خانههای مجردی فرسوده شدهاند!
"خانه مجردی" و «زندگی مجردی» واژههایی هستند كه در كشور ما چندان پسندیده و پذیرفته نیست و زمانی كه صحبت از آنها به میان میآید؛ معمولا عوام، جوانی را تصور میكنند كه اوقاتش را با خوشگذرانی و روابط بیقیدوبند میگذراند...
آخرین پژوهشهای کارشناسان اجتماعی و مسوولان حاكی از افزایش تمایل جوانان به زندگی مجردی است بهگونهای كه در كلانشهرهایی مثل تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز 30 درصد جوانان زندگی مجردی دارند. سازمان ملی جوانان از این آمارها ابراز نگرانی كرده و نسبت به افزایش چنین زندگیای به خانوادهها هشدار داده است. البته هشدارها به این دلیل جدیتر میشود كه دختران بخش قابلتوجهی از آمار سازمان ملی جوانان را تشكیل میدهند.
مهمترین موضوعی كه جوانان را به سمت زندگی مجردی سوق میدهد، استقلال است. در حالی كه پیش از این جوانان زود ازدواج میكردند و تشكیل خانواده میدادند و به سرعت صاحب خانه و شغل میشدند و به فكر زندگی مجردی نمیافتادند. دكتر فرید براتی، روانشناس و مدرس دانشگاه تغییر خواستهها و علایق و دیدگاه جوانان را علت افزایش تمایل به زندگی مجردی میداند و میگوید: «به نظر می رسد امروز نگرش جوانان به زندگی تغییر كرده و دیگر مانند قدیم ازدواج اولویت اولشان نیست. در یك نظرسنجی که اخیرا انجام شده، مشخص شد كه ازدواج در اولویت 7 و 8 جوانان است و اشتغال و تحصیل برای آنها اهمیت بیشتری دارد.» مدیركل سابق امور زنان و خانواده بهزیستی با بیان اینكه زندگی مجردی برای دختران تبعات بیشتری دارد، ادامه میدهد: «ازدواج دیرهنگام، احساس سرخوردگی، تنهایی و احساس انتخاب نشدن از عواملی است كه سلامت روانی و اجتماعی دخترانی را كه زندگی مجردی دارند، تحتتاثیر قرار میدهد.»
«اولینبار این شیوه زندگی در بلژیك رواج یافت. نتایج بررسیهایی كه در این زمینه انجام شد، نشان داد هزینههای بالای زندگی و ناتوانی جوانان برای ازدواج، دلیل رواج چنین زندگیهایی شده است. این نوع زندگی با ارزشها، شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه ما سازگار نیست و باعث تعارض و بحرانهای اجتماعی خواهدشد.»
این مشاور خانواده یادآور میشود: «اگر مراكز مشاوره را پایگاه دیدهوری مشكلات اجتماعی بدانیم، باید بگویم در سالهای اخیر براساس مشاهدات ما در مراكز مشاوره، برخی جوانان در اثر بالارفتن سن ازدواج به یك نوع زندگی مشترك که گاهی غیرشرعی و غیرقانونی است روی آوردهاند. وی با بیان اینكه در حال حاضر این نوع زندگیها در غرب بسیار رایج است، میگوید: «اولینبار این شیوه زندگی در بلژیك رواج یافت. نتایج بررسیهایی كه در این زمینه انجام شد، نشان داد هزینههای بالای زندگی و ناتوانی جوانان برای ازدواج، دلیل رواج چنین زندگیهایی شده است. این نوع زندگی با ارزشها، شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه ما سازگار نیست و باعث تعارض و بحرانهای اجتماعی خواهدشد.» وی با اشاره به نارضایتی والدین از زندگی مجردی فرزندانشان میافزاید: «بسیاری از والدین به مراكز مشاوره مراجعه میكنند و با ابراز نگرانی از اینكه فرزندشان زندگی مجردی را انتخاب كرده، از ما راهحل میخواهند.» دكتر براتی با انتقاد از عملكرد مسوولان برای آموزش جوانان و والدین، تاكیدمیكند: «متاسفانه به جوانان مهارتهای زندگی را آموزش نمیدهیم و آموزشی نیز برای والدین در تعامل با فرزندانشان نداریم. از لحاظ علمی نیز آسیبهای اجتماعی بررسی نمیشود. سنگین بودن هزینههای زندگی، جوانان را از ازدواج فراری میدهد و به فكر چنین زندگیای میاندازد.»
