تبیان، دستیار زندگی
وای چه خبره؟... همه با گل و شیرینی اومدن، اون آقا همه بیمارستان رو گذاشته رو سرش از خوشحالی، فکر کنم اون بابا منه وای چقدر خوشحاله...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ندا داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنیا را طور دیگر هم می توان دید...

زوج هایی که مشکل ناباروری دارند حتماً بخوانند...


فرزند خواندگی یا همان پذیرش فرزندان بی سرپرست موهبتی است الهی که خداوند بندگاه خالص خود را برایش بر می گزیند.

مادر و کودک

وای چه خبره؟... همه با گل و شیرینی اومدن، اون آقا همه بیمارستان رو گذاشته رو سرش از خوشحالی، فکر کنم اون بابای منه وای چقدر خوشحاله... یادم باشه تا رسیدم به بغل مامانم خودمو لوس کنم و بزنم زیر گریه ... پرستاره اومده وای چه مامان مهربونی... از شوقم داد می زنم و جیغ می کشه حتماً اونایی که دور وبرم وایستادن مامان بزرگ و بابابزرگن، دایی و خاله و عمومن؟...

وای چه خونه ی قشنگی، باورم نمی شه، این اتاق منه، چقدر عروسک وا اسباب بازی، تخت خواب و کمد و لباس... اوه این همش مال خود خود منه!  خدایا! چه مامان و بابای مهربونی! تا صبح بالا سرم هستن، تا گشنم می شه و میام که گریه کنم شیرم آمادست... خدایا ممنونتم.

این واژگان، همان اتفاقاتی هستند که من و شما در بدو ورودمان به این دنیا یعنی زمان تولد تجربه شان کردیم. چشم انتظاری زیبای پدران و مادرانمان، مهربانی پدربزرگ ها و مادر بزرگ هایمان خیلی چیزهای دیگر...

حال می خواهم از نقطه ی دیگر تولدی دیگر را با هم مرور کنیم...

وای چه خبره... همه با گل و شیرینی اومدن، اون آقا همه بیمارستان رو گذاشته روسرش از خوشحالی ... امّا... (تو دل کوچیکش می گه حتماً بابای من هم تو راهه، بالاخره میاد)

ولش کن... یادم باشه تا رسیدم به بغل مامانم خودمو لوس کنم و بزنم زیر گریه ... امّا... امّا... همه ی بچه ها رفتن ... پس مامان من کجاست؟ و کی من و روی سینه ی مامانم می ذارین...؟ بابابزرگ و مامان بزرگ مهربونم کجان... خدای من! خدای من!

خداوند مهربان که خلق می کند خود می داند که چطور هدایت کند و خود می داند که چطور روزی دهد و خود می داند که چطور آن چنان محبت فرزندی را که در ظاهر از ما نیست در خانواده ی ما قرار دهد که در عجب می مانی!!

و من ماه هاست تنهای تنها توی شیرخوارگاه نگاهم را فقط به نگاه پرستار یا در دوختم که مهربانانه برام شیر میارن و...

شبا خواب اتاق پر از اسباب بازی و عروسکم رو می بینم امّا همیشه با صدای فریاد هم اتاقیام از خواب قشنگم می پرم و می گم خدایا یعنی می شه منم بابا و مامان داشته باشم!؟

و منتظر روزی می مونم که همون خدای مهربون که کسی تنها بیاد منه یه بابا و مامان خوب برام بفرسته...

فرزندانی پاک ، معصوم و به دور از هیاهوی این دنیا، امّا اسیر ناپاکی ها و نامردی های انسان های دنیایی صفت، با تمام وجود منتظرند.

منتظر من و تو، ما و شما و منتظر آغوش گرم یک خانواده، برخی هامان فکر می کنیم فرزندی که از نطفه ی ماست و از ما زاییده می شود فرزند ماست، این طور نیست.

خداوند مهربان که خلق می کند خود می داند که چطور هدایت کند و خود می داند که چطور روزی دهد و خود می داند که چطور آن چنان محبت فرزندی را که در ظاهر از ما نیست در خانواده ی ما قرار دهد که در عجب می مانی!!

پرورشگاه

فرزند خواندگی یا همان پذیرش فرزندان بی سرپرست موهبتی است الهی که خداوند بندگان خالص خود را برایش بر می گزیند. در بین خوانندگان این مطلب زوج هایی خواهند بود که بنا به دلایلی صاحب فرزند نمی شوند. درست است که در ظاهر ناباروری مشکلی است امّا با کمی درایت و پیگیری می توان این تهدید را به فرصتی طلایی تبدیل نمود. زحمتی که از یک طرف شما را صاحب فرزند و از طرفی دیگر فرزندان را صاحب خانواده خواهد کرد.

و آن دسته که فرزندخواندگی را شایسته نمی دانند از رحمت خدا ناامیدند و ناامیدی از رحمت خداوند یعنی...

حس شیرینی است وقتی در شب های قدر قرآن به سر گرفته فرزندت را در آغوش می گیری و می گویی راضیم به رضای تو ای مهربان ترین مهربانان.

پیمان نور محسنی

بخش خانواده ایرانی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.