تبیان، دستیار زندگی
احمد بن محمد خالد، علاوه بر اینكه در نظر شیعیان مورد احترام است نزد اهل سنت نیز جایگاهی والا دارد. ابن ندیم(متوفی 375) درباره او می نویسد: ابو عبدالله محمد بن خالد برقی از اصحاب رضا(ع) و فرزندش ابو جعفر(ع) است. پسرش احمد بن ابی عبدالله خالد است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احمدبن محمد برقی

احمدبن محمد برقی

احمد بن محمد خالد، علاوه بر اینكه در نظر شیعیان مورد احترام است نزد اهل سنت نیز جایگاهی والا دارد. ابن ندیم(متوفی 375) درباره او می نویسد: ابو عبدالله محمد بن خالد برقی از اصحاب رضا(ع) و فرزندش ابو جعفر(ع) است. پسرش احمد بن ابی عبدالله خالد است.

راوی بزرگ قم احمد بن محمد بن خالد برقی

قم شهر روایت و راویان بزرگی است كه تاریخ نظیر آنان را كمتر سراغ دارد. راویانی كه حقی بزرگ بر تمامی پیروان اهل بیت(ع) دارند و كلام نور و امر رشدرا برای امت نقل كرده اند. از جمله ناقلان حدیث در قم احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان بن محمد بن علی است كه در قرن سوم می زیست و از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی(ع) به شمار می رود.

از او و پدرش (محمد) به عنوان برقی یاد می شود ولی معمولا مقصود از برقی همان احمد است. اصل وی كوفی، كنیه اش ابو جعفر است و محمد بن علی بن جد سومش به وسیله یوسف بن عمر ثقفی در ماجرای قیام زید (سال 122ه.ق) به شهادت رسید. پس از شهادت محمد بن علی(ع) عبدالرحمان فرزند خردسال خالد به برقه رفت و از آنجا به قم گریخت.

احمد در منطقه برقه چشم به دنیا گشود، اندك اندك بزرگ شد و آن سامان را با عطر حدیث معطر ساخت. درباره سال تولد وی در متون رجالی و تاریخی چیزی به چشم نمی خورد، اما با توجه به تاریخ وفاتش می توان گفت كه در حدود سال 200 ه.ق پای به گیتی نهاد.

حیات طیبه

برقی از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی(ع) است ولی در منابع موجود، حدیثی كه بدون واسطه از این دو بزرگوار نقل كرده باشد به چشم نمی خورد شیخ كلینی در كتاب شریف كافی حدیثی از احمد، بدون واسطه از امام رضا نقل كرده، ولی این حدیث در اصطلاح اهل رجال مرسل نامیده می شود؛ یعنی واسطه ای بوده كه ذكر نشده است، زیرا چنانچه گذشت احمد متولد سال 200 است و شهادت امام رضا(ع) در 203 اتفاق افتاد پس به طور طبیعی این راوی نمی تواند از آن بزرگوار حدیث شنیده باشد. شمار استادان او در حدیث از صد تن فراتر است. نام برخی از آن بزرگان چنین است:

ابوعلی واسطی، سعد بن سعد، ابو ایوب مدائنی، ابوخزرج انصاری، ابوسلیمان حذاء جبلی، پدرش، ابن فضال، ابن محبوب، احمد بن محمد ابی نصر، صفوان بن یحیی، عبدالعزیز بن مهتدی و عبدالعظیم حسنی.

شاگردان

جای بسی تعجب است كه او شاگردان بسیاری ندارد. ابو علی اشعری، احمد بن ادریس، احمد بن عبدالله، احمد بن محمد بن عبدالله، حسن بن متیل دقاق، حسین بن سعید، سعد بن عبدالله، عبدالله بن جعفر حمیری، علی بن ابراهیم، علی بن حسین سعد آبادی، علی بن محمد بندار، علی بن محمد بن عبدالله قمی، علی ماجیلویه، محمد بن ابی القاسم، محمد بن احمد بن یحیی، محمد بن حسن صفار، محمد بن عیسی، محمد بن یحیی، معلی بن محمد جمعی از شاگردان وی شمارده می شوند. جوامع روایی از او با عنوانهای احمد بن محمد بن خالد برقی، احمد بن ابی عبدالله، احمد بن محمد ابی عبدالله برقی و احمد برقی یاد كرده اند.

