تبیان، دستیار زندگی
اگر تا چند وقت پیش بعضی از تئاتر های ایرانشهر براساس گونه ی سینما تئاتر به روی صحنه می رفت ، امروز تقریبا نوبت اجرا گرفتن برای نمایش هایی که بازیگر معروف سینما نداشته باشند ، به رویا تبدیل شده .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ایرانشهر؛ نمایش یا سینما تئاتر


اگر تا چند وقت پیش بعضی از تئاتر های ایرانشهر براساس گونه ی سینما تئاتر به روی صحنه می رفت ، امروز تقریبا نوبت اجرا گرفتن برای نمایش هایی که بازیگر معروف سینما نداشته باشند ، به رویا  تبدیل شده . گروه های تئاتری خواه نا خواه ، ناچارند یکی از همین بازیگران نابلد سینما را برای جذب تماشاچی به گروهشان راه دهند.

تماشاخانه‌ی ایرانشهر

وضعیت سینما- تئاترهای ایرانشهر، روزی مایه ی امیدواری هنر نمایش در ایران بود. اما همه ی واقعیت در ایرانشهر به روی صحنه نمی رود. مجموعه های دیگه تئاتری در تهران و شهرستان ها موقعیت خوبی ندارند. می توان بخشی از این رکود را در همین سیاست گذاری افراطی ایرانشهر هم جست و جو کرد. تئاتر نه فقط در ایران که در همه ی دنیا، هنری تبلیغاتی نیست. به این مفهوم که با پروپاگاندای بازیگران و چهره های سرشناس سینما رونق نمی گیرد.

البته در تئاتر جهان هم نمونه هایی هستند که به جهت شناخته تر بودن عواملشان با اقبال عمومی  مواجه می شوند، اما قاعدتاً حضور چهره های شناخته شده ی سینما در تئاتر به جهت پیشینه ی تئاتری همان بازیگران و عوامل است.

حضور آل پاچینو، داستین هافمن، آنتونی هاپکینز، جانی دپ و دیگران در تئاتر مهمی چون برادوی به جهت معروفیتشان در سینما نیست. برای خود این افراد نیز حضور هر از چند گاهی در تئاتر  بیشتر  دوره ی متدهایی است که پیشتر آموزش دیده اند. نوعی مشق دوباره ی بازیگری است و بعد ادای دین به هنر اصیل تئاتر.

اما در ایرانشهر به خصوص این رویکرد سینما محور فقط به عنوان جذب تماشاچی استفاده می شود. شاید با این ساز و کار بخشی از جامعه که قرابت با تئاتر ندارند، به گروه تماشاچی های دوره ای و فصلی تبدیل شوند، اما قطعاً بعد از مدتی مخاطبین اصلی تئاتر یا دلزده و مأیوس می شوند و یا این که ذائقه و سلیقه یشان تغییر می کند.

گروهی که فقط با آن پروپاگاندای ناجوانمردانه جذب تئاتر شده اند که هرگز سراغ سالن های دیگر نمی روند و تنها ملاکشان برای دیدن یک نمایش ، معروفیت بازیگرانش خواهد بود و گروه تماشاچی های حرفه ای هم بعد از چند سال به دسته ی اهل قهر می پیوندند.

در دوره ی مدیریت قبلی تئاتر ایرانشهر این شیوه بر اساس یک ایده ی تلفیقی پیش می رفت و بیشتر از بازیگرانی استفاده می شد که اگر معروف و روجلدی بودند تجربه و دانش درستی هم از هنر نمایش داشتند. تقریبا  چیزی بودشبیه آن چه در سطور بالا از تئاتر برادوی مثال زده شد.

منتها در دوره ی اخیر مدیریت ایرانشهر، گویا این تعریف دچار سوتعبیر و خلط بزرگی شده است.

همین شیوه ی اجرایی اگر تأکید بر حضور سینمایی ها در تئاتر دارد هم می تواند از مجاری دانشی و هنری استفاده کند. چه اشکال دارد که نظارت بر نمایش های ایرانشهر طوری باشد که هم بانی رونق بازار اقتصادی تئاتر شود و هم موجب اعتلای آن.

حضور آل پاچینو، داستین هافمن، آنتونی هاپکینز، جانی دپ و دیگران در تئاتر مهمی چون برادوی به جهت معروفیتشان در سینما نیست. برای خود این افراد نیز حضور هر از چند گاهی در تئاتر بیشتر دوره ی متدهایی است که پیشتر آموزش دیده اند. نوعی مشق دوباره ی بازیگری است و بعد ادای دین به هنر اصیل تئاتر

در این دو، سه ساله ی اخیر غالب اهالی تئاتر و تئاتری نویسان به این نکته اذعان دارند که وضعیت هنر نمایش برای اکثر گروه های دانشجویی و اصیل تئاتری دلسرد کننده است و هم البته کیفیت آثار اجرا شده چنگی به دل نمی زند. گروه های قدیمی تئاتر هم ناچار شده اند که در هر اجرا برای تکمیل گروه بازیگرانشان از چهره های معروف سینمایی استفاده کنند. در برخی موارد هم دستمزد این بازیگران نابلد سینما آن قدری سنگین است که از قدرالسهم سالن اجرا هم بیشتر می شود. نتیجه ی مشخص این رویکرد نیز، باعث تغییر جهت گیری و آهنگ گروه ها نمی شود. دوباره و چندباره این خطا را می آزمایند و حاصل هم ، از دست رفتن هنر اصیل تئاتر است. این را بارها نوشته اند و شنیده ایم که تئاتر هنری ضبط و ثبت شدنی نیست. این صحنه است که باعث آموزش تئاتر می شود.

جوان ترها و حتی قدیمی ها هیچ مرجعی برای تداعی تئاتر جز خود صحنه ندارند. در میان منتقدین تئاتر و تئاتری نویس ها هم این قضیه صادق است. ملاک درست نوشتن یک تئاتری نویس، دانش مجردی نیست که حاصل دوره های آکادمیک باشد و یا بتوان از میان سطور کتاب ها آن را آموخت.

یک تئاتری نویس باید سال ها فقط تماشاچی تئاتر باشد و در این گذر زمان نمونه های مختلف یک نمایش نامه ی شهیر را ببیند و یا روند بازیگری و یا کارگردانی فلان شخص را بررسی کند و به یاد بیاورد. آن وقت می تواند در مورد اجرای جدیدی که دیده است اظهارنظر کند و نوشته اش معیار یک یادداشت و یا نقد درست باشد.

با این آواری که بر سر تئاتر خراب شده است و نام آن عمارت ایرانشهر است چند سال بعد، نه تئاتری می ماند و نه دانشکده و نه حتی تئاتری نویسی که بداند یا نداند که این چیزی که روی صحنه ی  دیده است، خوب بوده یا نه. تئاتر بوده و یا سینما نمایشی محسوب می شود که فقط زاییده ی ذهن اقتصادی گذشتگان بوده است.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان