تبیان، دستیار زندگی
همیشه در تاریخ اسلامی ماه مبارک رمضان همراه با رسوم و آدابی خاص بوده که این ماه مبارک را از بقیه ماه ها متمایز میگرداند البته بیشتر این اداب و رسوم در زندگی پر مشغله امروز به فراموشی سپرده شده و کمتر از آنها یاد می شود ولی برخی از این رسوم به خاطر اهمیت و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرادکشون یا ابن ملجم کشون!


همیشه در تاریخ اسلامی ماه مبارک رمضان همراه با رسوم و آدابی خاص بوده که این ماه مبارک را از بقیه ماه ها متمایز میگرداند البته بیشتر این اداب و رسوم در زندگی پر مشغله امروز به فراموشی سپرده شده و کمتر از آنها یاد می شود. یکی از این آداب مراسم«مراد کشون» یا «ابن ملجم کشون»است البته در حال حاضر بیشتر این مراسم را با نام کله پاچه خور می شناسند اما تاریخچه این رسم چیست؟
افطاری قدیم

در قدیم رسم چنین بوده که همزمان با 19 ماه مبارک رمضان و ضربت خوردن امیرمومنان علیه السلام مراسم احیاء شب قدر و عزاداری حضرت امیرالمومنین انجام می شده است و این عزاداریها تا شب هفتم مولا ادامه پیدا می کرده است یعنی تا روز 27 ماه مبارک رمضان شام 27 یعنی همان شب 28 مراسمی برگزار میشد تحت عنوان مراد کشون به این نحو که در شب قدر هنگام خواندن دعای جوشن کبیر نخ بلندی را در دست میگیرند و با خواندن هر بند از دعا یک گره به آن نخ میزنند تا اتمام هزار گره و بعد با جمع کردن این نخ ها طنابی درست میکنند و با آن ابتدا آدمک ابن ملجم را به دار میکشند و بعد آتش میزنند، آدمکی به نماد و نشانه ابن ملجم مرادی قاتل حضرت امیرالمومنین تا مظهر بغض و بیزاری آنان از این جرثومه کثیف و جایت او باشد بعد از این مراسم نیز در مکانی جمع می شدند و افطار می خوردند که غالبا در این شب «کله پاچه» بوده است و از همین رو این مراسم به کله پاچه خورون نیز معروف شده است.

شب بیست وهفتم کله پاچه می خوردند به این بهانه که سرابن ملجم را خورده اند. خوردن آجیل مراد هم از مراسم این شب بود. این آجیل با تقاضا از افرادی که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود تهیه می شد که ترکیبش هم خرما، پسته، فندق، تخمه، نخودچی، بادام و شکرپنیر بود.

در ماه رمضان تهران امروز دیگر خبری از ترنابازی در قهوه خانه ها و صدای شلیک توپ در افطار و سحر، بانگ خروس، کوبیدن دیوار همسایه و مناجات روی بام نیست و کسی هم به دنبال تهیه آجیل مراد و دوختن پیراهن مراد و چیدن پیش افطاری و پس افطاری نمی باشد

در مساجد مشهور نظیر سپهسالار، جامع بازار و سلطانی بود. زنان و مردان حاجتمند پس از عرض تقاضا از 40 نفر که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود از یک مغازه پارچه فروشی که اسم صاحبش محمد یا علی و دکانش هم رو به قبله بود پارچه می خریدند و بین دو نماز ظهر و عصر روز بیست وهفتم در مساجد ذکر شده می بریدند و می دوختند و بعد از نماز به تن صاحب حاجت می کردند.

در اواخر سلطنت قاجاریه که چرخ خیاطی در منازل اعیان و اشراف راه یافت، زنان رجال برای دوختن پیراهن مراد چرخ خیاطی خود را به وسیله نوکران خود به مسجد می فرستادند تا مراد آن ها هم داده شود. در ماه رمضان تهران امروز دیگر خبری از ترنابازی در قهوه خانه ها و صدای شلیک توپ در افطار و سحر، بانگ خروس، کوبیدن دیوار همسایه و مناجات روی بام نیست و کسی هم به دنبال تهیه آجیل مراد و دوختن پیراهن مراد و چیدن پیش افطاری و پس افطاری نمی باشد. بدون شک حال و هوای تهران و فرهنگ مردم آن دستخوش تغییرات فاحشی شده است.

فرآوری: طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- داریوش شهبازی / 2- همشهری / 3- چکاوک