موضع قرآن در برابر تهمت به زنان عفیف
آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی میزنند بخشیده میشوند؟ در (سوره 24 آیه 5) جواب، آری است، اما در (سوره 24 آیه 23) جواب، خیر است، این تناقض نیست؟!
پاسخ اجمالی
انتساب زنا به دیگران بدون وجود دلیل کافی، تهمت بوده و گناه بزرگی است؛ لذا عذاب دنیایی و اخروی را به همراه خواهد داشت. قرآن در آیهای پیرامون داستان افک، که افرادی به زنان پیامبر تهمت زنا زده بودند، حکم اینگونه افراد را بیان میکند، البته مانند بسیاری از دیگر آیاتی که در مورد خاص نازل شدهاند، این آیه نیز عمومیت داشته و تمام موارد تهمت به زنا را در بر میگیرد: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ».[1]
در این آیه تهمت زنندگان به زنا را مستحق هشتاد ضربه شلاق میداند، در عین حال آنها را فاسق دانسته و شهادت آنها را پذیرفتنی نمیداند که طبیعتاً عقاب اخروی را نیز به دنبال خواهد داشت. اما در ادامه، خداوند افرادی را از اینان استثنا میکند و عقاب اخروی را از آنان بر میدارد؛ آنان تهمت زنندگانی هستند که توبه کنند.
در آیه دیگری نیز حکم چنین تهمت زدنی بیان شده است: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ».[2]
خداوند در این آیه نیز آنها را لعنت شده دانسته و به مانند آیه بالا، در نتیجه محتوای آیه، آنها را مستحق عذاب دنیایی و اخروی میداند. اما در این آیه دیگر بحث از توبه را مطرح نکرده است. حال این پرسش پدید میآید که آیا این دو متناقض هستند؟
در جواب باید یادآور شویم که تناقض در موردی است که دو حکم یکدیگر را صریحاً نقض کنند، نه اینکه یکی حکمی را بگوید و دیگری آنرا نگوید و ساکت بگذارد.
بحث در مورد این آیه نیز از این باب میباشد که در آیه اول استثنائی بر حکم بیان شده وجود دارد(بخشش در صورت توبه)، ولی در آیه دوم این استثنا ذکر نشده است؛ لذا تناقضی میان آنان نیست ، بلکه این دو آیه از موارد عموم و خصوص میباشند و ما باید عموم آیه دوم را به استثنایی که در آیه اول آمده، تخصیص بزنیم؛ بنابراین، آیه دوم نیز لعنت شدن در دنیا و آخرت را برای تهمت زنندگان میداند، مگر اینکه آنها از این عمل توبه کرده باشند.
این استثناء به قدری واضح است که بیشتر مفسران آن را مسلم پنداشته و هیچ اشکالی را در مورد آن مطرح نکردهاند، بلکه برخی از آنها نیز صریحاً وجود این استثناء را در تفسیر خود بیان کردهاند.[3]
تهمت زنندگان به زنا را مستحق هشتاد ضربه شلاق میداند، در عین حال آنها را فاسق دانسته و شهادت آنها را پذیرفتنی نمیداند که طبیعتاً عقاب اخروی را نیز به دنبال خواهد داشت. اما در ادامه، خداوند افرادی را از اینان استثنا میکند و عقاب اخروی را از آنان بر میدارد؛ آنان تهمت زنندگانی هستند که توبه کنند
از طرفی وجود برخی از آیات قرآن نیز این معنا را تأیید میکند که هر گناهی غیر از شرک، میتواند با توبه کردن بخشیده شود: «مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمىآمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مىآمرزد ....».[4]
البته لازم به ذکر است که تعداد معدودی از مفسران اهل سنت، حکم در این آیه را تنها در مورد تهمت زنندگان به زنان پیامبر و در همان داستان خاص که در مورد آن نازل شده، میدانند و معتقدند که ذکر نکردن توبه در این آیه به این جهت است که توبه در مورد آنها راهی نخواهد داشت و اصلاً توبه آنها پذیرفته نیست.[5]
البته این قول تنها از اقلیتی بوده که به هیچ وجه قابل دفاع نیست و دلائل مختلفی نیز در رد آن وجود دارد.[6]
پی نوشت ها:
[1].نور، 4 – 5: «و كسانى كه نسبت زنا به زنان شوهردار مىدهند، سپس چهار گواه نمىآورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هیچگاه شهادتى از آنها نپذیرید، و اینانند كه خود فاسقند. * مگر كسانى كه بعد از آن [بهتان] توبه كرده و به صلاح آمده باشند كه خدا البته آمرزنده مهربان است».
[2]. نور، 23: «بىگمان، كسانى كه به زنان پاكدامنِ بىخبر [از همه جا] و با ایمان نسبت زنا مىدهند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند، و براى آنها عذابى سخت خواهد بود».
[3]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 4، ص 103، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[4]. نساء، 48: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ...».
[5]. به نقل از: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 23، ص 353- 354، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 418، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
بخش قرآن تبیان
منبع: سایت اسلام کوئست