ولی تذكر این مطلب شایسته است كه، همانگونه كه آیت الله خوئی در معجم ذكر كرده اند، عنوان احمد بن محمد بن ابی عبدالله برای این راوی اشتباه است؛ زیرا ابو عبدالله كنیه پدرش بود نه جدش. پس در این موارد احمد بن محمد ابی عبدالله یا احمد بن ابی عبدالله صحیح است.

در كتب روایی شیعه حدود دو هزار حدیث از او نقل شده است. در بسیاری از موارد وی را احمد یا احمد ابن محمد خوانده اند كه معمولا با راویانی چون احمد بن محمد بن خالد اشتباه می شود. محقق آگاه در این گونه موارد شخص را به وسیله استاد و شاگردانش تشخیص می دهد.

در زندگی علمی برقی چند مطلب بسیار قابل توجه است:

1. تألیف كتابها و جمع آوری روایات بسیار.

نجاشی و دیگر رجال شناسان صد كتاب او را ذكر كرده اند كه متأسفانه تنها كتاب محاسن وی باقیمانده است. داشتن یك كتاب برای دانشوران رجال بسیار مهم است تا چه رسد به این همه كتاب در ابواب مختلف.

2. مهارت در نجوم، تاریخ، شعر، علوم ادبی و روایت. او از ستاره شناسان بود و كتابی در علم نجوم تألیف كرده است. نجاشی و شیخ طوسی بر این مطلب گواهی داده انداز جمله علومی كه برقی از آن آگاه بوده، علم تاریخ است. مسعودی می گوید: از جمله كسانی كه در تاریخ، كتاب نوشته اند احمد بن محمد بن خالد برقی است و نام كتابش تبیان می باشد.

او استاد دو نحوی معروف احمد بن فارس (صاحب مجمل اللغه) و ابوالفضل علاس بن محمد است كه استادان صاحب بن عباد شمرده می شوند.

یكی از علمای قم، كه احمد بن محمد بن عیسی نام داشت، در نقل روایت بسیار حساس و سختگیر بود. او برقی را از قم بیرون كرده، سپس از كرده خود پشیمان شد و او را به قم بازگرداند. احمد بن محمد بن عیسی پس از مرگ برقی با سر و پاهای برهنه در تشییع جنازه اش شركت كرد تا وجدان خود را آرام سازد.

در تبیین علت تبعید برقی از قم به دو مطلب می توان اشاره كرد:

الف) اعتماد او بر روایات مرسل و نقل حدیث از افراد ضعیف، چنانكه بیشتر دانشمندان رجالی بر این مطلب تصریح كرده اند.

ب) آنچه علامه مامقانی و گروهی دیگر بدان اشاره كرده اند آن اتهام غلو است. در این مورد باید یاد آوری كرد كه، قمی ها در قرن سوم و چهارم قائل به نفی بعضی از فضائل و صفات معصومین(ع) مانند علوم آنها و بعضی از معجزات بوده و قائل به این صفات را غالی می دانستند و روایات او را مخدوش می نمودند. در مقابل قمی ها، متكلمین بغدادی مانند شیخ مفید ایستادگی نموده و به تخطئه قمی ها در عقایدشان پرداختند و آنها را مقصر نامیدند.

احمد بن محمدبن عیسی نه تنها برقی، بلكه گروهی دیگر را نیز به همین تهمت از قم بیرون كرد. او چنان بود كه به مجرد شك در غالی بودن فرد، وی را تبعید می كرد تا حقایق دینی دستخوش انحراف نشود.

3 . برقی در علم كمك به مردم ، عبادت و كمك به محرومان سر آمد روزگار، بود.

او خود می گوید:

به ری رفتم تاطلبی را كه از مادرایی داشتم دریافت كنم؛ زیرا هر سال ده هزار درهم به خاطر زمینی كه در اجاره او بود دریافت می كردم. وقتی در ری بودم، پیر مردی بسیار رنجور و خون آلود نزد من آمد و گفت: من و تو هر دو شیعه و علاقه مند به اهل بیت(ع) هستیم، حاجتی دارم. گفتم: بگو.

گفت:به مادرایی گزارش داده اند كه، من نزد خلیفه عباسی از وی شكایت كرده ام و او بدین سبب خون و مال مرا حلال دانسته است. به او بگو این مطلب دروغ است. به پیرمرد گفتم: حاجتت را بر آورده می سازم. او رفت و من در فكر فرو رفتم، زیرا می ترسیدم اگر حاجت او را به مادرایی بگویم، خشمگین شود و از دریافت ده هزار درهم باز مانم. همان لحظه به سراغ كتابهایم رفتم؛ كتابی گشودم و با این سخن امام صادق(ع) روبرو شدم: كسی كه نیت خود را در برآوردن حاجت مۆمن خالص كند خداوند حاجت خود او را نیز بر آورده می سازد.

برخاستم و سمت اقامتگاه مادرایی شتافتم. عده ای از نگهبانها از ورود من جلوگیری كردند و بعضی اجازه ورود دادند، سپس همگی اجازه دادند و من نزد او رفتم. مادرایی در بالكن نشسته، بر ستون تكیه داده بود و چوبدستی در دست داشت. پس از سلام به اشاره او نشستم و این آیه را خواندم : و ابتغ فیما آتك الله و الدار الآخره و لا تنس نصیبك من الدنیا و اّحسن كما اَحسِن الله الیك و لا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین.مادرایی گفت: لطف داری، آری خدا نعمتهای بسیار به من داده؛ ولی این مقدمه حاجتی است، حاجتت را بگو.

گفتم: فلان مرد را می شناسی؟

گفت: آری، آیا او شیعه و اهل ولایت ائمه است؟

گفتم: بله.

در این هنگام چوبدستی اش را بر زمین انداخت، بر روی تخت نشست و به یكی از غلامانش گفت: آن بسته را بیاور. غلام بسته ای آورد كه اموال بسیار در آن بود. سپس دستور داد اموال را به پیرمرد بازگردانده، خلعتی نیز به وی بدهند و او را به خانواده اش ملحق كنند. آنگاه رو به من كرد و گفت: نصیحت خوبی كردی و بارم را سبك ساختی. بعد كاغذی برداشت و نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم، ده هزار درهم به احمد بن محمد بن خالد برقی تسلیم شود و این به خاطر نیكی است كه در حق ما كرده است....

برقی در نظر دانشمندان

پرداختن به نظر همه دانشمندان شیعه درباره برقی فرصتی در خور می طلبد، در اینجا تنها به نظر سه تن از آن بزرگواران بسنده می كنیم:

نجاشی (متوفی 450) می گوید: او مورد اعتماد است، گرچه از افراد ضعیف روایت نقل می كرد و به روایات مرسل اعتماد داشت.

شیخ طوسی (متوفی 460) او را از اصحاب امام جواد(ع) شمرده و احمد بن محمد بن خالد خوانده است.علاوه بر این در اصحاب امام هادی(ع) نیز از او یاد كرده،نامش احمد بن ابی عبدالله البرقی نگاشته است.آن بزرگوار در كتاب فهرست برقی را ستایش كرده، طریق خود به روایت او را ذكر می كند.

علامه حلی(متوفی 762) برقی را در قسمت اول كتاب خود یعنی كسانی كه مورد اطمینان هستند ذكر كرده، می گوید: او در نقل روایت قابل اعتماد است.

دیدگاه اهل سنت

احمد بن محمد خالد، علاوه بر اینكه در نظر شیعیان مورد احترام است نزد اهل سنت نیز جایگاهی والا دارد. ابن ندیم(متوفی 375) درباره او می نویسد: ابو عبدالله محمد بن خالد برقی از اصحاب رضا(ع) و فرزندش ابو جعفر(ع) است. پسرش احمد بن ابی عبدالله خالد است. كتاب الاحتجاج، كتاب السفر و كتاب البلدان از آثار اوست. این كتاب، البلدان، از كتاب پدرش بزرگتر است.

