اثر لقمه شبههناک را چگونه از بین ببریم؟
یکی از خصایص «بسم الله الرّحمن الرّحیم» هنگام خوردن لقمهها این است که مریضیها را از بین میبرد. مگر میشود کسی با نام پروردگار عالم چیزی را آغاز کند و آن وقت در آن مفسدهای باشد؟
عطا همراه با حفظ کرامت
پروردگار عالم امر به مسئلت از خودش کرده است؛ چون ما در آغاز دعاها هم میگوییم: «اللّهمّ إنّی أسئلک» خدایا! من از تو مسئلت میکنم.
معمول این است که آن کسی که درب خانه کسی میرود، مسئلت و درخواستی دارد. انسان به رفتن درب خانه پروردگار عالم امر شده است و ذوالجلال و الاکرام هم خیلی دوست دارد که بندههایش بیایند و مسئلت کنند.
پروردگار عالم نمیگوید: حالا نیازمندی، بیا این را بگیر و برو؛ اصلاً در دستگاه ذوالجلال و الاکرام این طور نیست. پروردگار عالم کرم کرده، بنیآدم را هم گرامی داشته و خودش هم بیان فرمود: «ولقد کرّمنا بنی آدم». لذا به آن کسی که گرامی میدارد، عطا میکند؛ نه اینکه بگوید: چون نیاز دارد، حالا به تعبیر عامیانه یک چیزی را جلویش پرت کنیم تا برود.
علّت تنها منّتی که خدا بر سر مۆمنین نهاده؟
اولیاء خدا فرمودند: پروردگار عالم ابداً هیچ موقعی نمیگوید: یادت است آن موقع این را به تو دادم. البته ادب اقتضا میکند ما خودمان یک یک عطاهای الهی را بشماریم، امّا پروردگار عالم هیچ موقع نمیآید بر سر ما منّت بگذارد و بگوید: این را به تو دادم و ... .
تنها منّتی هم که گذاشته، برای فرستادن هادی است که فرموده: «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُۆمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ » (آل عمران / 164) ؛به یقین، خدا بر مۆمنان منت نهاد [كه] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت.
البته اولیاء خدا بیان فرمودند: آن منت هم که پروردگار عالم گذاشت، برای این است که بگوید: چرا از این نعمت به این خوبی، از این هادی الهی، بهره نبردید؟!
در حقیقت دو مطلب است:
1. هم از هادی خودش دفاع کرده است.
2. هم مۆاخذه میکند که چرا استفاده نکردید؟! به تعبیر عامیانه خدا دلش سوخته برای انسان سوخته که چرا استفاده نکرده است.
اصل هم هدایت است و آنهای دیگر همه فرع است، اگر هادی نباشد، انسان به سمت شیطان میافتد.
پیغام گبر به خدا و جواب خدا به او
خدا میگوید: من اگر به کافر هم رزق و روزی دادم، باز منّت نمیگذارم که رزق مرا میخوری و بعد در جبهه دشمن میروی! یا من دارم به تو رزق میدهم، بعد میروی یار شیطان میشوی!
من میدهم، من عطا میکنم که عطا، لطفش است؛ بدون هیچ منّتی است. تازه یک کاری میکند که یک مواقعی ما فکر کنیم که راستی راستی مستحقش هستیم. یک موقعهایی ما گردنکشی هم در برابر پروردگار عالم میکنیم و میگوییم: حقّم است
لذا یکبار که موسی بن عمران(علیه السلامم) به کوه طور میرفتند، در راه به آن گبر برخورد کردند. گبر گفت: موسی! کجا میروی؟ گفت: برای مناجات با پروردگارعالم میروم. به او عرضه داشت که به خدایت پیغام برسان و بگو: اگر تو خدای منی، من نمیخواهم بنده تو باشم، اگر تو رزق میدهی، من نمیخواهم رزق بدهی و ... . او بسیار بیادبی کرد. امّا موسی، مۆدب است (اگر این چند کد را که مدام بیان میکنم، همیشه در ذهنتان بچرخانید، همه مسائل برایتان حل میشود).
