تبیان، دستیار زندگی
انسان کاملی كه آسمان با نداى خود او را معرفى مى‌كند، و زمین با همه امكاناتش پذیراى اوست و همه جنگ افروزان در هراس از او هستند، پس از ظهور و فراهم شدن زمینه، اولویت‌هاى برنامه جهانى اش چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولویت هاى سیره امام مهدى (علیه السلام)

امام زمان

انسان کاملی كه آسمان با نداى خود او را معرفى مى كند، و زمین با همه امكاناتش پذیراى او است و همه جنگ افروزان در هراس از او هستند، پس از ظهور و فراهم شدن زمینه، اولویت هاى برنامه جهانى اش چیست؟ مهم ترین رۆوس فعالیتش كدام است؟ مهدى(علیه السلام) كه هدایت گر انسان هاى گم شده است، انسان هایى كه هم راه را گم كرده اند و هم مقصد را، به چه شاخص هایى توجه دارد؟

اولویت اول: حضرت على(علیه السلام) بعد از آن كه از تحولِ ایجاد شده در انسان ها با هم سو كردن خواهش ها با موازین، و عرضه آرا و اندیشه ها بر قرآن توسط آخرین حجّت خدا، سخن گفت، در ادامه به دو تحول دیگر اشاره مى كند و مى فرماید: حضرت مهدى(علیه السلام) نه تنها عدالت را در همه ابعاد حیات آدمى اجرا مى كند، بلكه به آدم ها شیوه عدل را مى آموزد. او به آن ها نشان مى دهد كه عدالت حقیقى و واقعیت عدالت چیست. و هدفى راكه همه انبیاء در پى آن بودند و براى آن مبعوث شده بودند، همان رسالتى كه مى خواست انسانها خود به پاخیزند وقسط را به پا دارند.

(لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ)(1)

«تا مردم به قسط قیام كنند»

در حكومتِ وارث همه انبیا محقّق مى شود، و آدم ها سیره عادلانه را مى آموزند، و آن را به كار مى گیرند. اقامه عدل، متوقف بر شناخت جایگاه امور است، تا هر چیز به جاى خود به كار رود و عدالت برقرار شود، زیرا انسان خواهانِ عدالت اگر جایگاه امور را نداند، دچار ظلم خواهد شد و انسان در حكومت حضرت مهدى(علیه السلام) به این معرفت و شناخت مى رسد. او انسان ها را به این سطح از فكر و فرهنگ مى رساند كه در ارتباط با خدا، خود، خانواده و دیگران و حتّى حیوانات و جمادات، خود قسط را بپا دارند، نه این كه حكومت آنها را به زور، وادار به رعایت عدالت كند.

حضرت مهدى(علیه السلام) نه تنها عدالت را در همه ابعاد حیات آدمى اجرا مى كند، بلكه به آدم ها شیوه عدل را مى آموزد. او به آن ها نشان مى دهد كه عدالت حقیقى و واقعیت عدالت چیست. و هدفى راكه همه انبیاء در پى آن بودند و براى آن مبعوث شده بودند، همان رسالتى كه مى خواست انسانها خود به پاخیزند وقسط را به پا دارند

«فیریكم كیف عدل السیرة»

«او به شما نشان خواهد داد كه دادگرى چگونه است».

اولویّت دوّم: رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بیست و سه سال جهاد و مقاومت و تلاش و كوشش كرد تا نزول قرآن به پایان رسید و به صورت كتاب تدوین شد، و سنّت او كه همگى وحى بود(2)، شكل گرفت و دین كامل شد، و براى تداوم و استمرار حیات دین آن را به اوصیا و امامان سپرد. ولى هنوز رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در دل خاك آرام نگرفته بود و در جنّت خُلد سكنى نگزیده بود كه بذر انحراف از سنّت و تحریف كتاب در سقیفه كاشته شد، و توسط عصیان گران آبیارى شد و در پى آن هلاكت نسل ها درو شد.

«زرعوا الفجور، وسقوه الغرور، وحصدوا الثبور»(3)

«منافقان گناه مى كارند و كِشته خویش به آب غرور آب مى دهند و هلاكت مى دروند».

كتاب خدا بى رونق ترین وكاسدترین كالا بود، اگر آن را چنانكه باید مى خواندند و در جایگاه خود قرار مى دادند و باز كالایى پر سودتر از قرآن نبود، اگر معنایش تحریف مى شد و در جایگاه نامناسب قرار مى گرفت. حقیقت كتاب متروك شد، و سنت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فراموش گشت، و تنها اسم كتاب و خط و جلدش ماند(4).

ولى هنوز رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در دل خاك آرام نگرفته بود و در جنّت خُلد سكنى نگزیده بود كه بذر انحراف از سنّت و تحریف كتاب در سقیفه كاشته شد، و توسط عصیان گران آبیارى شد و در پى آن هلاكت نسل ها درو شد

كیست كه بر مهجور ماندن كتابى كه آمد تا به جامعه حیات جدیدى بدهد، حسرت نخورد و بر حیات نداشتن آن در جامعه غصه نخورد؟ كیست كه بر این دردها و حسرت ها مرهمى باشد؟ چه كسى جز حجّت خدا مى تواند احیاگر میراث از دست رفته باشد؟

میراثى كه گرد و خاك سمّ ستوران ستم، چهره آن را پوشانده و آن را میرانده و در قبرستان مدفون كرده است. قرآن كه آمده بود تا حیات بدهد، آن را همراه مردگان تشییع كرده، در قبرستان جا گذاشتند!

دومین اولویتِ برنامه حجّت خدا، احیاى كتاب مهجور خدا و سنت فراموش شده رسول(صلى الله علیه وآله وسلم)است. و این رویكرد تازه به دین و نمایاندن چهره واقعى كتاب و سنّت است كه سبب متهم شدن مهدى(علیه السلام) به آوردن دین جدید مى شود، و عالمان دین اولین گروهى هستند كه با او مخالفت مى كنند، زیرا علم و دانش آن ها از دین، علم به پیكره بى جانى بوده است كه بر هر رأیى حمل و در هر قبرى دفن مى شود.

پی نوشت:

(1) حدید، 25.

(2) (وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوى * اِن هُوَ اِلاّ وَحىٌ یُوحى). نجم، 3 ـ 4.

(3) نهج البلاغه، خطبه 2.

(4) نگاه كنید به خطبه 17 و 147.

بخش مهدویت تبیان


منبع: على و پایان تاریخ آخرین امام در نگاه اولین امام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.