تبیان، دستیار زندگی
در حوزه نیز مانند دانشگاه، پدیده فرار مغزها وجود دارد اما با این تفاوت که این فرار در قالب مهاجرت از کشور خلاصه نمی شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرار مغزها از حوزه (قسمت اول)

بررسی پدیده فرار مغزها

فرار مغزها از حوزه (قسمت اول)
در حوزه نیز مانند دانشگاه، پدیده فرار مغزها وجود دارد اما با این تفاوت که این فرار در قالب مهاجرت از کشور خلاصه نمی شود.

به مهاجرت متخصصان برجسته و كلیه افرادی كه دارای تحصیلات عالیه هستند فرار مغزها گفته می شود.

گاهی این فرار، میان حوزویان است و گاهی میان دانشگاهیان و به معنای عموم و مصطلح آن. اما ما در این مقاله به معنای خاص آن یعنی فرار مغزها در حوزه می پردازیم.

شاید بعضی ها بگویند مگر در حوزه هم پدیده ای به نام فرار مغزها وجود دارد؟ آیا مگر فرار مغزها مختص نفرات برتر کنکور و المپیادها نیست؟

فرار مغزها در حوزه به نحوی دیگر صورت می پذیرد. شاید در دانشگاه یا مراکز علمی دیگر، خروج یک دانشجوی نمونه از کشور برای تحصیل به یک کشور دیگر را فرار مغزها بنامند اما در حوزه این فرایند هم وجود دارد اما به صورتی دیگر.

در حوزه که یکی از بزرگترین محیط های علمی کشور است به طور قطع نخبگان زیادی وجود دارند و به عبارت دیگر مغزها در حوزه نیز به فعالیت مشغولند. البته این کلمه یعنی مغز در میان حوزویان استعمالی ندارد و شاید به جای آن از کلماتی مانند ملا، عالم، مجتهد، فاضل و .. استفاده می شود.

اقسام فرار مغزها از حوزه

فرار مغزها در حوزه مانند دانشگاه نیست، البته ممکن است مواردی هم به صورت خروج از کشور باشد اما مصادیق این پدیده در حوزه متفاوتند و مفهوم آنست که در حوزه وجود دارد.

فرار مغزها در حوزه به مفهوم دوری گزینی و فرار یک طلبه عالم از محیط علم جمعی و آنچه در روال طبیعی حوزه است باز می گردد.

به عنوان مثال برخی از طلاب به دانشگاه فرار می کنند. استقبال گسترده طلاب به خصوص برخی از طلاب نخبه از دانشگاه و ورود ایشان به دانشگاه نوعی فرار مغزها در حوزه است.[1]

یک طلبه به محض ورود به دانشگاه با محیطی علمی، سرشار از گرمای پژوهش، اکتیو و متفاوت از روش و محیط سنتی و کمی خشک حوزه روبرو خواهد شد و این خصوصیات معمولا موجب جذب فرد می شود.

برخی از بدنه حوزه و اجتماعات آن فرار می کنند و در خانه به فعالیت های علمی خویش ادامه می دهند. درس ها را به صورت انفرادی می خوانند و از استاد و روش های متداول حوزه فاصله می گیرند و به مرور منزوی می شوند.

و آنچه در حوزه بیشتر نگران کننده است فرار مغزهای بالقوه است. شاید افرادی هنوز و در شرایط فعلی خویش به متخصص یا به اصطلاح ،مغز شناخته نشده باشند اما با روند تحصیلی که از ابتدای طلبگی در پیش گرفته اند همه اطرافیان اذعان دارند که او یکی از مغزها در آینده خواهد شد. همین افراد پس از سالیان مدیدی درس خواندن به تدریج، امید و انگیزه ابتدایی خود را از دست داده و معمولا به دلیل عوامل اقتصادی از درس خواندن فاصله گرفته و جذب فعالیت های اقتصادی می شوند. حال ممکن است این فعالیت ها در راستای علم و پژوهش بوده و با اهداف حوزوی سازگار باشد و یا فعالیت هایی صرفا اقتصادی و مادی گرایانه و دور از حوزه و بعضا مغایر با زی طلبگی باشد.

