواردیولا، گلن هادل، استویچکوف، اریک کانتونا، رونالدینیو، کاکا، جرارد، رایان گیگز، ژابی آلونسو، پیرلو، لمپارد، اسکولز، وسلی اشنایدر، ورون و ... که به علت تصرف نکردن در اصل ترجمه و طولانی تر نشدن گزارش از آوردن این اسامی خودداری کردیم.

بخش ورزشی تبیان


منبع : مشرق