تبیان، دستیار زندگی
او راه نجف پیش گرفت و خود را به امواج خروشان دریای بی پایان علوم، حضرت سید مهدی طباطبایی بروجردی ، سپرد، دانشور پارسای نجف با نگاه نافذ خویش مروارید یگانه چرزه را باز شناخت و باران عنایتش را بر سر وی فرو بارید البته سید محمد باقر تنها به درس آن مرجع پرهیز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیدمحمدباقر شفتی(١)

او راه نجف پیش گرفت و خود را به امواج خروشان دریای بی پایان علوم، حضرت سید مهدی طباطبایی بروجردی ، سپرد، دانشور پارسای نجف با نگاه نافذ خویش مروارید یگانه چرزه را باز شناخت و باران عنایتش را بر سر وی فرو بارید البته سید محمد باقر تنها به درس آن مرجع پرهیزگار بسنده نكرد و از اندوخته های گرانقدر دیگر دانشوران آن سامان نیز بهرهبرد. بزرگانی كه بی تردید باید حضرت شیخ جعفر كاشف الغطا را در شمار آنان جای داد.

میلاد نور

سید محمد نقی از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام بود و راهنمایی دین باوران روستای چرزه[1]را بر عهده داشت.خانه گلین این كشاورز نیك نهاد در 1175 ق . باتولد نوزادی ، كه محمد باقر نام گرفت، در نور وشادمانی فرو رفت.

محمد باقر اندك اندك بالید و توانست درس زندگی و كمال از پدرفرا گیرد، بهره گیری از محضر پدر سالها به درازا كشید و حتی پس از هجرت 1182 ق نیزادامه یافت . در این سال سید محمد نقی همراه خانواده اش رهسپار شفت شد تا خواسته برخی از مومنان آن دیار را اجابت كند و راهنمای آن باشد.

این هجرت نه تنها برای مردم شفت بلكه برایسید محمد باقر نیز پربار و مبارك بود، او در این شهر از محضر دانشوران بهره گرفته ،سرانجام خود را از آموزشهای آنان بی نیاز احساس كرد و رهسپار عراق شد.

هجرت

در غروب یكی از روزهای سال 1192ق فرزند تهی دست چرزه به كربلا رسید.و در جمع شاگردان حضرت سید علی طباطبایی جای رفت . زندگی در حریم سالار شهیدان یك سال به درازا كشید.محمد باقر در این مدت از پژوهشهای پرارزش محقق برجسته شیعه حضرت وحید بهبهانی بهره برد و از حمایت های پیدا و پنهان استاد گرانقدرش سید علی طباطبایی برخوردار شد. آن گوهر شناس گرانمایه بزودی ارج شاگردی كه با كفش های پاره در درس حضور می یافت بازشناخت و كسی را مامور ساخت تا هر روز دو گرده نان برای ظهر و شام سید شفتی آماده سازد.

1193ق سال دومین هجرت علمی دانش پژوه تهیدست شفت بود. او راه نجف پیش گرفت و خود را به امواج خروشان دریای بی پایان علوم، حضرت سید مهدی طباطبایی بروجردی ، سپرد، دانشور پارسای نجف با نگاه نافذ خویش مروارید یگانه چرزه را باز شناخت و باران عنایتش را بر سر وی فرو بارید. البته سید محمد باقر تنها به درس آن مرجع پرهیزگار بسنده نكرد و از اندوخته های گرانقدر دیگر دانشوران آن سامان نیز بهرهبرد. بزرگانی كه بی تردید باید حضرت شیخ جعفر كاشف الغطا را در شمار آنان جایداد.

ارمغان نجف

نجف جز معنویت و دانش ارمغان دیگری نیز به سید بخشید. ارمغان گرانبهایی كه تا پایان در كنار سید باقی ماند. این هدیه پرارج محمد ابراهیم كلباسی بود. دانشجوی سخت كوش چرزه در محفل درس علامه بحرالعلوم با این دانش پژوه پرهیزگار آشنا شد.و او را از دارگنجینه اسرار خویش ‍ ساخت.

هر چند تاریخ از ثبت گفتگوها و آمد و شدهای این دوستان صمیمی خودداری كرده است اما تنها خاطره بازمانده از آن روزها می تواند نشاندهنده زندگی سید دانشجویان شفت در نجف باشد:

روزی محمد ابراهیم به حجره سید محمدباقر شتافت و با جان گدازترین تصویر سالهای دانش اندوزی اش روبه رو شد. كتاب ها نیمه باز در كف اتاق پراكنده بود، كوزه آب گوشه ای بر زمین غلتیده ، دوست گرانقدرش چون مردگان بر حصیر كهنه فرو افتاده می نمود.

محمد ابراهیم ، كه از شرایط زندگی سیدمحمد باقر آگاه بود، نیك دریافت كه جوانی چون وی جز به سبب گرسنگی چنین ناتوان وزمین گیر نمی شود. پس به بازار شتافته ، غذایی مناسب فراهم آورد و دوست عزیزش را ازچنگال مرگ رهایی بخشید.

