تبیان، دستیار زندگی
با افزایش نجومی ظرفیت دانشگاه ها و کاهش متقاضیان کنکور، ما این روزها با حجم بالایی از صندلی های دانشگاهی روبر هستیم که دانشجویی برای پر کردنشان وجود ندارد، این در حالی است که با حذف کنکور هم متقاضیان ورود به دانشگاه افزایش چندانی پیدا نکرده ، این مسئله شا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پایان کابوس کنکور!


با افزایش نجومی ظرفیت دانشگاه ها و کاهش متقاضیان کنکور، ما این روزها با حجم بالایی از صندلی های دانشگاهی روبرو هستیم که دانشجویی برای پر کردنشان وجود ندارد، این در حالی است که با حذف کنکور هم متقاضیان ورود به دانشگاه افزایش چندانی پیدا نکرده ، این مسئله شاید بیش از هر چیز به آمارهای نجومی بیکاری  فارغ التحصیلان دانشگاه ها باز گردد؛ آمارهایی که خیلی ها را از دانشگاه رفتن پیشمان کرده است، پشیمان شدنی که کاش سالهای پیش اتفاق می افتد.

دهه شصتی ها و کابوس کنکور
کنکور

همه کسانی که سال تولدشان به سالهای دهه شصت و سالهای انتهایی دهه پنجاه باز می گردد، کابوس های تمام نشدنی کنکوری به خاطر می آورند که در سالهای تحصیل در دبیرستان و سالهایی پشت کنکور ماندن خواب را به چشم هایشان حرام کرده بود، کابوسی که شاید بسیاری از شادی های نوجوانی و جوانی را در کام خود فرو برد. تاثیر دغدغه کنکور در آن سالها به اندازه ای بود که حتی یک سریال هم در سال 80 به آنتن تلویزیون رفت به نام «پشت کنکوری ها» که ماجرای زندگی چند جوان را روایت می کرد که برای ورود به دانشگاه تلاش می کردند. البته ماجرایی  که در آن سالها دانشگاه رفتن را تا به آن اندازه ارزشمند کرده بود، رقم نجومی داوطلبان کنکور و ظرفیت کم  دانشگاهها بود. به همین دلیل متقاضیان مجبور بودند در رقابتی نفس گیر با رقبای ، شانس خود را در رفتن به دانشگاه امتحان کنند. در این میان چه بسیار داوطلبانی که پس از رد شدن در ماراتون کنکور از عالم و آدم ناامید می شدند و خود را در زندگی بازنده تلقی می کردند. اگر صفحه حوادث روزنامه ها را در سالهای انتهایی دهه 70 و سالهای ابتدایی دهه 80 ورق بزنیم ، با مواردی از خود کشی هایی روبرو می شویم که به دلیل ناکامی در کنکور به وقوع پیوسته بودند. در روی دیگر سکه اما کسانی که پیروز ماراتون کنکور می شدند، احساس می کردند که بزرگترین سد زندگی را از سر راه برداشته اند و از این پس روزهای درخشان در انتظارشان است، غافل از اینکه.. .

ماجرایی  که در آن سالها دانشگاه رفتن را تا به آن اندازه ارزشمند کرده بود، رقم نجومی داوطلبان کنکور و ظرفیت کم  دانشگاهها بود. به همین دلیل متقاضیان مجبور بودند در رقابتی نفس گیر با رقبای ، شانس خود را در رفتن به دانشگاه امتحان کنند. در این میان چه بسیار داوطلبانی که پس از رد شدن در ماراتون کنکور از عالم و آدم ناامید می شدند و خود را در زندگی بازنده تلقی می کردند

فارغ‌ التحصیلان دانشگاه 10 برابر از دیپلمه‌ها بیکار هستند

برای پی بردن به نتیجه قبولی در کنکور وعاقبت راهیافتگان به دانشگاه کافی است نگاهی به آمارها نجومی بیکاری فارغ التحصیلان و راهیابی خروجی های دانشگاه در مشاغل غیر مرتبط بیندازیم. در همین خصوص  وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده که نرخ بیکاری در دیپلمه‌ها دو درصد و در جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاهی 20 درصد است، به این معنا که بر اساس آمارها فارغ‌ التحصیلان دانشگاه 10 برابر از دیپلمه‌ها بیکار هستند

کنکور

کارشناسی ارشد؛ بهانه ای برای سرگرم کردن لیسانسه های بیکار!

