تبیان، دستیار زندگی
برای اینکه رابطه محبت آمیزی با خدا پیدا کنیم ، باید بدانیم که پیدایش محبّت، متفرّع بر دوامِ ذكر است و دوام ذكر و زیاد با او در ارتباط بودن، متوقف بر معرفت و شناخت او به كمال است؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا ما باخدا این‌چنین نیستیم؟


بزرگی با غلامش ـ كه بسیار هوشیار و مۆدّب بود ـ در باغ گردش می کرد. خیارهای سبز و شادابی در بوته‌ها دید و با دست خودش خیاری چید و به غلام داد. او هم با كمال ادب و احترام گرفت و بدون معطّلی پوست كَند و مشغول خوردن شد. آقا هم اظهار میل كرد كه مقداری از آن خیار تناول كند. غلام فوراً برشی از آن جدا كرد و به دست آقا داد. او تا به دهانش گذاشت، دید بسیار تلخ است. از دهانش بیرون ریخت و رو به غلام كرد و گفت: تو چطور این خیار تلخ را با رغبت تمام خوردی؟!

او هم با كمال ادب و احترام گفت: مولای من؛ در طول مدّت غلامی و بندگی‌ام، من لقمه‌های چرب و شیرین فراوان از دست شما خورده‌ام، حال این كمال بی‌حرمتی و حقّ نشناسی بود كه به یك لقمه ی تلخ كه از دست شما رسیده است، رو ترش كنم و قیافه در هم كشم!

آقا خیلی از این ادب و شایستگی او خوشش آمد؛ هم اِنعام فراوان به او بخشید و هم آزادش كرد.

چرا ما باخدا این‌چنین نیستیم؟ و به اندك ناراحتی، از خدا می رنجیم و شكایت‌ها می کنیم!!


دعا

برای اینکه رابطه محبت آمیزی با خدا پیدا کنیم ، باید بدانیم که پیدایش محبّت، متفرّع بر دوامِ ذكر است و دوام ذكر و زیاد با او در ارتباط بودن، متوقف بر معرفت و شناخت او به كمال است؛ یعنی، انسان اوّل باید كسی را به كمال بشناسد تا با او رابطه برقرار كند وگرنه كسی كه هیچ كمال و جمالی ندارد، نه علمی، نه ثروتی، نه قدرتی، نه شجاعتی، نه سخاوتی، نه هیچ بو و خاصیتی؛ در این صورت انسان داعی ندارد كه با او رفیق بشود و رفت و آمد داشته باشد. انسان سراغ كسی می رود كه او را دارای كمال و جمالی بداند و لذا دوام ذكر به شناختن خدا به صفات كمال بستگی دارد، این شناختن نیز توقف دارد بر تفكّر در آثار وجودی او در آفاق و انفس.

(وَكَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ

)؛ [یوسف / 105]

«و چه بسیار نشانه‏ها در آسمانها و زمین است كه بر آنها مى‏گذرند در حالى كه از آنها روى برمى‏گردانند

فراغت از شواغل مادّی، اوّل قدم در راه ایجاد ارتباط با خداست، وگرنه كسی كه علی الدّوام در فكر تحصیل امتعه‌ی دنیا و سپس استمتاع و بهره‌برداری از آنهاست، طبیعی است كه فراغتی نخواهد داشت تا به كار تفكّر در معارف دینی بپردازد و با خدا رابطه‌ی اُنس و محبّت برقرار سازد

رابطه‌ی دنیاخواهی و حقّ ناشناسی

تفكّر در آثار نیز احتیاج به فراغت قلب از شواغل دنیوی دارد تا درباره‌ی خدا و صفات خدا مطالعاتی داشته باشد، با اشخاص خبیر و بصیر در معارف دینی مصاحبت كند، پای سخن افراد مهذّب بنشیند. تمام اینها نیاز به سرمایه‌گذاری از حیث فكر و وقت دارد و دست برداشتن از بسیاری از امور دنیوی كه برای انسان پول و مقام و منصب می‌آورد و از این جهت به قول مردم، وقت طلاست. آیا می‌شود طلا را داد و خدا را خرید؟

آری؛ فراغت از شواغل مادّی، اوّل قدم در راه ایجاد ارتباط با خداست، وگرنه كسی كه علی الدّوام در فكر تحصیل امتعه‌ی دنیا و سپس استمتاع و بهره‌برداری از آنهاست، طبیعی است كه فراغتی نخواهد داشت تا به كار تفكّر در معارف دینی بپردازد و با خدا رابطه‌ی اُنس و محبّت برقرار سازد. مشكل ما اینجاست كه:

(وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ... )؛  [انعام / 91]

خداى را چنانكه سزاوار اوست نشناختند و ارج ننهادند .

آنچنان كه قدر و منزلت پول و خانه و ماشین و مقام و پست حساس را شناخته‌ایم.

(كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ )؛ [قیامة /20-21]

«ولى نه! [شما دنیاى‏] زودگذر را دوست دارید،و آخرت را وامى‏گذارید.»

(بَلْ تُۆْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا *وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى)؛ [اعلی/16]

«لیكن [شما] زندگى دنیا را بر مى‏گزینید ،با آنكه [جهان‏] آخرت نیكوتر و پایدارتر است. »

بخش قرآن تبیان   


منبع: صفیر هدایت، بیانات استاد سید محمد ضیاءآبادی