گاو نُه من شیرده نباشیم!
برادر و خواهرى كه مسئولیتى را پذیرفتهاى، كار ارباب رجوع را به فردا و فرداها موكول نكن، اگر در ساعت ادارى رجوع كرده، وظیفه تو است كه گره از كارش بگشایى، و اگر خارج از ساعت ادارى است، بزرگوارى كرده و مشكلش را حل نما، و مواظب باش كه منت نگذارى.
اقتصاد هر مملكتى متوقف بر كار است: كار تولیدى، كار توزیعى و كار خدماتى. از نظر اسلام، قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) كارهاى خدماتى ـ نظیر ادارهها ـ اهمیت بیشترى دارد؛ تا جایى كه مىتوان گفت: عبادتى بالاتر از خدمت به جامعه نیست.در روایتى آمده است: «برآوردن حاجت مردم ، مساوى با هفتاد، حج مقبول است». این روایت به طور پى در پى و متواتر، نقل شده است.
سعى و كوشش پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله) این بود كه گرهاى از كار مسلمانى باز كند. یا اگر امیرالمۆمنین (علیه السلام) گرهاى از كار یك مسلمانى مىگشود، برایش از نماز شب خوشحالكنندهتر بود. از تاریخ و سیره پیامبر و ائمه (علیهم السلام) به خوبى استفاده مىشود كه بىتفاوت بودن در كار مسلمانان، توهین كردن به آنان، به اندازهاى براى آن بزرگواران ناراحت كننده و غم انگیز بوده كه حتى اگر فرزندشان از دنیا مى رفت، آن اندازه ناراحت نمىشدند.
خدمت خالصانه
كار اداریان خدمت به مردم و ساماندهى كار آنان است. این قشر عظیم و محترم همیشه در فكر آنند كه گرهاى از كار فرو بسته خلق خدا بگشایند. اما نكته این جاست كه اگر بخواهند این كارها پربركت و جاویدان شود و در دنیا و آخرت به كارشان بیاید باید با اخلاص هم آغوش گردد. از همین روست كه در اینجا اندكى درباره این موضوع بحث مىكنیم.
خلوص واژهاى است كه همواره تقدس و نورانیت و نجات را به همراه دارد. در مقابل خلوص، ریا و تظاهر است كه هر گاه این كلمه را تصور مىكنید نامیمونى و ظلمت در ذهنتان تداعى مىشود. نتیجه و معناى این دو واژه از حیث تأثیر در جامعه به اندازهاى بزرگ و وسیع است كه حتى به لفظ خود نیز سرایت كرده و آن را مقدس و نامقدس نموده است.
وقتى به قرآن و روایت اهل بیت(علیهم اسلام) رجوع مىكنیم، مىبینیم كه در مورد كسب خلوص و پرهیز از ریا و تظاهر تأكید فراوان شده است.
اهل بیت (علیهم السلام) تلاش فراوان داشتند كه چشم ارباب رجوع، و مستمندان و گرفتاران به چشم آنان نیفتد كه در نتیجه خجالت بكشند، از این رو، همیشه سعى مىكردند كه در نیمههاى شب به سراغ محرومان رفته و نیازهاى آنان را برطرف كنند؛ به طورى كه محرومان متوجه نمىشدند چه كسى است كه به یارى آنان مىشتابد. زمانى یاور و حامىشان را مىشناختند كه نعمت از دستشان مىرفت
عمل، هر چه كه كوچک باشد، اگر خلوص را به همراه خود داشته باشد ارزش پیدا مىكند، حتى ارزشش از دنیا و آنچه در آن است بیشتر و بزرگتر مىشود.
در روایت مىخوانیم روز قیامت شخصى را كه عمرش را وقف مردم نموده و با زبان پول و قدم و قلم شبانه روز براى مردم كار كرده است، در محضر عدل الهى حاضر مىكنند و از او مىپرسند: چه كاره بودى؟ مىگوید: خدمتگذار خدا بودم و اصلا زندگىام را صرف مردم كردم و خطاب مىرسد: درست است كه چنین بودى اما كارهایت براى خدا نبود، بلكه به خاطر این بود كه شهرت و موقعیت اجتماعى كسب كنى و عملت ریا داشت. سرانجام دستور مى رسد كه او را هم داخل آتش كنید.
ریا دل را تاریك و عمل را باطل مىسازد و انسان را از جامعه طرد مىكند. هیچ كس انسان ریاكار و زبانباز را دوست ندارد. انسان ظاهرساز مىكوشد تا خود را بالا ببرد اما هم در میان مردم منفور مىشود و هم از نظر خدا مىافتد. رنگ خلوص، رنگ بسیار زیبایى است؛ بیایید كارى كنیم كه همگى در زندگى به این رنگ، مزین باشیم.
