انگار فقط رزمندگان زیادیاند!
12 تیر سال 1367 هواپیمای مسافر بری ایرباس از بندر عباس عازم دبی بود که بر فراز آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس تقریباً در نزدیکی جزیره هنگام مورد تجاوز ناو آمریکایی قرار گرفت و سقوط کرد. در این حادثه فجیع و وحشیانه 298 نفر اعم از زن و کودک و مرد به شهادت رسیدند. در روز 29 مرداد 1367 مقامات آمریکایی برای توجیه این اقدام نا بخشودنی دلایلی را عنوان کردند و اظهار داشتند این جنایت خصمانه تنها یک اشتباه ساده بوده است.
جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بینالمللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد. اما در کنار این جنایت یک سۆال برای جنگ زدها و کشته شدههای جنگ در روزهای آغازین آن باقی است.
چطور است که آنان شهید محسوب شدند و بازماندگانشان نه تنها تحت حمایت شرکت هواپیمایی قرار گرفتند که دولت و مسئولان هم وکیل حقشان شدند اما کشته شدگان جنگ تحمیلی که روزهای ابتدایی در خانه و محل کارشان مورد تهاجم خصم بعثی قرار گرفتند و نامشان نه در لیست سپاه، نه ارتش و نه حتی بسیج ثبت نشده، چرا کسی از این جنگ خبر نداشت و تنها توانسته بودند با بیل و کلنگ و ادوات موجود در خانه و محل کار خود از ناموس و خاکشان دفاع کنند و کشته شوند. این کشته شدگان، شهید به حساب نیامدند و بازماندگان آنها از هیچ امتیاز و حمایت دولتی و غیر دولتی برخوردار نیستند. حال بماند آنان که جنگ زده و آواره شدند.
هوشیار سلطانی فر، جنگ زده و جانباز که پدر خود را به همین نحو در روزهای ابتدایی تهاجم از دست داده و خانوادهاش آواره تهران شدند، در این باره میگوید: چگونه است که اگر رزمندهای در جبههها به هر گونه مرگ طبیعی از دنیا میرفت یا کارمند دولت اگر برای مأموریتش پای از خانه بیرون نهد و به هر شکلی کشته شود، شهید است اما جنگ زدهای که در دوران جنگ زدگی اش فوت کرد، شهید نیست؟
امروز اگر دوچرخه کسی را خراش بیندازند یا شیشه خانهاش را بشکنند یا پروازش دقایقی به تأخیر افتد، خسارتش را مطابق قانون میگیرد اما خسارات فوق سنگین ملکی و مالی و آوارگی چند ساله مهاجران جنگی استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان جبران نشد؟
به گفته این جنگ زده، کشور کوچک کویت،با تشکیل کارگروهی نیرومند و به کار گیری وکلای پرتوان بینالمللی و پیگیری بی وقفه در دیوان لاهه و دیگر سازمانهای جهانی، خسارات و غرامت مردمش را تا دینار آخر از عراق بازستاند اما مسئولان ما نه تنها چنین زحمتی به خود ندادند (چون مردم زیان دیدند!) بلکه به عراق خسارت هم میدهند!
تاجر ایرانی عازم تجارت در عراق، اگر در بمب گذاریهای آن جا کشته شود، شهید است اما یک ایرانی در کشور خویش اگر پای بر مینهای بازمانده از زمان جنگ بگذارد و جانش را از دست بدهد، شهید نیست؟
اندکی فشار، اضطراب، گرما، سرما یا سرو صدا باعث میشود تا کارکنان برخی مشاغل مشمول قانون سختی کار و بازنشستگی پیش از موعد بشوند، اما حداقل 10 سال آوارگی و بازماندگی (مالی و شغلی و تحصیلی) و فقر و زجر و گرسنگی و هزینه و زیان و عوارض جبران ناپذیر و از دست رفتن دار و ندار جنگ زدگان هرگز در هیچ کجا به حساب نیامد؟
تبلیغات کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر را به یاد آورید. کدام یک از ایشان کوچکترین اشارهای به حقوق پایمال شده ایثارگران و بازماندگان جنگ داشت؟ در حالی که همانان برای جلب آراء جویندگان آزادی حجاب، چه ایثاری به خرج دادند...
سپاه، به جای آن که پیگیر اجرای قوانین حمایتی ایثارگران باشد و برای بیمه رایگان و حقوق آنان بکوشد، بیمه تأمین اجتماعی رزمندگان را با سه درصد زیر نرخ آزاد برقرار میکند! آن هم در روزگاری که حتی بیمه زنان خانه دار در اولویت مجلس و دولت است.
بنیاد شهید و امور ایثارگران، لایحه حمایت از ایثارگران را به زمین فوتبال میان مجلس و مجمع تشخیص مصلحت انداخته و خودش را خلاص کرده است تا ...
مجلس، بار مالی قانون حمایت از رزمندگان را نیز فراتر از توان مالی کشور میداند!
تصویب لایحه حمایت ناچیز از ایثارگران را نگه داشتهاید برای آخرت؟
و... ناگهان انگار فقط رزمندگانند که در این خاک زیادیاند!
مقصر کیست؟ ما که حق خودمان را جدی نگرفتیم یا آنان که مطالبات ما را به شوخی گرفتهاند؟
اگر صاحبان اصلی انقلاب و بازماندگان جنگ، حقوق خود را جدی پیگیری میکردند، برخی مسئولان کشور هرگز فراموش نمیکردند که ثروت بادآورده خود را وامدار چه کسانی هستند. اگر ما به حق خودمان میرسیدیم، خزانه دولت آن چنان سرریز نمیشد که عدهای بی آن که کمترین زحمتی برای ایران و انقلاب و جنگ کشیده باشند، برای مازاد بودجه نقشه بکشند و اختلاس کنند!
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: روزنامه تابناک