تبیان، دستیار زندگی
نیمه مردادماه 91 محمود گلابدره ای دار فانی را وداع گفت. به بهانه نخستین سال درگذشت این نویسنده مروری داریم بر شرح حال و زندگی وی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزگار سپری شده آقای نویسنده


نیمه مردادماه 91 محمود گلابدره ای دار فانی را وداع گفت. به بهانه نخستین سال درگذشت این نویسنده مروری داریم بر شرح حال و زندگی وی.

روزگار سپری شده آقای نویسنده

محمود گلابدره‎ای زندگی پر فرازو نشیبی را پشت سر گذاشته، این فراز و نشیب هم صرفا به معنای گذراندن روزگاری سخت نبوده، هرچند که از این عمر هفتاد سه ساله، لااقل یک سوم آن را به سختی روزگار گذرانده، سختی از نوع خانه بدوشی با جیب خالی یا روزگار گذراندن در خانه‎های اجاره‎ای بدون امکانات اولیه زندگی و با درآمدی ناچیز از راه نوشتن (درآمد نوشتن هم که اگر کاسب نباشی! در این دیار همواره ناچیز است)، چند سالی هم ماشین فولکس استیشنش برای او هم خانه بوده و هم ماشین و از این دست…زندگی او سخت بوده اما در عین حال بسیارهم پر ماجرا بوده. آشنایی با جلال، چرخیدن دور و اطراف او، دم خور شدن با برخی از رو شنفکران، سفر به انگلستان سالهای انقلاب و مشارکت در آن سالهای جنگ و سرک کشیدن به مناطق جنگی،  مرگ پدر و محکوم شدن به قتل پدر (!) درگیری با محاکم قضایی، گذراندن چند ماهی زندان، تبرئه شدن، مهاجرت به اروپا (سوئد)، سفر به امریکا قریب به ده سال در بدری و سفر در ایالت های مختلف امریکا، دوری و جدایی از خانواده و فرزندان، ماندن در تنهایی و…این ها یعنی یک زندگی پرفراز و نشیب پر از ماجرا های ریز و درشت که می‎تواند بهترین مصالح برای نوشتن داستان باشد.

گلاب‎دره‎ای از بیست و یکی دو سالگی نوشتن را آغاز کرده، شیفته جلال آل احمد بوده؛ آدمی هم که با جلال دم‎خور باشد جای تعجب نیست اگر دلبسته نیما هم باشد. در جوانی چند سالی را در لندن گذرانده به یادگیری زبان و ادبیات انگلیسی و آنقدر در این زمینه مسلط شده که بعدها اشعاری را به این زبان سروده و منتشر کند. از اواخر دهه چهل تا اواسط دهه شصت را در ایران زندگی کرده، که مصادف بوده با سالهای پرجوش و خروش مبازره و پیروزی انقلاب و بعد هم جنگ تحمیلی؛ گلاب دره‎ای در این دوره در کنار داستان‎نویسی کارها و مشاغل گوناگونی را پست سر گذاشته در جریان انقلاب مشارکت جدی داشته هم به صورت قلمی و هم دوشادوش مردم  و در راه‎پیمای‎ها. در میانه دهه شصت ابتدا خانواده‎اش را به سوئد می‎فرستد (همسرش سوئدی بوده)، اما خودش به خاطر درگیری در ماجرایی قضایی که او را به قتل پدرش محکوم کرده بوده، مدتی را در ایران می‎ماند و یک سال بعد تبرئه شده و راهی می‎شود و یک سال بعد هم تک و تنها راه می افتد طرف  امریکا که این دومی ده‎‎‎‎سالی با گشت و گذار در این کشور همراه شده.  در سوئد مدتی را مسئول انتخاب آثار ادبی‎ای می شود که دولت سوئد از نویسندگان فارسی به زبان فارسی و برای مهاجران ایرانی منتشر می‎کرده. اما مدتی بعد به گفته خودش به دلیل سفارش‎هایی که از این و آن می‎رسده تا آثار آتها را انتخاب کند! این کار را رها کرده و عزم سفر به ینگه دنبا می‎کند.  جالب اینکه سفارت امریکا در سوئد به سختی ویزا می داده، اما وقتی گلابدره ای درباره علت سفرش به امریکا اینطور جواب می دهد که می‎خواهم بروم در سواحل فلوریدا حمام آفتاب بگیرم چون سوئد آفتاب ندارد…در خواست ویزای او به راحتی پذیرفته می شود!  به هر حال ده سالی را در آمریکا ‎گذراند، از این ایالت به آن ایالت، با جیب خالی؛ چند تا کاری هم به او پیشنهاد می شود که که چندان به مذاقش خوش نمی آید و تنها مدت کوتاهی بدانها می پردازد.