یاقوت حموی (متوفی 626): برق از آبادیهای قم، از نواحی جبل است. ابو جعفر فقیه شیعه احمد بن ابی عبدالله از آنجاست.

حموی سپس صد كتاب از برقی بر می شمرد و از حمزه اصفهانی نقل می كند كه، احمد از راویان لغت و شعر بود.و این دانشمند بزرگ در كتاب معجم الادبا نیز برقی را در شمار ادبان و صاحبان كتب ذكر می كند.

ابن حجر عسقلانی (متوفی 852) می نویسد: اصل وی كوفی است، از بزرگان رافضه است و كتابهای ادبی دارد؛ كتابهای اختلاف الحدیث، عیافه و قیافه بخشی از آثار اوست. احمد بن ابی عبدالله در زمان معتصم می زیست.

صاحب كتاب الاعلام می گوید: احمد بن محمد بن خالد ابوجعفر بن عبدالله بقری از علمای متفكر و اهل بحث شیعه بود و اهل برقه، یكی از آبادیهای قم، به شمار می آید. اصلش كوفی است. او حدود صد كتاب دارد. یكی از آنها كتاب محاسن است كه دو جلد دارد و در فقه و آداب شریفه نوشته شده است. كتاب البلدان، اختلاف الحدیث و الانساب، اخبار الامم و الرجال از كتابهای دیگر اوست. امامیه گفته اند كه او در نقل حدیث به افراد ضعیف تكیه می كرد.

عمررضا كحاله درباره برقی می گوید: احمد بن محمد بن خالد عبدالرحمن بن محمد بن علی برقی كوفی كنیه اش ابو جعفر است. او عالمی است كه در بسیاری از علوم تبحر داشت. بخشی از كتابهای وی بدین قرار است: التراجم و التعاطف، آداب النفس، ادب المعاشره، كتاب المكاسب، كتاب الرفاهیه.

كتاب محاسن برقی

تنها كتابی كه از برقی به یادگار مانده محاسن است. كتاب محاسن تنها مجموعه ای روائی نیست، بلكه دائرة المعارفی از علوم مختلف است. توجه به مطالب زیر اهمیت این كتاب را آشكار می سازد: شیخ كلینی (متوفی 328) در كتاب گرانسنگ كافی، در بسیاری از موارد، روایات خود از محاسن نقل می كند.

شیخ صدوق (متوفی 381) در اول كتاب مشهور من لا یحضره الفقیه می فرماید: قصد من در این كتاب جمع آوری همه روایات نیست، بلكه هدف روایاتی است كه آنها را حجت می دانم و بدآنهاعمل كرده ام. من روایات این كتاب را از كتب مورد اعتماد مانند كتاب حریز بن عبدالله سجستانی و كتب محاسن احمد بن ابی عبدالله برقی نقل می كنم.

شهید قاضی نورالله شوشتری (متوفی 1091) در جواب دشمنان شیعه كه منابع شیعیان را منحصر در چهار كتاب می شمردند، می گوید: این صحیح نیست و كتابهای شیعیان بیش از این است. او سپس بخشی از كتابهای شیعه را بر می شمرد و ضمن آنها از كتاب محاسن برقی نیز نام می برد.

علامه محمد تقی مجلسی (متوفی 1070) می نویسد: كتاب محاسن نزد ما هست و چنانكه مشایخ گفته اند اصل آن بسیار بزرگ و مورد اعتماد بود. آنچه فعلا نزد ماست شاید ثلث نسخه اصلی باشد.

علامه محمد باقر مجلسی صاحب بحار الانوار (متوفی 1110) می نویسد: از جمله منابع، در كتاب بحار محاسن برقی است كه از اصول معتبر به شمار می رود و كلینی و همه مۆلفان بعد از او از آن روایت نقل كرده اند.

شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد: كتاب محاسن به صورت كم و زیاد نقل شده، ولی نام بخشهایی از آن كه در دست شیخ حر عاملی بوده چنین است: كتاب قرائن(ده باب)، كتاب ثواب اعمال(123 باب)، كتاب عقاب اعمال(70 باب)، كتاب صفوه و نور و رحمه(41 باب)، كتاب نوادر، كتاب مصابیح الظلم(49 باب )و كتاب مكروهات نیز در همین كتاب است)، كتاب علل، كتاب السفر(39 باب)، كتاب المكل(130 باب)، كتاب الماء(20 باب)، كتاب المنافع و الاستخارات، كتاب المرافق و البنیان و اتخاذ العبید و الدواب(16 باب) نسخه ای از كتاب العقاب تا آخر مرافق در كتابخانه سید صدرالدین و سید محمد مهدی صدر و نسخه ای از اول كتاب قرائن تا آخر مرافق كه به خط مولا عبدالعبی طالقانی در سال 1052 نوشته شده در كتابخانه حاج علی محمد و شیخ علی كاشف الغطاء و مدرسه فاضلخان موجود است.

شیخ طوسی درباره تعداد كتابهای موجود در مجموعه محاسن می گوید: احمد بن محمد خالد كتاب محاسن و غیر آن را تصنیف كرد. كتاب او به صورت كم و زیاد نقل شده و آنچه فعلا در دست ماست، دارای بخشهای زیر است: كتاب الابلاغ، كتاب التبلیغ، كتاب التراحم و التعاطف، كتاب آداب النفس، كتاب المنافع، كتاب ادب المعاشره، كتاب المعیشه، كتاب المكاسب، كتاب الرفاهیه، كتاب المعاریض، كتاب السفر، كتاب الامثال، كتاب الشواهد من كتاب الله عزو جل، كتاب النجوم، كتاب المرافق، كتاب الزواجر (دواجن) كتاب الشوم، كتاب الزینه، كتاب الاركان، كتاب الزی، كتاب اختلاف الحدیث،

كتاب الطیب (طب)، كتاب المكل، كتاب الماء (كتاب المشارب)، كتاب الفهم (العلم)، كتاب الاخوان، كتاب التخویف، كتاب تفسیر الاحادیث و احكامه، كتاب العقل، كتاب التخدیر، كتاب العلل، كتاب التهذیب، كتاب التسلیه، كتاب التاریخ، كتاب اسباب الامم (اخبار الامم)، كتاب الشعر و الشعراء، كتاب العجائب، كتاب الحقائق، كتاب المواهب و الحظو1 كتاب الحیوة (و این كتاب نور و رحمة است)، كتاب الزهد و الموع1 كتاب التبصره، كتاب التفسیر، كتاب التأویل، كتاب مذام الافعال، كتاب الفروق، كتاب المعانی و التحریف، كتاب العقاب، كتاب الامتحان، كتاب العقوبات، كتاب العین، كتاب الخصائص، كتاب النحو، كتاب العیافة و القیافة، كتاب الزجر و الفال، كتاب الطیرة، كتاب المراشد، كتاب الافانین، كتاب الغرائب، كتاب الحیل، كتاب الصیانه، كتاب الفراسة، كتاب العویص، كتاب النوادر، كتاب مكارم الاخلاق، كتاب ثواب القرآن، كتاب فضل القرآن، كتاب مصابیح الظلم، كتاب المستحسنات، كتاب الدعابة و المزاح، كتاب الترغیب، كتاب الصفوة، كتاب تعبیر الرۆیا، كتاب المحبوبات و المكروهات، كتاب خلق السماء، و الارض، كتاب البلدان و المسافة، كتاب بدء خلق ابلیس و الجن، كتاب الدواجن، كتاب مغازی النبی(ص)، كتاب بنات النبی(ص) و ازواجه، كتاب الجناس و الحیوان، كتاب التأویل.

شیخ طوسی آنگاه می افزاید: محمد بن جعفر بن بطّه كتابهای زیر را نیز از آثار برقی شمرده است: كتاب ملحقات الرجال، كتاب الاوائل، كتاب الطب، كتاب التبیان، كتاب الجمل، كتاب ما خطب به الله خلقه، كتاب جداول

الحكمة، كتاب الاشكال و القرائن، كتاب الریاضة، كتاب ذكر الكعبة، كتاب التهانی و كتاب التعازی.

