تبیان، دستیار زندگی
حلم و بردباری از ویژگی‌های مهمی است که مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی، که بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو، افراد بسیاری را به سوی خود جذب کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بردباری كم نظیر مرجع شیعه

بردباری كم نظیر مرجع شیعه
حلم و بردباری از ویژگی‌های مهمی است که مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی، که بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو، افراد بسیاری را به سوی خود جذب کردند.

روح انسان دارای گرایشهای متضادی است كه در نبرد با یكدیگر قرار دارند. عدالت در روابط قوای انسانی با یكدیگر، می تواند ضامن سعادت انسان در زندگی دنیا و آخرت باشد. شاید بتوان گفت یكی از بهترین مولفه هایی كه از وجود تناسب در روابط قوای نفسانی انسان حكایت می كند، عنصر حلم و بردباری است كه می تواند قوه غضب را كنترل نماید. این ویژگی موجب می شود كه انسان، در شرایط سخت زندگی و در هنگام مواجه با حوادث تلخ و ناگوار، كنترل خود را از دست نداده و با آرامش و طمانینه به مدیریت تحولات پیرامونی خود بپردازد.

صفت صبر و بردباری از صفات خداوند متعال و بندگان خاص او، از پیامبران و امامان (ع) و مۆمنان شمرده شده (بقره/225) و در روایات فراوانى بدان سفارش و تأکید شده است. در همین باب، امام‏ باقر (ع) فرموده اند: « هر بنده که دست از انتقام بردارد و حلم‏ و بردبارى پیشه نماید، خداوند در دنیا و آخرت او را عزیز مى‏کند و مى‏فرماید: وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‏، خداوند بهشت را به او مى‏دهد در برابر حلم او.»(1)

بر این اساس باید گفت، حلم یعنی خودداری نفس از هیجان و برآشفتگی و خشم  و جمع آن اَحلام است.(2) در اصطلاح می توان حلم و بردباری را به معنای تسلط و تملک نفس دانست، كه نتیجه مستقیم آن این است كه فرد در هنگام  برخورد با صحنه های ناراحت کننده، دچار غضب نشده و واکنش تند و خشن نشان ندهد. از حضرت امام مجتبی (ع)سۆال شد: حلم چیست؟آن حضرت در پاسخ فرمودند: حلم و بردباری آن است که خشم خود را فرو ببری، بطوری که کاملا بر نفس خود چیره و مسلط باشی.(3)

حلم و بردباری از ویژگی‌های مهمی است که مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی، که بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو، افراد بسیاری را به سوی خود جذب کردند. این حالت ارزنده و صفت پسندیده در اثر کمال عقل و راهنمایی آن به آثار زشت غضب حاصل می شود.

كسی كه توانسته است صفت حمیده حلم و بردباری را در نفس خود پرورش دهد، دارای حسن برخورد با دیگران و معاشرت بالمعروف است و به همین خاطر نیز گفته اند، حلیم کسی است که به هنگام توانایی ببخشد، افرادی که بر اثر عجز و ناتوانی بردباری پیشه می‌کنند، در واقع دارای فضیلت حلم نیستند.(4)

صفت حلم می تواند در موقع بسیاری به داد انسان برسد، اما برای کسانی که با مردم در تماس بیشتری هستند و در معرض مراجعات و طرح سۆال‌ها، نیازها، توقعات و مشکلات هستند، حلم و بردباری ضروری‌تر می‌شود و از مهمترین صفات شایسته برای مسئولان است.(5) در این میان كنترل خشم كه از آن به كظم غیض نیز یاد می شود یکی از مهمترین مصادیق حلم در روابط اجتماعی بشمار می رود « الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ »( آل عمران/134) «همانا که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطای مردم در می‌گذرند، خدا نیکوکاران را دوست دارد »

در باب كنترل خشم و تسلط بر خویشتن، روایت زیبایی از برخورد مرحوم آیة الله سید ابوالحسن اصفهانى(ره) در تراجم نقل گردیده است كه حاكی از اوج تسلط بر نفس ایشان در برخورد با ناملایمات زندگی است: « یك نفر از طلاب حكایت كرد كه در صحن امام حسین (ع) نزدیك تل زینبیه نشسته بودم و مردى در كنار من ایستاده بود، مرحوم آیة الله سید ابوالحسن اصفهانى (ره) با اصحابش از حرم مقدس امام حسین (ع) خارج شد و صحن مطهر را از درب تل زینبیه ترك گفت، آن مردى كه در كنار من ایستاده بود با خود آهسته گفت، بروم و سید را دشنام گویم، دنبال سید حركت كرد تا آنكه هر دو از آنجا گذاشتند، لحظاتى نگذشت كه آن مرد دشنام دهنده با چشم گریان برگشت ، علتش را پرسیدم ،پاسخ داد: من سید را تا درب منزل دشنام دادم، اما همین كه درب منزل رسیدم، سید فرمود: همین جا توقف كن، من با شما كارى دارم و داخل منزل شد، طولی نكشید از منزل خارج شد و فرمود: بگیر این پولها را و هر موقع دست تنگ شدى بما مراجعه كن، زیرا ممكن است چنانچه بغیر ما مراجعه كنى حاجت تو را برآورده نسازند، دیگر آنكه من آمادگى دارم كه هر گونه دشنام و ناسزائى را بشنوم و لیكن استدعاى من آنست كه عرض و ناموس مرا مورد دشنام قرار ندهى .

دشنام دهنده مى گوید: چنان این كلمات پیامبر گونه سید، در من اثر عمیق گذاشت كه نزدیك بود قالب تهى كنم ،اشگ چشمان مرا گرفت و همان طوریكه مشاهده مى كنى رعشه بر اندامم افتاد.»(6)


پی نوشت‏ها:

1.عزیزالله عطاردى،مشکاة الانوار،تهران‏، عطارد، ص204

2.راغب اصفهانی، مفردات، تهران، مرتضوی،ج 1، ص 564

3.محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج75، ص102

4.مکارم شیرازی و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب (ع)، ج 3، ص 403

5.جواد محدثی،اخلاق معاشرت، قم، بوستان کتاب، ص 47

6.میرزا محمّد تنكابنى، قصص العلماء، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 168

منابع:

بحارالانوار

قصص العلماء

تهیه و فرآوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان