تبیان، دستیار زندگی
اعتماد به خداوند متعال در معنای صحیح آن، در زندگی انسان آثار و بركات فوق‌العاده ای به همراه داشته، و در پرتو این صفت حمیده، فرد می‌تواند به نتایج بسیار ارزشمندی دست پیدا کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتماد حقیقی آخوند(ره) به خدا(2)

اعتماد حقیقی آخوند(ره) به خدا(2)
اعتماد به خداوند متعال در معنای صحیح آن، در زندگی انسان آثار و بركات فوق‌العاده ای به همراه داشته، و در پرتو این صفت حمیده، فرد می‌تواند به نتایج بسیار ارزشمندی دست پیدا کند .

در ادامه توجه شما را به ادامه مقاله قبل جلب می نماییم.

ما كه ناظر جریان بودیم و سخت هم بى پول بودیم خوشحال شدیم كه عنقریب استاد چیزى به همه ما خواهد داد اما به زودى امید ما مبدل به یاس شد زیرا دیدیم بعد از آنكه آقاى آخوند پولها را زیر تشك گذاشت، آن مرد سید بلند شد و رفت در گوش ‍ آخوند چیزی گفت، مرحوم آخوند، قلم و دواتى دم دستش بود، به سید اشاره كرد بنویس، آن سید هم چیز مختصرى نوشت و به آخوند داد. وقتى آن را خواندند كاغذ را پاره كردند، همه آن پولها را در آوردند و به آن سید دادند و آن سید هم پولها را برداشت و تشكر كنان رفت .

شیخ احمد دشتى مى گفت، ما كه ناظر این صحنه بودیم نمى دانستیم جریان چیست حس كنجكاوى مان نیز سخت برانگیخته شده بود همه مى خواستیم سر از این ماجرا در بیاوریم، اما رفقا جرات نمى كردند سوالى بكنند و چون من رویم به ایشان بازتر بود با اشاره رفقا سوال كردم و عرض ‍ كردم :حضرت آقا ممكن است، بفرمائید داستان از چه قرار است؟

فرمودند كدام داستان؟ عرض كردم : اینكه این دو نفر آمدند و یكى پولى داد و شما پس ‍ از خواندن نوشته آن سید، آن پول را به آن سید دادید، معناى این مطلب را ما نفهمدیم. آخوند فرمودند: خیلى چیزهاى توى دنیا هست معنایش فهمیده نشده و ما نمى فهمیم، این هم یكى از آنها. شیخ احمد مى گفت: من موضوع را دنبال كردم و یكى دو نفر از حاضرین هم  مرا تایید مى كردند و اصرار كردند كه اگر ممكن است ایشان توضیحى بدهد. آخوند فرمودند: حالا كه اصرار دارید پس بدانید كه آن مرد زائر آمد و چهارصد لیره پول برایم آورد، من گرفتم، آن سید به من گفت دو پسر دارد و هر دو مى خواهند عروسى كنند ولی پول ندارند، من به او گفتم بنویس ببینم چه مقدار پول احتیاج دارى، خواستم كسى متوجه نشود، او نوشت صد لیره، من دیدم این مبلغ براى عروسى دو پسر كافى نیست، هر چهار صد لیره را به او دادم. شیخ احمد گفت: وقتى آخوند این مطلب را فرمودند، میان شاگردان قیل و قال افتاد و گفتند: آقا شما كه خودت احتیاج دارى و وضع مالى ما را هم كه مى دانى خراب است، ما هیچ شما چرا به فكر خودت نیستى، چطور چهارصد لیره را به یك سید دادید و حال آنكه ما مى دانیم بچه هاى شما در مضیقه هستند، ما كه داشتیم این اعتراضها را مى كردیم، ناگهان دیدیم آخوند گریه كرد ما همه ساكت شدیم و از ایشان معذرت خواستیم ،آنگاه آخوند فرمودند: ناراحتى من از این نیست كه مرتكب جسارتى نسبت به من شده اید، افسردگى من از این جهت است كه مى بینم زحماتى را كه در عرض سالها براى شما كشیدم، همه به هدر رفته، زیرا مشاهده مى كنم كه شماها در ركن اول سلام كه توحید است مانده اید و از آن غافلید و نمى دانید كه رزق و روزى را خدا مى دهد نه بنده خدا، اگر منظورتان از این حرفها این است كه من این قبیل پولها را براى خود بردارم و پس انداز كنم، من احتیاج به پس انداز ندارم، وقتى كه از خراسان آمدم با چند تا كتاب آمدم و چیز دیگرى نداشتم، خداوند این همه نعمت و عزت به من داده، اگر منظورتان بچه هاى من است، كه آنها هم وضعشان خوب است و خدا رزاق آنهاست، شما همه باید به خداوند اتكاء داشته باشید و امید به او ببندید نه به كس دیگر، من متاثرم از اینكه مى بینم شماها خدا را فراموش كرده و به بنده او چشم دوخته اید.(1)

نتیجه ای كه از این داستان تاثیرگذار از زندگی بابركت مرحوم آخوند (ره) بدست می آید، حاكی از این است كه اعتماد به خداوند متعال در معنای صحیح آن، در زندگی انسان آثار و بركات فوق‌العاده ای به همراه داشته، و در پرتو این صفت حمیده، فرد می‌تواند به نتایج بسیار ارزشمندی دست پیدا کند . رابطة توكل بر خدا با كفایت رزق مادی و معنوی انسان از سوی خدا، از دیگر نکته‌های حائز اهمیتی است كه در این داستان به وضوح مشاهده می‌شود. سیره علما سلف و بزرگان حوزه های علیمه ، بویژه مرحوم آخوند كه برگی از دفتر زندگانی ایشان را به اختصار ورق زدیم، بیانگر این است كه در سایة توكل بر خداوند، امور مادی و معنوی انسان سامان یافته و از جای كه گمان نمی‌برد و فكرش را هم نمی‌کند، رزق و روزی به او می‌رسد، و بسیاری از فضل و عنایات خاصة حضرت حق شامل حال انسان خواهد گردید. در واقع همین اعتماد به خداوند است كه راه برون رفت از مشكلات را به فرد نشان داده و وی را در برابر سختی ها مقاوم می سازد، مرحوم آخوند، بنابر آنچه شاگردان ایشان نقل می كنند، در آن مقطع زمانی، از لحاظ مالی به شدت در مضیقه بوده اند، با اینحال، دیگری را بر خود مقدم داشته و سعی می كنند، گرفتاری وی را به بهترین شكل ممكن بر طرف سازند، بگونه ای كه آبرو و حیثیت وی نیز خدشه دار نگردد.


پی نوشت‏ها:

1.عبدالحسین كفائى، مرگى در نور، تهران، انتشارات زوار، ص 386

منبع:

مرگى در نور

تهیه و فراروی: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان