نبایدهای پس از شکست عشقی
نصیحت و سرزنش: به طور كلی، اطرافیان در تمام این مراحل كه نباید از 6 ماه بیشتر طول بكشد، تنها كاری كه باید انجام دهند، «حمایت» است ولی خیلیها آن را با «نصیحت» اشتباه میگیرند یا با بیان جملههایی مثل «تقصیر خودت بوده»، «چرا این كار را كردی؟» فرد را سرزنش میكنند اما كسی كه دچار شكست عشقی شده، مخصوصا در دوران افسردگی و خشم، به كسی نیاز دارد كه بتواند با او صحبت كند و خیالش راحت باشد در موردش قضاوت نمیكند، تقصیرها را گردنش نمیاندازد یا حرفهایش را علیه خودش به كار نمیبرد. حتی بیان جملههایی مانند تو حیف بودی و او لیاقت تو را نداشت، باعث آزردگیاش میشود چون میفهمد اغراق است و دیگران برای اینكه دل او را خوش كنند، این حرفها را میزنند. در این شرایط، فقط یك شنونده خوب نیاز است، كسی كه نخواهد راهحل بدهد؛ وقتی رابطهای تمام شده، اصولا راهحلی وجود ندارد كه بخواهد ارائه شود.
توصیه به ترک رابطه: متاسفانه گاهی به شخصی كه شكست عشقی داشته توصیه میشود دیگر هرگز رابطهای را شروع نكند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی كه درست این است كه فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینكه میخواهد رابطهای را شروع كند یا نه، تصمیم بگیرد و هیچكس، حتی مشاور، نباید و نمیتواند به او بگوید چه كند یا نكند. البته اگر شدت اختلال در فرد به حدی باشد كه دچار پرخاشگری، اضطراب یا افسردگی شدید شود، گاهی به درمانهای دارویی، حمایتی و مشاوره هم نیاز است تا فرد صحبت كند، تخلیه شود، خودش به اشتباههایش اعتراف كند و بدون قضاوت، حرفهایش شنیده شود.
امر و نهی: هركس براساس تجربههای خود، دیگران را راهنمایی میكند. گاهی رابطه تمامشده ولی فرد اصلا علت آن را نمیداند بنابراین اشكالی ندارد اگر برای برقراری دوباره آن تلاش كند یا اگر اشتباهی مرتكبشده، برای عذرخواهی پا پیش بگذارد و اطرافیان نباید مانع او شوند. در این موارد معمولا خواهشهای بیش از حد فایدهای ندارد و اگر هم داشته باشد، موقتی است و دوباره امكان گسستن روابط وجود دارد ولی خواهش و تمنا در صورتی كه آگاهی كامل در مورد رابطه باشد، فرد را كوچك نمیكند. در غیر این صورت، علاوه بر فشار ناشی از قطع رابطه، این ناراحتی كه چرا خودش را كوچك كرده، به مشكلاتش افزوده میشود. در چنین شرایطی توصیههایی مثل خودت را كنترل كن و پیامك نده، تماس نگیر و حتی توصیه برای رفتن به مسافرت برای دور شدن از محیط و فراموشكردن اتفاقها نیز تاثیر چندانی ندارد چون شخص آنقدر به هم ریخته است كه نمیتواند به آنها عمل كند. فقط حضور یك دوست در كنارش میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد تا هر وقت احساس كرد میخواهد با طرف مقابلش تماس بگیرد، اول با او صحبت كند؛ به شرط اینكه این دوست دخالت نكند یا پیشنهادهای نادرست مثل شروع رابطه با دیگری ندهد. حتی اگر شخص با طرف مقابل تماس گرفت، اطرافیان نباید او را سرزنش كنند چون كاری است كه انجام شده و در شرایطی قرارداشته كه این كار را انجام داده است. فقط میتوان گفت اگر این كار را انجام دهی، ممكن است طرف برخورد درستی نداشته باشد و نباید ناراحت شوی و احساس كوچك شدن كنی.
واسطه شدن: اینكه اطرافیان بپذیرند بهعنوان واسطه عمل كنند، غیر از موارد خاص كه سوءتفاهم ایجاد شدهباشد، اصلا توصیه نمیشود بنابراین نه خود آنها باید چنین پیشنهادی را مطرح كنند و نه بپذیرند چنین كاری را انجام دهند.
توصیه بدتر از بد: بدتر از همه اینها، توصیه برخی افراد است كه به شخص دچار شكست عشقی میگویند اگر میخواهی رابطهات را قطع كنی و آسیب نبینی، اول یك نفر دیگر را پیدا كن و بعد رابطهات را قطع كن. این بدتر از آن است كه در دوره سوگ كسی را برای فرد پیدا میكنند. متاسفانه خیلی وقتها فرد با پشتگرمی كسی كه پیدا كرده، رابطه قبلیاش را تمام میكند و طرف مقابل هم به هر دلیلی رابطه را به هم میزند و اینجاست كه دوطرفه احساس شكست خواهد كرد و بیشتر صدمه میبیند.
برگرفته از سلامت