زندگی مجردی؛ به اجبار یا به انتخاب؟
نمیتوان به زندگی مجردی فقط با دیدگاه منفی نگاه كرد بلكه باید عوامل بهوجودآورنده آن را به خوبی شناخت تا بتوان آسیبهای آن را بررسی كرد. تجرد از عوارض زندگی مدرن امروز است؛ وقتی میزان درآمد جوانان آنقدر نیست كه بتوانند یك زندگی را اداره كنند و اندازه خانهها آنقدر كوچك است كه اعضای خانواده به راحتی نمیتوانند در آن زندگی كنند، ترجیح میدهند مجرد بمانند. این دیدگاه رییس اداره سلامت اجتماعی وزارت بهداشت است. سهیلا امیدنیا به ضعیفشدن روابط اجتماعی در جامعه اشاره میكند و معتقد است: «جوانان مهارتهای ارتباط میان اعضای خانواده و حتی بین 2 جنس مخالف را حتی در مدارس و دانشگاه را آموزش نمیبینند. معمولا همه به جوانان هشدار میدهند اما هیچکس راهحل مناسبی ارایه نمیدهد. علاوه بر آن، استرس و ناامنی روانی و اجتماعی آستانه تحمل افراد را كم میكند و اینها دلیلی برای افزایش تجرد است.» فرهنگ مصرفگرایی مورد دیگری است كه رییس اداره سلامت اجتماعی به آن اشاره میكند: «مصرفگرایی و لذتجویی به طرز چشمگیری در جامعه افزایش یافته و باعث بالارفتن سن ازدواج و تجرد شده است.» امیدنیا، زندگی مجردی و تمایل به استقلال در جوانان را نگرانكننده نمیداند بلكه اعتقاد دارد باید نگران آن بود كه جوانان به اجبار به زندگی مجردی روی بیاورند.
این مشاور خانواده، فرهنگ ایرانی و شرقی را فرهنگ جمعگرایی توصیف میكند و میگوید: «فردگرایی و تجرد در كشور ما قدمت ندارد، در حالی كه سابقه آن در كشورهای غربی به یك قرن میرسد. در كشور ما تا چند دهه پیش پدربزرگ و مادربزرگ و عروس و دامادها با یكدیگر در یك خانه زندگی میكردند در یك گذر تاریخی كه با سرعت صورت گرفت، دیگر مجالی برای آموزش مهارت برای زندگی مستقل فراهم نشد و در واقع یک نوع آشفتگی در این سبک زندگی به وجود آمد که نه به مبانی زندگی مدرن نزدیک بود و نه به جامعه سنتی قبلی. در این صورت جوانان بدون داشتن آگاهی لازم، به سمت زندگی مجردی روی میآورند.» همانطور كه پیش از این نیز در این گزارش مطرح كردیم، استقلال مهمترین دلیل جوانان برای زندگی مجردی است.
بافتهای فرسوده در شهرها بستری مناسب برای ایجاد و گسترش انواع آسیبهای اجتماعی هستند و در تهران نیز با توجه به شرایط ویژه و خاص این کلانشهر، بافتهای فرسوده بستر تولید و گسترش انواع ناهنجاری رفتاری و اجتماعی است. شمالغرب، جنوب شرق و جنوبغربی تهران و محلاتی همانند هرندی (دروازه غار)، خیابان سیروس، مولوی، مروی، محله کبریت سازی و سی متری جی از جمله نقاطی است که در این سه دسته قرار دارند
رییس اداره سلامت اجتماعی وزارت بهداشت نیز این موضوع را تصدیق میكند و صحبتهایش را با بیان این پرسشها ادامه میدهد: «آیا جوانان برای داشتن استقلال آموزش دیدهاند؟ آیا آموختهاند كه چگونه از خودشان مراقبت كنند؟ آیا ارزشهای اجتماعیای را كه باید در زندگی مجردی در نظر داشته باشند، میدانند؟ بهتر نیست به فكر آگاه كردن جوانان باشیم؟» وی در مورد اقدامهای وزارت بهداشت برای آموزش مهارتهای اجتماعی میگوید: "آموزشهای اجتماعی و ارتباطی متعددی اعم از شیوه دوستیابی، شناخت خود، مهارتهای ارتباطی روشهای مدیریت زندگی در دفتر ما در حال طراحی است كه قرار است با همكاری آموزش و پرورش و وزارت علوم بستر لازم برای اجرای آن فراهم شود."
خانههای فرسوده
یک پژوهشگر علوم اجتماعی هم با بیان اینکه 60 درصد خانههای مجردی شهر تهران در بافتهای فرسوده قرار دارند، گفت: بیش از 60 درصد این خانهها در اختیار افراد مجردی هستند که از این خانهها برای اهداف ناهنجار خود استفاده میکنند.
مجید ابهری با اشاره به پژوهشی که در مورد وجود خانههای مجردی در سطح شهر تهران انجام شده است، اظهار کرد: از بین 4360 خانه بررسی شده، اغلب ساکنین این گونه خانهها مجرد و مبتلا به اعتیاد بودهاند که از خانههای خود به منظور خرید و فروش مواد مخدر، داروهای غیرمجاز و یا توزیع اقلام غیرقانونی استفاده میکنند.
وی با بیان اینکه 97 درصد از افراد ساکن این خانهها در تهران متولد نشدهاند، عنوان کرد: این افراد از دیگر شهرهای کشور به تهران مهاجرت کرده و از خانههای مجردی استفاده میکنند.از نگاه آسیبشناسی، بافتهای فرسوده به سه دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول اماکن کاملا تخریب شدهای هستند که در انتظار ساخت و ساز و یا برنامههای عمرانیاند.
ابهری ادامه داد: دسته دوم، اماکن نیمه مخروبهای هستند که به علت خروج ساکنان و نداشتن نظارت کم کم تخریب شده و به صورت مخروبه درآمدهاند که این خانهها به مرکزی برای تجمع معتادان و افراد دارای رفتارهای پرخطر اجتماعی تبدیل شدهاند.
به گفته وی، اماکن نیمه مخروبه محلی برای خرید و فروش و مصرف مواد مخدر، جایگاهی برای تجمع قمار بازان و افراد بیخانمان هستند.
این آسیب شناس اجتماعی دسته سوم را اماکنی دانست که در عرف به ساختمانهای کلنگی معروفند و عمر آنها به بیش از 40 تا 50 سال میرسد که این گونه خانهها به علت کمبود بودجه و یا مسائل دیگر تکلیفشان مشخص نیست. وی افزود: بافتهای فرسوده در شهرها بستری مناسب برای ایجاد و گسترش انواع آسیبهای اجتماعی هستند و در تهران نیز با توجه به شرایط ویژه و خاص این کلانشهر، بافتهای فرسوده بستر تولید و گسترش انواع ناهنجاری رفتاری و اجتماعی است. شمالغرب، جنوب شرق و جنوبغربی تهران و محلاتی همانند هرندی (دروازه غار)، خیابان سیروس، مولوی، مروی، محله کبریت سازی و سی متری جی از جمله نقاطی است که در این سه دسته قرار دارند.
ابهری با تاکید بر اینکه خطر سرایت و گسترش آسیبهای اجتماعی به مراکز شهر و محلات مجاور آن وجود دارد، پیشنهاد کرد: دولت با حمایت از شهرداری و نهادهای متولی نسبت به تعیین تکلیف قطعی این سه دسته اماکن اقدام کند، چرا که اطفال، نوجوانان، جوانان و سایر عابرین در بسیاری اوقات شاهد مناظر ناهنجار و ناخوشایند هستند که قطعا آثار نامطلوبی بر آنها خواهد داشت.
فرآوری: محسن جندقی
بخش اجتماعی تبیان
منابع : هفتهنامه سلامت و ایسنا