فردی که می توانست یکی از علمای آینده حوزه باشد و از مغزهای ماندگار حوزه باقی بماند دیگر درس را فراموش کرده و با فرار از حوزه، مسیر دیگری را برای خویش انتخاب کرده است. این قسم از فرار مغزها از حوزه، نگران کننده ترین و شایع ترین مصداق این پدیده است.

عوامل فرار مغزها در حوزه

بی توجهی به تلاش علمی

در دانشگاه ها به سرعت افرادی که تلاش های علمی بالایی داشته اند یا به عبارت دیگر به نوعی از مغزها به حساب می آیند مورد تشویق و توجه قرار می گیرند. اما این روند در حوزه یا وجود ندارد یا بسیار کند است یا تشویق های قابل توجهی نیست.

شما می توانید مقادیر و ارقامی که برای تشویق یک ورزشکار پرداخته میشود را با ارزش هدیه ای که به یک طلبه فاضل داده میشود مقایسه کنید.

بی توجهی به پژوهش

متأسفانه نه فقط در حوزه بلکه در همه مجامع علمی ما، پژوهش بسیار مورد ظلم و بی مهری قرار گرفته است. در بسیاری از کشورها یک پژوهش قوی مورد بررسی قرار گرفته و حتی تا تبدیل شدن به یک قانون کشوری پیش خواهد رفت. یعنی آن پژوهش را به سرعت کاربردی کرده و استفاده بهینه از آن می برند. اما در کتابخانه ها و پژوهشگاه های ما چه مقالات، پژوهش ها و آثار پژوهشی بسیاری که در حال خاک خوردن هستند. در حوزه هم به پژوهش توجه بسیاری نمی شود و چه طلاب پژوهشگری که کم کم انگیزه خویش را از دست داده اند. به عنوان مثال حتی در حوزه نشریه علمی پژوهشی وجود ندارد که یک طلبه بتواند مقاله ای در آنجا چاپ کند و از امتیازات آن بهره مند شود. ( در مورد وضعیت پژوهش در حوزه به مقاله ای در این مورد از نویسنده مراجعه شود)[2]

بی توجهی به امر پژوهش را می توان یکی از مهمترین دلایل فرار مغزها از حوزه دانست.

عوامل اقتصادی

یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار در روند پدیده فرار مغزها، عوامل اقتصادی است.

به طور قطع افرادی که وقت خویش را برای درس خواندن و پژوهش و علم آموزی گذاشته اند وقتی برای فعالیت های اقتصادی نداشته و در نتیجه اگر از خانواده های مرفه نباشند، وضعیت اقتصادی مطلوبی نخواهند داشت. عموم طلبه های درس خوان نیز در همین گروه قرار می گیرند و با توجه به وضع معیشتی طلاب و شهریه اندک ایشان، به تدریج وضعیت برای خود طلبه و یا حداقل خانواده او سخت خواهد شد. از طرفی همیشه پیشنهادات کاری دیگر جدا از حوزه برای یک طلبه به اصطلاح مغز، وجود دارد که وضع بد اقتصادی و چنین پیشنهاداتی که می تواند وضعیت اورا بهبود بخشد می تواند منجر به فرار او از حوزه شود.

امید به آینده

همه انسان ها از آینده خود بیم دارند و با توجه به شرایط اقتصادی نگران آینده شغلی خویش هستند. طلاب نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از شغل و کسب درآمد خویش در آینده کاملا بی اطلاعند و تصویر روشنی از آینده خود در دست ندارند. همین وضعیت نامشخص آینده شغلی نوعی سردی در وجود ایشان نسبت به سیستم موجود پدید می آورد که به تدریج پدیده فرار را منجر خواهد شد.

امید به آینده نقش بسیار مهمی را در سلامت انگیزه افراد ایجاد می کند که باید این امید هر روز قوی تر شده و ثابت بماند. اما عللی مانند اقتصاد و سیستم حوزه این امید را کاهش داده است حتی مغزها و فضلای حوزه گاه جذب جاهای دیگر شده تا آینده خویش را تأمین نمایند.


پی نوشت ها:

[1] http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=207888&Keyword=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84+%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86

[2] http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=196560&Keyword=%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF+%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C

تهیه و تولید:احمد اولیائی-گروه حوزه علمیه تبیان