تبیان، دستیار زندگی
شاید این ماجرا به گوش همه رسیده باشد که توریست های خارجی زمانی که پا به کشور ما می گذارند، اولین مسئله ای که بیش از هر چیز به نظرشان عجیب می آید و تا سالها پس از بازگشت به کشور خودشان هم در خاطرشان باقی می ماند، رانندگی دیوانه وار ایرانی ها است!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سپیده آماده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راننده‌های دیوانه‌نما یا دیوانه‌های راننده‌نما!


شاید این ماجرا به گوش همه رسیده باشد که توریست های خارجی زمانی که پا به کشور ما می گذارند، اولین مسئله ای که بیش از هر چیز به نظرشان عجیب می آید و تا سالها پس از بازگشت به کشور خودشان هم در خاطرشان باقی می ماند، رانندگی دیوانه وار ایرانی ها است!
اینکه رانندگی دیوانه وار ما ایرانی ها تا به چه اندازه ای مرگبار است و چقدر در صدرنشینی کشور ما در آمار مرگ و میر تصادفات جاده ای موثر هم تقریبا همه شنیده اند، در این گزارش می خواهیم به آسیب شناس فرهنگ رانندگی ایرانی ها که باعث شده مدل رانندگی در کشور ما تا اندازه ای خشن، خودخواهانه، رقابتی و قانون گریز باشد، بپردازیم.

رانندگی، خیابان

سناریوی روزمره رانندگی

سناریوی اول: در خیابان مشغول رانندگی هستی، ناگهان خودرویی بدون زدن راهنما با سرعت از پارک در می آید و مقابل تو قرار می گیرد و تو برای برخورد نکردن با او مجبور به انحراف به چپ با ایست کامل می شوی که در هر دو روش می تواند به تصادف منتهی شود. سناریوی دوم: در بزرگراه مشغول رانندگی هستی، به ناگاه خودرویی از ورودی بزرگراه وارد می شود و به جای لاین یک، ناگهان در لاین تو جای می گیرد و تو برای جلوگیری از تصادف باز مجبور به انحراف به چپ یا ایست کامل هستی. سناریوی سوم: در خیابان اصلی پشت فرمان نشسته ای که ناگهان خودرویی از فرعی بدون توجه به حق تقدم وارد لاین تو می شود. سناریوی چهارم: در خیابان یک طرفه در حال رانندگی هستی که ناگهان می بیینی خودرویی مسیر خلاف را با سرعت به سمت تو طی می کند و به گونه ای حق به جانب است که انگار تو خلاف آمده ای و . . . اینها تنها نمونه ای از اتفاقاتی است که همه روزه، بارها و بارها در خیابان های کشور ما اتفاق می کند، که یکی از مهم ترین دلایل آمار مهارناپذیر تصادفات مرگبار ایرانی ها در فهرست های بین المللی است.

چراغ و بوق بی دلیل و راننده هایی که طلبکار هستند!

رانندگی در خیابان های کلانشهری مانند تهران الزامات زیادی می طلبد، اول اینکه وقتی در چنین شرایطی پشت فرمان می نشینی، باید پی هر اتفاق و کنش غیر مترقبه ای را به تن بمالی. یکی از اتفاقاتی که در ماجرای رانندگی در شهر تهران به کرات اتفاق می افتد، بوق و چراغ رانندگان طلبکاری است که انگار بزرگراه های و شریان های شهر را با ارثیه پدری شان اشتباه گرفته اند و حتی زمانی که شما در لاین یک با سرعت همگام با ترافیک در حال رانندگی هستید، می خواهند با بوق های مکرر و نور بالاهای آزار دهنده شان شما را از وجود خود آگاه کرده و بخواهند که کناری بروید در حالی که لاین سبقت خالی است!

آقایان راننده متاسفانه نه تنها به غیر هم جنس پس فرمان حق تقدم نمی دهند، بلکه برخی از آنها به دنبال این هستند که با ایجاد ارعاب و جو روانی، تعادل روحی خانمها را در ادامه رانندگی مختل کنند و از سوی دیگر خانم های راننده را به نوعی رقبایی می دانند که بهتر است از صحنه رقابت خارج شوند و به همین دلیل هم هست که برخی از اقایان راننده در برخورد با خانم ها در حین رانندگی، تا به این اندازه با خشونت رفتار می کنند

ادبیات چاله میدانی رانندگی!

