تبیان، دستیار زندگی
اصل نجوا اگر در میان مؤمنان باشد؛ سوء ظنی بر نیانگیزد و تولید نگرانی نکند و محتوای آن توصیه به نیکی‌ها و خوبی‌ها به اشد مجاز است؛ ولی هر گاه از کسانی همچون یهود و منافقان سر زند که هدفشان آزار مؤمنان است؛ نفس این عمل زشت و حرام است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درگوشی های مجاز و غیر مجاز


از آیات 9 و 10 سوره مجادله استفاده می شود که اصل نجوا اگر در میان مۆمنان باشد؛ سوء ظنی برنیانگیزد و تولید نگرانی نکند و محتوای آن توصیه به نیکی‌ها و خوبی‌ها باشد مجاز است؛ ولی هرگاه از کسانی همچون یهود و منافقان سر زند که هدفشان آزار مۆمنان است؛ نفس این عمل زشت و حرام است تا چه رسد به اینکه محتوای آن نیز شیطانی باشد.


غیبت

جزء بیستم و هشتم قرآن کریم که از ابتدای سوره مبارکه مجادله آغاز و به پایان سوره مبارکه تحریم ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.

درگوشی های مجاز و غیر مجاز

از آیات 9 و 10 سوره مجادله استفاده می شود که اصل نجوا اگر در میان مۆمنان باشد؛ سوء ظنی بر نیانگیزد و تولید نگرانی نکند و محتوای آن توصیه به نیکی‌ها و خوبی‌ها باشد مجاز است؛ ولی هر گاه از کسانی همچون یهود و منافقان سر زند که هدفشان آزار مۆمنان است؛ نفس این عمل زشت و حرام است تا چه رسد به اینکه محتوای آن نیز شیطانی باشد. [1]

آیه نهم خطاب را متوجه مۆمنین واقعی کرده می فرماید: شما می‌توانید نجوا کنید به شرطی که نجوایتان توأم با اثم و عدوان و نافرمانی از رسول صلی الله علیه وآله نباشد (فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ )؛ بلکه بر مبنای تقوا باشد (وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى).

منظور از «برّ» که در مقابل «عدوان» قرار گرفته تمامی کارهای خیر است و منظور از «تقوى» هر عملی است که «اثم» یعنی گناه نباشد.

اما مراد از نجوایی که در آیه بعد مورد نکوهش قرار گرفته و از شیطان خوانده شده (إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ) نجوایی است که بین منافقین و بیماردلان جریان داشته و دارد.

از ناحیه شیطان بودنش هم به این معناست که شیطان این عمل را در نظرشان زیبا جلوه داده و تشویقشان می کند که با یکدیگر نجوا کنند تا مسلمانان را اندوهگین و پریشان خاطر کنند (لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا) به اینکه گمان کنند قرار است بلایی بر سرشان بیاید. [2]

خدا کاری کرد که فکرش را هم نمی کردید

آیه دوم سوره حشر به یکی از امدادهای الهی اشاره می کند که در اوج ناباوری، شامل حال مسلمانان شد و درسی برای همیشه تاریخ که این خدا همان خدائیست که آن کرد و اگر مصلحت و لیاقت باشد آن لطف عجیب تکرار شدنی است.

منظور از «برّ» که در مقابل «عدوان» قرار گرفته تمامی کارهای خیر است و منظور از «تقوى» هر عملی است که «اثم» یعنی گناه نباشد

در این آیه خداوند متعال به داستان رانده شدن یهود بنی نضیر از مدینه پرداخته می فرماید: خداوند متعال همان کسی است که یهودیان بنی النضیر را برای اولین بار از خانه و زندگیشان در جزیرة العرب بیرون کرد. (هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ).

«حشر» به معنای بیرون کردن است؛ اما نه بیرون کردن یک نفر؛ بلکه یک جمعیت و آن هم به اجبار. «لِأَوَّلِ الحَْشْرِ» هم یعنی در اولین اخراج. [3]

سپس می افزایید: شما هرگز گمان نمی کردید که آن‌ها از این دیار خارج شوند (مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا)؛ آن‌ها نیز گمان داشتند که دژهای محکمشان از شکست آن‌ها و عذاب الهی جلوگیری خواهد کرد (وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ).

این تعبیر آیه نشان می دهد که یهودیان بنی نضیر در مدینه آنچنان از امکانات وسیع و تجهیزات فراوان بهره مند بودند که نه خودشان باور می کردند به این آسانی مغلوب شوند و نه مسلمانان؛ ولی از آنجا که خدا می خواست به همه روشن سازد که چیزی در برابر اراده او ، قدرتِ مقاومت ندارد حتی بدون آنکه جنگی رخ دهد ، آن‌ها را از آن سرزمین بیرون راند.

برای همین در ادامه می فرماید: اما خداوند از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد (فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا) و در قلبشان وحشت و ترس افکند (وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ)؛ به گونه ای که با دست خویش و با دست مۆمنان خانه هایشان را ویران کردند (یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُۆْمِنِینَ).