موسی به کوه طور رفت، مناجاتش تمام شد و میخواست برگردد که پروردگار عالم میگوید: موسی! ظاهراً چیزی را فراموش کردی. موسی سرش را زیر میاندازد و میگوید: خدایا! تو که خودت میدانی. خدا میگوید: تو باید پیغام بنده مرا برسانی و امین باشی. موسی میگوید: خدایا! خجلم، بی ادبی کرد. پروردگارعالم گفت: برو به آن بنده من بگو (نگفت برو به آن گبر بگو!): تو عارت میشود من خدای تو باشم، ولی من عارم نمیشود که تو بنده من باشی.
این قدر خدا مهربان است. آن گبر، طاغی است، طغیان کرده، بیادب است، به موسی نیش میزند، امّا پروردگار عالم میگوید: برو بگو تو رزق مرا نمیخواهی، امّا من به تو رزق میدهم. پروردگار عالم، این طور رحیم و کریم است و عطا میکند، «یا باسطین الیدین بالعطیّة»، با احترام هم میدهد و برای چیزهایی که میدهد، منّت نمیگذارد. خدا نمیگوید: ای گبر! برو گمشو، عذابت میکنم، من اینها را به تو دادم، امّا تو قدرنشناسی میکنی و ... .
من میدهم، من عطا میکنم که عطا، لطفش است؛ بدون هیچ منّتی است. تازه یک کاری میکند که یک مواقعی ما فکر کنیم که راستی راستی مستحقش هستیم. یک موقعهایی ما گردنکشی هم در برابر پروردگار عالم میکنیم و میگوییم: حقّم است
متأسفانه ما امکان دارد همین طور باشیم. اگر یک موقعی برای کسی کاری کردیم، تا عمر داریم، به او طعنه میزنیم. یک بنده خدایی مصالح میفروخت. یکی از شخصیّتها آمده بود از او مقداری مصالح خریده بود و پولش را هم داده بود. همیشه با آب و تاب میگفت: مصالح و آجرهای خانه فلانی را من دادم. طوری هم میگفت که انگار رایگان داده بود. بعد ما گفتیم: شما رایگان دادید. گفت: نه، بنده خدا پولش را داد، امّا طوری میگفت که فکر میکردی خودش داده است.
گاهی بعضی از افراد تا اندکی به کسی کمک میکنند، تا مثلاً آن شخص، کارهای شود؛ مدام میگویند: بله، من بودم که مشکل مالی فلانی را حل کردم و ... ! أسفا، پروردگارعالم وقتی عطا میکند، منّت نمیگذارد، امّا ما منّت میگذاریم.
راه از بین بردن اثر لقمه شبههناک
با بسمالله الرحمن الرحیم شروع کنید و با حمد هم تمام کنید. اولیاء الهی هم بیان فرمودند: اگر احساس میکنید خدای ناکرده شبههای در بعضی از لقمات باشد، ولو به اینکه از حلال به دست آوردی، امّا نمیدانی؛ برای هر لقمه، بسم الله الرّحمن الرّحیم بگویید. اینگونه خیلی از آمال و دردها هم از بین میرود و اگر مریضی هم در آن باشد که ما نمیدانیم، از بین میرود.
ما خیلی چیزها را نمیدانیم، امّا احتمال مریضی هست، لذا بسم الله الرّحمن الرّحیم، خیلی خصایص دارد، امّا یکی از خصایص بسم الله الرّحمن الرّحیم در خوردن لقمهها، این است که مریضیها را از بین میبرد. بد است آدم وقتی میخواهد غذا بخورد، بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم؟! مگر میشود کسی با نام پروردگار عالم چیزی را آغاز کند و آن وقت در آن مفسدهای باشد؟! خیر، پروردگار عالم عنایت میکند.