انسان الهى مىخوابد تا خستگى را از تن دور كرده و آمادگى براى كار پیدا كند. مىخورد تا نیرو بگیرد؛ حال اگر طلبه و محصل است براى تحصیلش، اگر ادارى است براى راه انداختن كارهاى ارباب رجوعش، و اگر كارگر است براى كار كردن و به حركت در آوردن چرخهاى اقتصاد جامعه و ... شما هم مىتوانید فعالیت كنید، كاردان باشید، با مردم مدارا كنید، تا مىتوانید گره از كار مردم بگشایید، با اخلاق اسلامى برخورد كنید و سعى نمایید كه همه اینها را براى خدا انجام دهید.
هر كدام از ما از همین لحظه مىتوانیم براى كسب اخلاص تلاش كنیم؛ یعنى زمانى كه از خانه قدم بیرون مىگذاریم بگوییم: خدایا! براى خدمت به خلق تو مىخواهم به اداره و محل كار بروم و هنگامى كه وارد محل كار شدى با خدایت پیمان ببندى كه خدایا! براى رضا و خشنودى تو مىخواهم با بندگانت ـ كه ارباب رجوع من هستند ـ برخورد انسانى داشته باشم، و به خاطر تو مىكوشم كه مشكل انسانهاى گرفتار را حل كنم.
پرهیز از منت گذارى
على (علیه السلام) به مالك اشتر مى فرمایند: «ایاك و المن على رعیتك باحسانك ... فان المن یبطل الاحسان؛ مبادا هرگز با خدمتهایى كه انجام دادى بر مردم، منت گذارى ... زیرا منت نهادن پاداش نیكوكارى را از بین مىبرد.
اهل بیت (علیهم السلام) تلاش فراوان داشتند كه چشم ارباب رجوع، و مستمندان و گرفتاران به چشم آنان نیفتد كه در نتیجه خجالت بكشند، از این رو، همیشه سعى مىكردند كه در نیمههاى شب به سراغ محرومان رفته و نیازهاى آنان را برطرف كنند؛ به طورى كه محرومان متوجه نمىشدند چه كسى است كه به یارى آنان مىشتابد. زمانى یاور و حامىشان را مىشناختند كه نعمت از دستشان مىرفت.
راوى نقل مىكند كه: در تاریكى شب از كوچه عبور مىكردم دیدم شخصى در حالى كه بارى بر دوش حمل مىكند نقش زمین شد، نزدیكش رفتم و دیدم كه امام صادق (علیه السلام) است، و سفره نانى كه بر دوش داشت پخش زمین شده است.
سعى و كوشش پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله) این بود كه گرهاى از كار مسلمانى باز كند. یا اگر امیرالمۆمنین (علیه السلام) گرهاى از كار یك مسلمانى مىگشود، برایش از نماز شب خوشحالكنندهتر بود. از تاریخ و سیره پیامبر و ائمه (علیهم السلام) به خوبى استفاده مىشود كه بىتفاوت بودن در كار مسلمانان، توهین كردن به آنان، به اندازهاى براى آن بزرگواران ناراحت كننده و غم انگیز بوده كه حتى اگر فرزندشان از دنیا مى رفت، آن اندازه ناراحت نمىشدند
ممكن است به ذهن بسیارى از افراد، خطور كند كه امامان ما در تاریكى شب و یا غیر مستقیم به بیچارگان، رسیدگى مىكردند تا ریا از آنان سر نزد، اما به یقین مىتوان گفت كه قضیه این نیست، زیرا ریا درباره آن بزرگواران معنا ندارد، بلكه مىخواستند كه طرف مقابل خجالت نكشد.
گاو نه من شیر نباشیم!
برادر و خواهرى كه مسئولیتى را پذیرفتهاى، كار ارباب رجوع را به فردا و فرداها موكول نكن، اگر در ساعت ادارى رجوع كرده، وظیفه تو است كه گره از كارش بگشایى، و اگر خارج از ساعت ادارى است، بزرگوارى كرده و مشكلش را حل نما، و مواظب باش كه منت نگذارى.
در میان عوام مشهور است كه مىگویند: بعضى گاو نه من شیر هستند؛ بعضى از گاوها شیر زیادى مىدهند، اما وقتى كه مىخواهى شیر را بردارى یك لگد مىزند و همه شیرها را به زمین مىریزد! كسى که كارى و خدمتى براى شخصى انجام مىدهد و منت بر سرش مىگذارد همانند گاو نه من شیر است كه زحمتش را كشیده و وظیفهاش را انجام داده، اما با یك منت همه را نابود كرده است. فرق گاو با انسان منتگذار، این است كه گاو فقط نتیجه و حاصل زحمتش را نابود مىكند اما انسان با منت گذاشتن، علاوه بر اینكه پاداش عملش را باطل و نابود مىكند، مرتكب گناه نیز مىشود، منت گذاشتن، اجر و ثواب را حبط و محو مىكند.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : اخلاق در اداره، آیت الله حسین مظاهرى، به كوشش محمد جواد خالقى.