به این شکل که مسلمانان از بیرون، دژهای آن‌ها را ویران می کردند که به داخل آن راه یابند؛ یهود هم از درون ویران می کردند تا به صورت سالم به دست مسلمانان نیفتد که نتیجه این همکاری ویران شدن ، همان استحکاماتی بود که دو طرف گمان تخریب و تسلط مسلمانان بر آن را نمی دادند. [4]

یهود

ما نیز از آغاز این حرکت بزرگ اسلامی در کشورمان فراوان شاهد اینگونه امدادها بوده ایم که نه ما فکرش را می کردیم و نه دشمن؛ که آن حکومت کهن شاهنشاهی سرنگون شود؛ دست استعمار پیر و جوان از این مملکت کوتاه شود؛ صدامیان با خفت و خواری دستشان از این مملکت کوتاه شود؛ فتنه ها دامنگیر این مردم و این نظام بشود و عاقبت آن‌ها روسیاه شوند و بر عزت این مردم و نظام افزوده شود.

آن‌ها که مردگان را بی اثر می دانند بخوانند

در آیه 13 ممتحنه سخن از قومی است که مورد غضب خدایند (غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) و امیدی به ثواب آخرت ندارند (قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ).

علامه طباطبایی (ره) مراد از این قوم را به قرینه غضب الهی بر آن‌ها، یهود می داند.

در ادامه این حالت نا امیدی آن‌ها را به نا امیدی کفار از اهل قبور تشبیه می کند (كَمَا یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ)؛ یعنی همانگونه که کفار از اهل قبور مأیوسند.

منظور از این کفار، کسانی هستند که منکر خدا و قیامتند و معنای این بخش از آیه این است که: یهود از ثواب آخرت ناامیدند آنگونه که منکرین قیامت از دفن شدگانِ در قبور ناامیدند. [5]

از این تعبیرات استفاده می شود کسانی اهل قبور را نیست و نابود می دانند و هیچ اثری برای آن‌ها قائل نیستند ، خدا را قبول ندارند و منکر قیامت و حیات پس از مرگند.

کسانی که باورشان این است: غیر از این زندگی دنیا چیزی در کار نیست. پیوسته گروهی از ما می میرند و نسل دیگری جای آن‌ها را می گیرد و بعد از مرگ دیگر هیچ خبری نیست و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد (إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ)[6]. برای همین است که اهل قبور را مرده ای بی اثر می دانند و هیچ امیدی به آن ندارند.

و جالب است که این باور، امروز باور رسمی وهابیت تکفیری است که دفن شدگان در بقیع را مردگان بی اثری می دانند که هیچ امیدی به آن‌ها نیست.

آیه دوم سوره حشر به یکی از امدادهای الهی اشاره می کند که در اوج ناباوری، شامل حال مسلمانان شد و درسی برای همیشه تاریخ که این خدا همان خدائیست که آن کرد و اگر مصلحت و لیاقت باشد آن لطف عجیب تکرار شدنی است

از ناحیه شیطان بودنش هم به این معناست که شیطان این عمل را در نظرشان زیبا جلوه داده و تشویقشان می کند که با یکدیگر نجوا کنند تا مسلمانان را اندوهگین و پریشان خاطر کنند (لِیَحْزُنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ) به اینکه گمان کنند قرار است بلایی بر سرشان بیاید.

این فرقه بی خبر؛ بلکه معاند با معارف قرآن کریم حتی کسانی را هم که در راه خدا کشته شده اند؛ مانند حمزه سیدالشهداء و دیگر شهدای احد را مردگانی می پندارند که هیچ اثری بر آن‌ها مترتب نیست و حال آنکه این خلاف آیات قرآن است که می فرماید: هرگز به آن‌ها که در راه خدا کشته می شوند و شربت شهادت می نوشند مرده نگویید (وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ).

سپس برای تاکید بیش‌تر اضافه می کند: بلکه آن‌ها زنده اند؛ اما شما درک نمی کنید (بَلْ أَحْیَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ).

الحق و الانصاف هم، مشکل ریشه ای وهابیت تکفیری امروز، همین نداشتنِ شعور است.

پیامدهای شیرین خداترسی

در آیات 2 تا 5 سوره طلاق، پنج پیامد تقوا یا همان خداترسی بیان شده است که در این بخش بازگو می شود:

1. در آیه دوم آمده است: هر کس خداترس باشد و ترک گناه کند ، خداوند برای او راه نجاتی قرار می دهد و مشکلات زندگی او را حل می‌کند (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا).

2. در آیه سوم ادامه می دهد: و او را از جایی که فکرش را هم نمی کند ، روزی می دهد (وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ).

3. در آیه چهارم می فرماید: هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می‌سازد (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا).

4. در آیه پنجم می فرماید: هر کس تقوای الهی پیشه کند و از مخالفت فرمان او بپرهیزد ، خداوند گناهان او را می بخشد (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُكَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ).

5. بعد ادامه می دهد: و پاداش او را بزرگ می‌سازد (وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا).

پی نوشت ها :

1.   تفسیر نمونه 23/434

2.   ر.ک به المیزان فی تفسیر القرآن 19/187-188

3.   المیزان فی تفسیر القرآن 19/201

4.   برگرفته از تفسیر نمونه 23/488-493

5.   المیزان فی تفسیر القرآن 19/243

6.   37/ مۆمنون

امید پیشگر   

بخش قرآن تبیان