تبار:

احمد بن محمد از تبار علم و فقاهت برخاست و نسل بعد از خود را بر پایة علم و تقوا تربیت كرد تاریخ نام و یاد بخشی از بستگان این محدث گرانمایه را چنین ثبت كرده است:

الف) پدرش محمد بن خالد از اصحاب موسی بن جعفر(ع)، امام رضا(ع)، و امام جواد(ع) بود.

به گفته نجاشی او شخصی ادیب و آشنا به اخبار و علوم عرب بود. كتاب التنزیل و التعبیر، كتاب یوم و لیله، كتاب التفسیر بخشی از آثار اوست.

ب) پسرش عبدالله بن احمد در شمار راویان جای دارد و كلینی از او نقل حدیث می كند.

ج) عموهایش حسن بن خالد و ابی القاسم فضل بن خالد نامیده می شدند. حسن بن خالد مجموعه ای روایی گرد آورده بود.

د) نوه های آن محدث برجسته، احمد بن عبدالله بن احمد (نوه پسری) و علی بن محمد ماجیلویه (نوه دختری) از راویان هستند. علی بن محمد ماجیلویه نیز مجموعه ای از سخنان اهل بیت گرد آورده است.

ه)دامادش محمد بن ابی القاسم ماجیلویه بود. جد محمد بن ابی القاسم نیز عمران البرقی از دانشمندان بود.

و) عموزاده اش علی بن علاء بن فضل بن خالد نام داشت.

ز) نبیره اش علی بن احمد بن عبدالله بن احمد برقی خوانده می شد.

نقطه ضعفها

برقی با همه عظمتی كه دارد با دو انتقاد عمده رو به رو شده است:

1 . او از افراد ضعیف حدیث نقل می كرد و بر روایات مرسل اعتماد داشت.

علامه وحید بهبهانی در پاسخ بدین انتقاد می فرماید:

مورد اعتماد بودن برقی قطعی است و آنچه منتقدان گفته اند برای ما ثابت نشده، حتی اگر او بر ضعیفان اعتماد كرده باشد می توان گفت: روش او در نقل حدیث صحیح نبوده است. علاوه بر این گروهی این روش را مذموم می دانند نه همه محدثان و دانشوران به همین جهت علمای قم و غیر آنها از احمد بن محمد بسیار حدیث نقل می كردند. این نشان می دهد كه آنها روش او را می پسندیدند.

باید در تأیید گفتار وحید(ره) افزود كه بسیاری از افراد موثق از افراد ضعیف حدیث نقل كرده اند و این امر هرگز در درستی و راستگویی شان خللی ایجاد نمی كند. علاوه بر این پذیرش روایات مرسل بحثی اجتهادی است كه در اصول فقه مورد بحث قرار گرفته است.و به قول نویسنده كتاب الجامع فی احوال الرجال روایتهای مرسل برقی از امام صادق(ع) از روایات مسند برتر است.

بدین جهت ابن غضائری، كه كمتر كسی از انتقاد او سالم مانده، احمد برقی را توثیق می كند و می گوید طعن قمییین مربوط به كسانی است كه احمد از آنها نقل حدیث می كرد.

2 . كلینی روایتی درباره تعداد ائمه بعد از پیامبر(ص) از احمد بن محمد برقی نقل می كند.و در حدیث دیگر می گوید: مثل همین روایت را محمد بن یحیی از محمد بن حسن صفار از احمد بن ابی عبدالله(برقی) نقل كرده است. در آن روایت محمد بن یحیی بن محمد بن حسن صفار می گوید كه: دوست داشتم این حدیث از غیر احمد رسیده بود. محمد بن حسن جواب می دهد: احمد بن ابی عبدالله ده سال قبل از تحیر این حدیث را برای من نقل كرد.