زندگی در نجف تا 1204 ق ادامه یافت.در این سال بیماری سید را فرا گرفت و روزانه بغداد ساخت.او چهار ماه دربغداد زیست . در این مدت از درد رهایی یافت . كتاب نفیس«الحلیه اللامعه»را به رشته نگارش ‍ كشیدو سرانجام برای بهره گیری از محضر دانشوربرجسته سید محسن اعرجی رهسپار كاظمین شد.

جاذبه كاظمیه و استاد شهره اش گوهر چرزه را یك سال در آن دیار ماندگار ساخت . سپس بار سفر بست ودر حدود 1205 ق راه ایران پیش گرفت.

محفل كامروایان

قم و حلقه درس محقق وارسته حاج میرزا ابوالقاسم بن ملا محمد گیلانی نخستین منزلگاه سید پرهیزگاران شفت بود. او پس از مدتی توقف و بهره گیری از محضرمحقق قمی راه كاشان پیش گرفت ، از محفل استاد نامور آن سامان حضرت ملا مهدی نراقی كامیاب شد و سرانجام در حدود 1216 ق رهسپار اصفهان گردید.

درآسمان اصفهان  سید محمدباقر در حالی كه جز یك جلد كتاب و سفره ای نان چیزی همراه نداشت.در مدرسه چهار باغ مسكن گزید ولی بزودی دریافت كه محفل درسش سرپرست مدرسه را آزرده خاطر كرده است . بنابراین به مدرسه دیگركوچید.و بساط تدریس و تحقیق گسترد.

نیلوفران آسمانی

در سایه كوششهای وی فقیهان فراوان بالیدند و در آسمان دانش و ایمان به نورافشانی پرداختند، عالمانی چون:

1.شیخ محمد مهدی بن حاج محمد ابراهیم كلباسی

2.میرزا ابوالقاسم بن حاجسید مهدی كاشانی (متوفی : 1281 ق )

3.حاج محمد جعفر آباده ای

4.محمد شفیعجاپلقی (متوفی : 1280 ق )

5.صفر علی لاهیجی

6.ملا صالح برغانی قزوینی

7.ملا جعفر نظر آبادی

8.محمد تنكابنی

9.سید محمد باقر خوانساری

10.سیدعلی طباطبایی زواره ای (علویجه ای )

و ده ها شاگرد دیگر.

آثار جاودان

هر چند نگارش فهرست شصت عنوانی آثار ستاره تابناك چرزه از حوصله این نوشتار بیرون ، ولی اشاره ای گذرا به نام تعدادی از آنها سودمند می نماید:

1.تحفه ابرار المستنبط

(الملتقط) من آثار الائمه الاطهار

2.الزهره البارقه فی احوال المجاز و الحقیقه

3.شرح تهذیب الاصول علامه حلی

4.مطالع الانوار فیشرح شرایع الاسلام

5.رساله ای در مشتق

6.رساله ای در احكام شك و سهو درنماز

7.رساله ای در عدم جواز بقا بر تقلید مجتهدمیت

8.حواشی بر فروعكافی

9.جوابات المسائل

نخستین اعدام

ستاره تابناك چرزه علاوه بر كارهای علمی به امر به معروف و نهی از منكر نیز بسیار پای بند بود.این پای بندی او را به ارشاد اوباش ، درگیری با آنها و سرانجام زندان كشاند. ساكنان مدرسه خبر دستگیری مجتهد تازه وارد را به امام جمعه رساندند و او با گسیل نمایندهای فقیه غریب سپاهان را از بند رهایی بخشید.

البته زندان هرگز فقیه شفت را پشیمان و اندیشناك نساخت . او به چیزی جز وظیفه نمی اندیشید و همه پیامدهای انجام دادن تكلیف را با آغوش باز می پذیرفت . بنابراین چون از بند دولتیان رهایی یافت به كردار پیشین ادامه داده ، این بار با شنیدن اعتراف مكرر كارگرنانوایی به گناهی كه كیفرش مرگ بود بی هیچ هراسی وی را به قتل رساند و در برابرمسوولان امنیتی شهر گفت : این مرد سه بار به گناهی كه كیفرش مرگ است اعتراف كرد بنابراین قتلش واجب شد و من خود آن را اجرا كردم.

مقام های انتظامی از یك سو باخشم بستگان مقتول و از سوی دیگر با ادعای اجتهاد و انجام وظیفه قاتل روبرو شدند پس ناگزیر به فقیه گران پایه شهر سید محمد كربلایی مراجعه كرده ، پرسیدند: آیا سیدمحمد باقر مجتهد است ؟

پاسخ سید محمد كربلایی ستاره شفت را از بند دوباره رهایی بخشید و جایگاه راستین علمی اش را بر همگان شناساند. پاسخ روشن و كوتاه بود: از من درباره اجتهاد او نپرسید بلكه از وی بپرسید سید محمد مجتهد است یا نه؟

ادامه دارد...


پی نوشت:

[1]روستایی در ناحیه طارم علیا كه آن را از آبادیهای منطقه زنجانشمرده اند و در پنجاه كیلومتری این شهر واقع است . فاصله این آبادی تا شفت كه درجنوب غربی رشت واقع شده ، شصت كیلومتر است.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

تهیه و تنظیم: سید صدرالدین مرتجی-گروه حوزه علمیه تبیان.