در سالهایی که زمزمه اصلاحات درگرفته بود، به کشور باز گشت با پنج هزار دلار امریکایی در جیب که همان ابتدا دوستی تمام سرمایه او را از چنگش در آورد و در طول سالهای بعد جوری به او برگرداند که اصلا به چشمش نیامد و تنها توانسته با فعالیت‎های جسته گریخته قلمی‎اش در این دوره به سختی گذران زندگی کند. مدتی در یک فولکس استیشن که هم خانه‎اش بود و هم ماشینش و بعد هم با اجاره نشینی و یک زندگی بسیار ساده و محقر. هنگام درگیری با بیماری هم از عهده هزینه‎های بیمارستانش به سختی برآمده آن هم با کمک های ارشاد که در چنین مواقعی و برای چنین آدمهایی کار مهمی محسوب نمی‎شود! دست آورد قریب به پنجاه سال قلم زدن و زیستن با ادبیات برای او یک زندگی دشوار بوده و کتابهایی که یکی از دوستان نزدیکش (علی خلیلی) را متولی انتشار آن کرده؛ یک رزمنده جانباز، حال اینکه در این عمر هفتاد و سه ساله چگونه یک رزمنده و جانباز می‎شود معتمد محمود گلاب‎دره‎ای تا عزیز ترین یادگارهایش را به او بسپارد، خود حکایتی ست در خور توجه.

گلاب‎دره‎ای از بیست و یکی دو سالگی نوشتن را آغاز کرده، شیفته جلال آل احمد بوده؛ آدمی هم که با جلال دم‎خور باشد جای تعجب نیست اگر دلبسته نیما هم باشد. در جوانی چند سالی را در لندن گذرانده به یادگیری زبان و ادبیات انگلیسی و آنقدر در این زمینه مسلط شده که بعدها اشعاری را به این زبان سروده و منتشر کند

گلاب دره‎ای با وجود نوع زندگی‎اش نویسنده‎ای نسبتا پرکار محسوب می‎شود، گویا از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کرده، بی‎شک اگر زندگی مرتب و روبه‎راه‎تری می‎داشت تعداد آنها بیشتر هم می‎شد که به هرحال به روایت خود او یکی از کارهایش توسط دوستی ضبط و به نام خودش منتشر شده! یکی در آتش سوزی خانه اش از بین رفته و ظاهرا چند تایی هم منتشر نشده از او باقی مانده.

بگذریم به زندگی پر فراز و نشیب گلابدره‎ای اشاره کردم تا به اینجا برسم با این نوع زندگی که قطعا تجربیات بسیاری برای او داشته نباید تعجب بکنیم که چرا گلابدره‎ای نویسنده‎ای کم و بیش مستندگراست و این مستندگرایی در برخی آثارش چنان پر رنگ شده که رویکرد قالب آن محسوب می‎شود. مثل دوتا از مهمترین آثارش یعنی «لحظه‎های انقلاب» و «ده سال هوملسی در امریکا».  در این آثار گلابدره‎ای بیش از آنکه نویسنده‎ای خلاق و آفریننده باشد، نقال خاطرات پر ماجرایی‎ست که پشت سر گذاشته است. در دیگر آثار او همانند رمان «دال» نیز این ویژگی کم و بیش دیده می‎شود، البته با شدت کمتر.

محمود گلابدره‎ای نخستین داستانهایش را در اوایل دهه چهل نوشته که در مجله صبح امروز منتشر شده. انتشار نخستین رمانش اما مربوط است به سال 1349 زمانی که از سفر لندن به ایران برگشته رمانی با عنوان سگ کوره پز که در همان آغاز از او سیمای نویسنده ای مردم‎گرا را ترسیم می‎کند، این رمان داستان زندگی کودکانی‎ست که در بخشهای حاشیه‎ای شهر تهران زندگی دشواری را می‎گذرانند. در این رمان همدلی نویسنده با دردها و رنج‎های شخصیت‎های رمانش تا آنجاست که به این رمان کیفیتی ناتورالیستی می دهد.