یکی دیگر از رفتارهای نامناسبی که متاسفانه این روزها به یکی از مولفه های فرهنگ رانندگی تبدیل شده، ادبیات چاله میدانی و توهین و استفاده از واژه های غیر اخلاقی در مقابل رفتار ناخواسته سایر رانندگان است، توهین هایی که در برخی از موارد به نزاعات خیابانی ختم می شود. نکته تاسف برانگیز این است که نزاعات خیابانی یکی مهم ترین دلایل قتل در کشور ما لقب گرفته است، نزاعاتی که در بیشتر موارد بر سر دلیل بیهوده ای مانند تصور راه ندادن خودروی جلویی اتفاق می افتاد.

خشونت بسیار برای هیچ

پای صحبت رانندگان خودروهای داخل شهری که بنشینیم، می بینیم که غالب درگیری های خیابانی شان بر سر موضوعاتی بوده است که با نگرشی عقلانی به آسانی حل می شد. به عنوان مثال سرعت پایین خودروی جلویی ممکن است برای یک راننده به اندازه ای آزاردهنده باشد که به خود حق بدهد با توهین و درگیری رفتار راننده جلوی را جبران کند. البته درگیریهای خیابانی با گرمای هوا هم ارتباط مستقیم دارند، به این معنا که با افزایش دمای هوا، موارد نزاعات خیابانی هم افزایش پیدا می کنند.

پای صحبت رانندگان خودروهای داخل شهری که بنشینیم، می بینیم که غالب درگیری های خیابانی شان بر سر موضوعاتی بوده است که با نگرشی عقلانی به آسانی حل می شد. به عنوان مثال سرعت پایین خودروی جلویی ممکن است برای یک راننده به اندازه ای آزاردهنده باشد که به خود حق بدهد با توهین و درگیری رفتار راننده جلوی را جبران کند

فرهنگ رانندگی، مشت نشانه خروار

شاید یکی از دلایلی که باعث شده رانندگی در کشور ما تا به اندازه خشن باشد، خودخواهی ذاتی برخی از مردم باشد، اینکه بعضی تنها به منافع خود می اندیشند و در راه رسیدن به این منافع رفتار می کنند و در این بین تنها موضوعی که در بیشتر موارد از ذهنشان دور می ماند، حقوق سایر افرادی است که پشت فرمان نشسته اند. شاید اگر راننده حتی برای لحظه ای خود را به جای راننده جلویی می گذاشت، بسیاری از نزاعات و تصادفات شهری، اتفاق نمی افتاد.

تصادف

خانم ها مقدم نیستند!

آنچه در فرهنگ جهانی و فرهنگ کشور ما جا افتاده این است که خانم ها مقدم هستند، اما انگار این مسئله بر ماجرای رانندگی صدق نمی کند. آقایان راننده متاسفانه نه تنها به غیر هم جنس پس فرمان حق تقدم نمی دهند، بلکه برخی از آنها به دنبال این هستند که با ایجاد ارعاب و جو روانی، تعادل روحی خانمها را در ادامه رانندگی مختل کنند و از سوی دیگر خانم های راننده را به نوعی رقبایی می دانند که بهتر است از صحنه رقابت خارج شوند و به همین دلیل هم هست که برخی از آقایان راننده در برخورد با خانم ها در حین رانندگی، تا به این اندازه با خشونت رفتار می کنند.

رانندگی؛ فرهنگی که مردانه مانده!

با گسترش فرهنگ خشن رانندگی، رانندگی کردن برای خانم ها به عملی مردانه بدل شده است که سنخیتی چندانی با لطافت طبع خانم ها ندارد. شاید به همین دلیل هم هست که رانندگی جو روانی خاصی را برای بانوان به همراه می آورد و باعث می شود که رانندگی کردن به طور کلی رفتاری مردانه تلقی شود.

رانندگی محتاج فرهنگ سازی

چند سال پیش مجموعه انیمیشنی با نام «داداش سیا» در رسانه ملی موفق شد بایدها و نبایدهای ترافیکی را در ظاهری محبوب بیان کند، اما انگار این موفقیت قرار نبود ادامه دار باشد و در نهایت سالها است که جای انیمیشن های ترافیکی در تلویزیون خالی مانده است و انگار رسانه ملی بیش از اینکه برای جان مردمی که در اثر فرهنگ نامناسب ترافیکی کشته می شوند ارزش قائل باشد، به در آمدزایی آگهی هایش توجه می کند. در این میان اما مدیران باید بیش از هر چیز به فکر ارائه فرهنگ مناسب رانندگی از طریق رسانه های مختلف باشند تا ما لااقل در طول دهه آتی توانیم به نمونه رانندگی ایمن که در همه کشورهای جهان مرسوم است، نزدیک شویم.

سپیده آماده 

بخش اجتماعی تبیان