در سالهای دهه هشتاد بود که آمار بیکاری فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی دانشگاه ها مدیران را به فکر چاره ای انداخت و از آنجا که ما معمولا به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستیم، ماجرای افزایش ظرفیت در مقاطع تحصیلات تکمیلی به محیط های آکادمیک تزریق شد. در ادامه این روند فارغ التحصیلان کارشناسی وقتی دیدند برای مدرک فعلی شان کاری در جامعه وجود ندارد، با رویای یافتن شغل، راه تحصیلات تکمیلی را پیش گرفتند اما  . . دانشجویانی که با رویای یافتن شغل پس از دریافت مدرک به برای تحصیلات تکمیلی باز هم به آکادمی باز گشته بودند، اما آنها تنها پس از پایان تحصیل بود که متوجه شدند که گرفتن مدرک کارشناسی ارشد هم نمی تواند بهانه ای برای یافتن شغل مناسب باشد. در این میان برخی بودند که باز هم و این بار در مقطع دکترا تصمیم به ادامه تحصیل گرفتند ، برخی دیگر که ناامید از دانشگاه، راه بازار کار غیر مرتبط را پیش گرفتند. در حالی که در این میان زیباترین سالهای جوانی شان در مسیر دریافت رویایی پوشالی از میان رفته بود.

فارغ التحصیلان کارشناسی وقتی دیدند برای مدرک فعلی شان کاری در جامعه وجود ندارد، با رویای یافتن شغل، راه تحصیلات تکمیلی را پیش گرفتند اما  . . دانشجویانی که با رویای یافتن شغل پس از دریافت مدرک به برای تحصیلات تکمیلی باز هم به آکادمی باز گشته بودند، اما آنها تنها پس از پایان تحصیل بود که متوجه شدند که گرفتن مدرک کارشناسی ارشد هم نمی تواند بهانه ای برای یافتن شغل مناسب باشد

عاقبت درس نخواندن!

دانش آموزانی که یک روز به دلیل شاگرد اول مدرسه شدن و روز بعد به بهانه رتبه برتر بودن در کنکور مورد توجه همه واقع می شدند، در حالی تیرشان به سنگ خورد که هم کلاس های مدرسه ای شان که در طول سالهای مدرسه هیچ گاه نمره بالای 12 در کارنامه شان نداشتند ، پس از گذشتن از تحصیل در مدرسه و دانشگاه و راه یافتن به بازار کار و آموختن فن و حرفه به جایگاهی رسیده اند که تنها قیمت اتومبیلی که زیر پایشان 200 میلیون می ارزد! اما شاگرد زرنگ های دیروز و فارغ التحصیلان بیکار امروز برای یافتن شغلی با حداقل حقوق هنوز هم ناکام مانده اند. شاید اگر درس خوان های آن روز های می دانستند که برخی از دانش آموزان روزهای تابستان را به شاگردی در مکانیکی و آهنگری یا هر فن و حرفه دیگری می گذارند روزگاری چنین آینده ای خواهند داشت، هیچ وقت این همه سال از زندگی شان را در محیط های آموزشی تلف نمی کردند.

کنکور

آموزش های فنی و حرفه ای چاره کار است

در چنین روزهایی که بیشتر مردم فهمیده اند که دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن هیچ تاثیری در یافتن شغل مناسب و شرایط مناسب کاری ندارند، باید بیش از پیش به مهارت های فنی و حرفه ای بها داده شود. فن و حرفه ای که اگر آموخته شود نه تنها شرایط زندگی دانش آموزان را در آینده تغییر می دهد که می تواند راهی را هم به سوی دانش آموزانی که در زمینه دروس حفظی و ریاضی توانایی چندانی ندارند باز کند تا در دهه های آتی دیگر ما با این همه فارغ التحصیل روبرو نباشیم که  عمرشان را در راهی بیهوده گذاشتند و در نهایت هم به نتیجه ای نرسیدند.

سپیده آماده

بخش اجتماعی تبیان