سال 1353 مجموعه داستان ابادز نجار را منتشر می‎کند، داستانهایی در روال رمان نخست او که رنگ بویی اعتراضی نیز نسبت بی‎عدالتی‎های اجتماعی آن دوران در آن می‎توان مشاهده کرد. در همین سال او پرکاه را منتشر می‎کند که به زعم بسیاری مهمترین رمان اوست. در این رمان نیز گلابدره‎ای درد طبقات فرودست و نبود عدالت اجتماعی را بازتاب داده. روایت بی‎پرده و عریان او در پاره‎ای بخش‎های رمان ( که در خانه های بدنام می گذرد) اگرچه به نیت نشان دادن فاصله طبقاتی و عقده‎های فرزند خانواده‎ای ثروتمند در محلات پست و پایین شهر صورت گرفته، اما امکان انتشار این رمان را در این سالها منتفی ساخته!

رمان بادیه (1357) نیز در ادامه پرکاه و با همان دغدغه‎ها نوشته شده  و تکرار همان مایه‎ها باعث شده عملا چیز تازه ای را به کارنامه او اضافه نکند.

مهمترین و معروف ترین اثر گلاب‎دره‎ای در دل روزهای انقلاب شکل گرفته و اندک زمانی بعد از آن منتشر می‎شود. مهمترین ویژگی کتاب در رویکرد مستندگرای نویسنده در ثبت وقایع انقلاب است که آن را به سندی دست اول در بازتاب مبارزات مردمی در روزهای انقلاب بدل کرده، خاصه اینکه خود گلابدره‎ای نیز در آن وقایع حضوری مستقیم داشته.

همانگونه که از گلابدره‎ای انتظار می‎رود او یکی از نخستین آثار داستانی درباره روزهای جنگ را هم می‎نویسد. اسماعیل اسماعیل (1360) ماجرای پیرمرد و پیرزنی در منطقه‎ای جنگ زده است که به عشق پسر به جنگ رفته خود حاضر نیستند منطقه جنگ زده را ترک کنند. این رمان کوتاه بعد از سفر گلابدره‎ای در همان سالهای نخست جنگ به مناطق جنگی نوشته شده. سالهای نخست دهه شصت همزمان با ایامی که او عزم سفر به خارج از ایران دارد، ایام پرکاری برای اوست: حسین آهنی (1361)پرستو (1363)، صحرای سرد (1364) ، آهوی کوهی (1365) و سرنوشت بچه شمرون (1365) و دال (1365) منتشر کرد که این آخری، لااقل به دلیل تازگی مضمون، مهمترین اثر او در این دوره محسوب می‎شود چون گلاب‎دره‎ای تجربیات خود از سفر به سوئد را دستمایه نوشتن رمانی درباره سرخوردگی‎های ایرانیان مهاجر در سوئد کرده.  شخصیت اصلی این رمان، نبی شمیرانی که پس از چند سال دوری از خانواده‎اش به سوئد می‎رود، درواقع کسی نیست جز خود نویسنده که به دلیلی مشابه به این کشور سفر کرده. او در این رمان در کنار نمایش برزخی که ایرانیان مهاجر در آن گرفتار آمده‎اند (تقابل سنت و مدرنیته‎ای هویت باخته) سعی می‎کند نگاهی منتقدانه نیز به زندگی سرد و بی روح مردم در کشور سوئد داشته باشد. کتاب کوچک «حسین آهنی» که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در منتشر شده داستان کوتاهی است درباره روزهای انقلاب، با همان بافت خاطره‎گویانه که به شرح مبارزه و شهادت برادر ناتنی راوی می پردازد و به لحاط ادبی برجستگی خاصی ندارد.