از این روایت نتیجه گرفته اند كه برقی در مورد امامت امام زمان(ع) متحیر بود.عالمان رجال به این انتقاد جوابهای بسیار داده اند و ما به ذكر سه جواب بسنده می كنیم:

1.محمد بن یحیی دوست داشت این خبر از غیر احمد نیز می رسید تا به حد تواتر برسد و مقصود از آن تحیر شیعه است. عصر بعد از رحلت امام حسن عسكری(ع)به زمان تحیر شهرت یافت؛ زیرا بسیاری از شیعیان درباره امام دوازدهم متحیر ماندند!

2. زمان نقل حدیث بعد از رحلت امام حسن عسكری(ع) بود و محمد بن یحیی می خواست این حدیث از غیر برقی باشد تا خبر امامت امام دوازدهم(ع) خبر غیبی باشد و به همین جهت محمد بن حسن صفار جواب داد این خبر برقی مربوط به ده سال قبل از تحیر شیعه است یعنی معجزه و خبر از آینده است.مقصود از تحیر زمانی است كه احمد بن خالد در تبعید به سر می برد و گروهی گمان می كردند اعتقاداتش با موازین تشیع مطابقت ندارد.

بنابراین ممكن نیست احمد كه خود ناقل روایات تصریح بر دوازده امام(ع) است،درباره امامت متحیر باشد.

رجال برقی گروهی كتاب رجال برقی را از آن احمد بن محمد بن خالد دانسته اند و گروهی به پدر (محمد) نسبت می دهند؛ ولی علامه شیخ محمد تقی شوشتری ضمن تحقیق جالبی هر دو را مردود می داند؛ به دلیل اینكه:

1.احمد در سال 274 یا 280 از دنیا رفت و در این كتاب از سعد بن عبدالله اشعری قمی (متوفی 301) حدیث نقل شده، پس سعد بن عبدالله استاد احمد بوده و معنی ندارد استاد به كلام شاگرد استناد كند.

2.در این كتاب از عبدالله جعفر حمیری نیز روایت نقل شده است آنچه درباره سعد بن عبدالله گذشت درباره عبدالله بن جعفر نیز صادق است.

3.در این كتاب احمد بن ابی عبدالله عنوان شده و ذكر نكرده كه مۆلّف همین كتاب است. در حالی كه روش رجال نویسان بر این است كه وقتی نام خود را می نویسند بر مۆلف بودن خود تصریح می كنند. در این كتاب محمد بن خالد ذكر شد و نگفته پدر من است. پس رجال برقی یا از عبدالله بن برقی است كه كلینی از او نقل می كند و یا از نوه او، یعنی احمد بن عبدالله بن احمد برقی است كه صدوق از وی نقل حدیث می كند و رأی دوم قوی تر به نظر می رسد.

وفات برقی نجاشی سال فوت او را 273 می داند و از علی بن محمد ماجیلویه (نوه دختری اش) نقل می كند كه سال 280 بوده است. قول دوم صحیح تر است به نظر می رسد؛ زیرا در سال 275 مادرایی بر ری مسلط شد و برقی به سخن علی بن محمد ماجیلویه، بدین سبب كه نوه او شمرده می شد و به زمان پدر بزرگش بوده، بیشتر می توان اعتماد كرد. به هر حال او در 80 سالگی دنیا را وداع گفت. شیعیان با چهره ای اشك آلود و دلهای كنده از حسرت پیكر پكش را تشییع كردند و احمد بن محمد بن عیسی، عالم بزرگوار شیعه، با سر و پای برهنه در مصیبت از دست رفتن برقی آه حسرت بر آورد. جسد مطهر آن محدث بزرگ را در حرم حضرت معصومه به خك سپردند.

حدیثی از كتاب محاسن می تواند بهترین پایان بخش این نوشته باشد. امام صادق(ع) فرمود: كسی كه ما اهل بیت را دوست بدارد و دوستی در قلبش جای گیرد. چشمه های حكمت (از قلبش) بر زبانش جاری می شود و عمل هفتاد پیامبر، هفتاد صدیق، هفتاد شهید و هفتاد عابدی كه هفتاد سال خدا را عبادت كرده باشد پی در پی برای او نوشته می شود.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

تهیه و تنظیم: سید صدرالدین مرتجی-گروه حوزه علمیه تبیان