*رأفت همیشگی
که چند مطلب را باید در ذهنمان به عنوان کد بچرخانیم، اگر این چند کد را دائم در ذهن بچرخانیم، دائم در عنایت پروردگار عالم هستیم و اصل هم آن چند کد همیشگی است که اگر اینطور بشود، همیشه انسان در رأفت و محبّت پروردگار عالم هست و حواسش هم همیشه جمع است.
پروردگار عالم خیلی لطف دارد. میگوید: مسئلت کنید، هیچ موقع هم قانع نمیشود. مسئلت نکرده هم مرحمت میکند. حتّی کسی را هم که نمیشناسد، به او مرحمت میکند. حتی به یک بیادبی، مثل گبر هم مرحمت میکند و موسی مۆدّب، میداند باید بگوید و امانتداری کند، امّا حرف نمیزند. وقتی خود پروردگار عالم میگوید: بگو، با خجالت بیان میکند. لذا این دو بال پرواز (اطاعت و ادب) در انبیاء بیشتر است.
*فقیر پروردگار عالم یا سلطان سلاطین عالم؟!
حتی آن را هم بیان میکند که من میدهم، من عطا میکنم که عطا، لطفش است؛ بدون هیچ منّتی است. تازه یک کاری میکند که یک مواقعی ما فکر کنیم که راستی راستی مستحقش هستیم. یک موقعهایی ما گردنکشی هم در برابر پروردگار عالم میکنیم و میگوییم: حقّم است.
با بسمالله الرحمن الرحیم شروع کنید و با حمد هم تمام کنید. اولیاء الهی هم بیان فرمودند: اگر احساس میکنید خدای ناکرده شبههای در بعضی از لقمات باشد، ولو به اینکه از حلال به دست آوردی، امّا نمیدانی؛ برای هر لقمه، بسم الله الرّحمن الرّحیم بگویید. اینگونه خیلی از آمال و دردها هم از بین میرود و اگر مریضی هم در آن باشد که ما نمیدانیم، از بین میرود
دیدید مثلاً یک کسی در مقابل فرزندش میگوید: من حقّم است؟! ما هم ممکن است تصوّر کنیم حقّمان است، ولی در اصل ما هیچ حقّی نداریم. حتّی حقّ نفس کشیدن هم نداریم، والله نداریم، چون خودش نفس را داده و خودش هم میگوید: بکش و هرموقع هم که بخواهد میگیرد. وقتی یک کسی میمیرد، معنیاش چیست؟ یعنی حقّ نفس کشیدن ازاو گرفته شد. هوا که همان هواست، امّا مرد؛ یعنی تمام شد. ما چه ادّعایی در مقابل پروردگار عالم داریم؟! این نکته خیلی مهمی است، در آن تأمّل کنیم. این لطف خداست.
خدایا! تو این طور مرحمت میکنی و ما هم اینطور گناه میکنیم و بیادبی میکنیم. باز هم لطفش است، باز هم عطایش هست، باز هم مرحمت میکند، باز هم رزق میدهد، باز هم آبرو میدهد، باز هم عنایت میکند به امیدی که یک روز راستی برگردیم. به امیدی که یک روز به ما بفهماند که شما هیچید، خدا کند که بفهمیم. «یا ایّها النّاس انتم الفقراء الی اللّه» که البته عند الاولیاء، فقیر پروردگار عالم، سلطان سلاطین عالم است، اگر انسان بفهمد!
*بدترین خواب
خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار بگردان. همین دعای روز اوّل ماه مبارک که عرض کردم هر روز بخوانید: «اللّهمّ اجعل صیامی فیه صیام الصائمین وقیامی فیه قیام القائمین ونبّهنی فیه عن نومة الغافلین»، پس یعنی خوابم، خواب غفلت است که خواب غفلت، بد خوابی است. خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار و هشیارمان بگردان.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: سایت پرسمان، بیانات آیت الله قرهی