گلابدره‎ای بعد از بازگشت به ایران تا سال 1380 اثری منتشر نکرد تا اینکه در این سال «ده‎سال هوملسی در امریکا» را براساس تجربیات خود در گشت و گذار در امریکا با رویکردی انتقادی نسبت به زندگی امریکایی نوشت و اثری که قرار بود در 24 جلد (!) نوشته شود،اما سرخوردگی او از نحوه انتشار و پخش ضعیف کتاب بدانجا ختم شد که تنها دو جلد آن نوشته و  منتشر شود (ناشر بدون هماهنگی با نویسنده عنوان کتاب را از ده سال در امریکا به ده سال هوملسی در امریکا عوض کرد که این مسئله دلخوری شدید گلابدره‎ای را به همراه داشت، نحوه فروش کتاب هم ظاهرا از طریق پستی و پس از واریز کردن بهای کتاب توسط خریدار به شماره حساب ناشر بوده!) . البته کم نبوده آثاری از گلاب دره‎ای که قربانی پخش بد ناشر شده‎اند و باوجود اینکه مدت زمان زیادی از انتشار آنها نمی گذرد اما اغلب در دسترس نیستند.

آقا جلال به روایت تازه (1380) حاصل سالهای دوستی و شاگردی جلال است گلابدره‎ای در این اثر کوشیده با استفاده از فرمی نو و روایتی رمان‎گونه و تماما دیالوگ محور، تصویری متفاوت از زندگی و مرگ جلال ارائه کند.

مادر (1381)، منیر (1383)، حکومت نظامی (1383) و «زن نویسنده و هاویه هوو»از دیگر آثار او در این سالهای هستند که بیشتر بازتاب دهنده زندگی دشوار او در این سالها و کم حوصلگی پیرمردی خسته هستند تا طراوت و نوآوری برخی از آثار قدیمی او.

نویسنده ای مردمی

محمدعلی گودینی دیدگاهش درباره مرحوم گلابدره ای را این گونه بیان کرده است:

گلابدره‌ای از معدود نویسندگان مردمی بود که از همان اوان انقلاب و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دیدگاه‌های انقلابی داشت و از اعتقادات خود دفاع می‌کرد. من اغلب آثار گلابدره‌ای را خوانده‌ام و حتی بر روی برخی کتاب‌های وی هم‌چون «دال» و «10 سال هرمسلی در آمریکا» نقد نوشته‌ام. باید بگویم،‌ گلابدره‌ای نویسنده‌ای بود که تلاش می‌کرد دغدغه‌های اجتماعی روزگار خود را در آثارش منعکس کند.

برای نمونه وی در کتاب  «10 سال هرمسلی در آمریکا» به ماجرای مشکلات ایرانیانی که به سودای خارج از کشور به سرزمین غرب سفر می‌کنند،‌ پرداخته است و به خوبی و به دور از هرگونه دروغ و اغراق  فلاکتی که برخی ایرانیان در خارج از کشور با آن روبرو هستند،‌ را تصویر می‌کند. وی در این اثر خاطرات خود و برداشت‌های شخصی‌اش را با نثری خاص به رشته تحریر درآورده است. نثر وی، نثری آهنگین است و کمتر نویسنده‌ای توانسته چنین نثری را استفاده کند،‌ من در خوانش این کتاب برای بار نخست دچار مشکل شدم‌، و بار دوم و سوم هم تلاش بسیار کردم تا براساس آهنگی که در خواندن دعای «جوشن کبیر» استفاده می‌کنیم،‌ توانستم این کتاب را بخوانم.

رو راست و یکرنگ

فیروز زنوزی جلالی، نویسنده و از دوستان زنده‌یاد محمود گلابدره‌ای هم این گونه می گوید:

اولین خاصیت کاری زنده‌یاد گلابدره‌ای تجربیاتی بود که او از مردم داشت. اگر تجربه را یکی از ارکان لازم در نویسندگی بدانیم، محمود این ویژگی را داشت. به خاطر زندگی پرتلاطمی که داشت، تجربیات زیادی از زندگی در ذهنش بود که همین در کار نویسندگی‌اش به کار می‌آمد.

مهمترین ویژگی شخصیتی گلابدره‌ای که همه هم به آن اذعان دارند، رو راست بودن و یکرنگی او بود. او مصلحت‌اندیش نبود. به همین خاطر با زبان رک با دیگران صحبت می‌کرد و برای این موضوع هم هزینه بسیار داد. بسیاری او را ترک کردند، اما همین ویژگی باعث شده بود که او به رغم داشتن مضایق مالی بسیار و زندگی پرتلاطم همچنان در خط انقلاب باقی بماند. اعتقادش را به رفاه بیشتر نفروخت.

فرآوری: منیژه خسروی

بخش ادبیات تبیان


منابع: پنجره/مد و مه/تسنیم